مطلب دیگری که آیۀ شریفۀ مورد بحث بیانگر آن می باشد، جملۀ شریفۀ «مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى» است. هر کس عمل صالح انجام دهد، اعم از زن یا مرد، وارد بهشت می شود. علّامه طباطبایی(رَحمَةُ اللهِ عَلَيه) می فرمایند: «اهل مِلَل و نَحَلِ قديم، هر دسته ای دربارۀ زن عقيده ای داشتند. مردم هند و مصر و ساير بت پرستان، خيال می کردند زن، عمل ندارد و بر کارهای نيکِ زن هيچگونه ثوابی مُتَرَتِّب نيست. از عقيدۀ يهود و نصاری چنين برمی آيد که کرامت و عزّت را مخصوص مرد می دانستند و دربارۀ زنان معتقد بودند که نزد خدا ذليل، و در خلقت، ناقص، و از نظر اجر و ثواب هم خاسر و زيانکارند. اعراب هم دربارۀ زنان از همين عقايد تجاوز نمی کردند»[1]. حتی برخی می گفتند: زن موجودی است که عقل کوتاه و موهای بلند دارد! اما با ظهور اسلام، زندگی زن وارد مرحلۀ نوینی شد و از لحاظ ارزش و کرامت و تحصیل کمالات و مقامات معنوی و درجات ایمانی، هم پایۀ مرد قرار گرفت، گرچه از لحاظ کارهای اجرایی، مسئولیت های متفاوتی دارد. آری در دین مبین اسلام، زن در رسیدن به حیات طیّبه و ورود به بهشت و تحصیل کمالات، هیچ تفاوتی با مرد ندارد «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً»[2].

     پس شرط ورود به بهشت، ایمان و عمل صالح است، نه ذکورت و انوثت، چراکه اصالت انسان روح است و مورد خطاب پروردگار، روح می باشد و روح، مذکر و مؤنث ندارد و در صورتیکه روحِ باتقوا، از آنِ زن باشد، زن اهل بهشت است و اگر روح مرد باتقوا باشد، مرد اهل بهشت است.

     خداوند متعال در ادامۀ آیۀ شریفۀ مورد بحث می فرماید: «فَاُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ...». این «اولئک» دلالت بر علوّ درجۀ مؤمنان دارد؛ یعنی مؤمنان دارای مقامات جلیله هستند. وقتی «اولئک» در مورد گناهکاران بکار می رود، یعنی از خداوند دور هستند «اُولئِكَ يُنادَوْنَ مِنْ مَكانٍ بَعيدٍ»[3]. ولی در مورد مؤمنان دلالت بر علوّ مقام آنان دارد. هر کدام از زن و مرد که صاحب عمل صالح باشند، به درجات عالیۀ بهشت وارد می شوند و در حق آنها ذرّ ه ای ظلم نمی شود «وَ لا يُظْلَمُونَ نَقيراً».

 

[1]- تفسير الميزان، ج9، ص140

[2]- کسی که انجام دهد عمل شايسته از مرد يا زنی، درحـالی کـه او مؤمن باشد، پس البتّه زنده می داريم او را به حياتی پاکيزه (مبارکه نحل/97).

[3]- آنها ندا کرده می شوند از جايی دور (مبارکه فصلت/44).