فضل و احسان خدای سبحان، در تمام مراحل شامل حال حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) است و علاوه بر آن، خداوند متعال هدایایی بر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) عنایت فرمود که به هیچ­کس اعطاء نفرموده­ است، که عبارتند از:

     1- مُلک عظیم: «فَقَدْ آتَيْنا آلَ اِبْراهيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظيماً»[1] کـه حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) عـالی­ترین و بزرگ­ترین و کامل­ترین آلِ حضرت ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) هستند.

     2- خُلق­ عظیم: که خدای سبحان در قرآن کريم می­فرماید: «وَ اِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظيم‏»[2].

     3- فضل عظیم: «وَ كانَ فَضْلُ اللهِ عَلَيْكَ عَظيماً» فضل و احسانی که خدای سبحان به حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) عنایت فرمود، مافوق سایر حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) است.

     4- ختم نبوّت: که تنها به رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) اعطاء شده ­است «ما كانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَ لكِنْ رَسُولَ اللهِ وَ خاتَمَ النَّبِيّينَ»[3].

     5- مقام شفاعت: شفاعتِ کلّی در قیامت به تمام حضرات انبیای عظام(عَلَيهِم السَّلام) عنایت شده، ولی مقـامِ شفاعتِ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) در اوج مرتبه قرار دارد «وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‏»[4]. بالاترین نگرانیِ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) از ناحیۀ گمراهانِ امّتشان بود که خداوند تبارک و تعالی با این آیۀ شریفه ایشان را اطمینان خاطر بخشيد.

     6- مقام شهادت: حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) هم بر سایر حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) و هم بر امّتشان و نيز سایر امّت­ها شاهد هستند «وَ جِئْنا بِكَ عَلى‏ هؤُلاءِ شَهيداً»[5].

     7- اعطای کتاب آسمانی: قرآن کریم مسلّط و مُهَیمن بر همۀ کُتُب آسمانی است و خلاصۀ تمام کتب آسمانی می­باشد و آن بر حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) نازل شده است.

     8- اعطای حکمت: آن حکمتی که به حضرت پیامبراسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) عنایت شده، مافوقِ حکمت تمام حضرات انبیای عظام(عَلَيهِم السَّلام) است، که آیۀ شریفۀ مورد بحث بیانگر آن است «وَ اَنْزَلَ اللهُ عَلَيْكَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ».

     9- تجليل در خطاب: خدای سبحان، از نظر ادب محاوره، حرمتی خاص برای خاتم انبياء(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) قائل است که برای انبياء پيشين قائل نبوده، انبياء گذشته را با نام مخصوص آنها خطاب می کند، اما هرگز نام مبارک حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) را در قرآن کريم به عنوان «يا محمّد» نمی برد، بلکه هميشه از او با تعبيرات تجليل آميز مانند «يا اَيُّهَا النَّبِی‏»[6]، «يا اَيُّهَا الرَّسُول‏»[7] ياد می کند و اگر احياناً خطاب «يا اَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ»[8] و يا «يا اَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ»[9] هست، ناظر بر نکتۀ لطيف تاريخی است. مثلاً دربارۀ آدمِ ابوالبشر(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايد: «يا آدَمُ اسْكُنْ اَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ»[10] و دربارۀ حضرت نوح(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايد: «يا نُوحُ اِنَّهُ لَيْسَ مِنْ اَهْلِك‏»[11] و دربارۀ حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايد: «يا مُوسى‏ اَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ»[12] و دربارۀ حضرت عيسی(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايد: «وَ اِذْ قالَ اللهُ يا عيسَى ابْنَ مَرْيَم‏»[13] و در مورد حضرت داود(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايد: «يا داوُدُ اِنّا جَعَلْناكَ خَليفَةً»[14]، ولی دربارۀ حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) علاوه بر خطاب جلالت آميزِ خود، به بندگان نيز می آموزد که «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضا»[15] هرگاه خواستيد پيامبر(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) را صدا بزنيد، او را مانند مردی عادی صدا نزنيد، بلکه هم نحوۀ صدا زدن و هم اصلِ آن آميخته با تجليل و تکريم باشد.

     همان­طور که استفاده شده، پیامبران نه تنها گناه نمی­کنند، بلکه حتّی فکر گناه هم نمی­کنند و مکروه نيز انجام نمی­دهند. امتیازی که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و آل طاهرینشان بر سایر حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) دارند، این است که آنان، ترک اولی هم انجام نمی­دهند. مسئولیّتِ حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و آل طاهرینشان بالاتر از سایر حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) است، بطوری که خداوند متعال می­فرماید: «وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْاَقاويلِ﴿44 لَاَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمينِ﴿45 ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتينَ﴿46»[16] و اگر بر ما سخنانی را نسبت دهد که وظیفۀ او نبود، ما می­گیریم از دست راستش، سپس رگ حیات او را قطع می­کنیم. هرچند که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) هرگز دچار لغزش و خطا نمی­شوند، ولی باز خداوند متعال می­فرماید: اگر دچار خطا شود، او را به عذابی دچار می­کنیم کـه هیچ­ کس را دچـار نکرده­ایم. هر قدر مقامات و نعمت­های اعطایی از سوی خدای ­سبحان بالاتر رود، به همان میزان، مسئولیّت­ها بیشتر است.

     پس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و آل طاهرینشان، نه تنها گرفتار گناه و خطا و مکروه نمی­گردند، بلکه از سهو و نسیان و اشتباه هم مصون و محفوظ هستند، چراکه سخن ایشان، سخن خداوند است «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى﴿3 اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ يُوحى﴿4‏»[17]، ولذا اطاعت از ایشان، اطاعت از خداوند می باشد «مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ اَطاعَ الله»[18]. هر آنچه که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) می­گویند، همان است که از مصدر ربوبی ارسال شده است. امّا همان­طور که اقوامِ پیامبران قبلی به ایشان نسبت گناه می­دادند، همانگونه مشرکان نیز به حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) نسبت گناه می­دادند. آری، همچنان که فرعونیان، حضرت موسی(عَلَيهِ السَّلام) را گناهکار می­دانستند، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) نیز به توهّمِ مشرکان مکه، گناهکار بودند، چراکه با بت­ها و بت­پرستی آنها مخالفت و مبارزه می­کردند و بسیاری از مشرکان مکه به فرمان رسولالله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) در جنگ بدر کشته شده بودند. امّا در زمان فتح مکه، با وجود اینکه قدرت به دست حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و مسلمانان بود و اين درحالی بود که سالیان سال تحت ظلم و شکنجۀ کافران و دشمنان اسلام قرار داشتند، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمان عفو عمومی صادر فرمودند و از بدی­های آنان چشم­پوشی کردند و آن موقع حقانیّتِ آن بزرگوار برای همگان روشن شد و این توهّم از بین رفت.

 



[1]- پس به تحقيق داديم آل ابراهيم را کتاب و حکمت و داديم ايشان را پادشاهی بزرگ (مبارکه نساء/54).

[2]- و همانا تو (پيامبرم) البته بر خُلق عظيم قرار داری (مبارکه قلم/4).

[3]- نمی باشد حضرت محمّد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) پدرِ يکی از مردانِ شما وليکن پيامبر خدا و خاتم پيامبران است (مبارکه احزاب/40).

[4]- و البتّه به زودی عطا می کند به تو پروردگارت پس خشنود می شوی (مبارکه ضحی/5).

[5]- و گواه آوريم تو را بر آن گروه، شاهد (مبارکه نساء/41).

[6]- ای پيامبر (مبارکه انفال/64).

[7]- ای فرستاده (مبارکه مائده/67).

[8]- ای جامه به خود پيچيده (مبارکه مزمل/1).

[9]- ای جامۀ خواب به خود پيچيده (و در بستر آرميده) (مبارکه مدثر/1).

[10]- ای آدم، ساکن شو تو و همسرت در بهشت (مبارکه بقره/35).

[11]- ای نوح، همانا او نيست از اهل تو (مبارکه هود(عَلَيهِ السَّلام)/46).

[12]- ای موسی برگرد و پيش آی و نترس (مبارکه قصص/31).

[13]- و زمانی که گفت خداوند ای عيسی پسر مریم (مبارکه مائده/116).

[14]- ای داود همانا ما قرار داديم تو را خليفه و نماينده (مبارکه ص/26).

[15]- قرار ندهيد صدا زدنِ پيامبر بين خودتان را مانند صدا زدن بعضی از شما بعضی ديگر را (مبارکه نور/63).

[16]- مبارکه حاقه/44و45و46

[17]- و سخن نمی گويد از روی هوی و هوس﴿3 نيست آن مگر وحيی که وحی کرده می شود﴿4 (مبارکه نجم/3و4).

[18]- کسی که اطاعت کند رسول را، پس همانا اطاعت کرده است خداوند را (مبارکه نساء/80).