به فرمودۀ مفسّران عظام، آیۀ شریفۀ مورد بحث، عطف بر آیۀ شریفۀ صد و بيست و دوم همین مبارکه است و خدای سبحان، دوّمين قسمتِ جزا و پاداش مؤمنین را در اینجا توضیح می فرماید که شرط سعادت و رستگاری و کامیابیِ دنیوی و اُخروی، عبارت از دو رکن اساسی است که در قرآن کریم، مکرّر بـه این دو اصل برخورد می کنیم که عبارت از ایمان و عمل صالح می باشد «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»[1]. بـه عبـارت دیگر، کسـانی که دارای حُسن فعلی و حُسن فاعلی باشند، یعنی هم خودشان، انسان مؤمن و موحّدی باشند و هم دارای اعمال شایسته و صالح باشند، این دو بالِ پرواز برای رسیدن به مقصد اعلاء و قرب الهی است. همانطور که پرنده با یک بال نمی تواند پرواز کند، همانگونه انسان نیز با یک بال نمی تواند به رشد و عروج و تعالی و سعادت جاویدان برسد. ایمان حقیقی در بیرون بروز و ظهور دارد و علامت بیرونی، نشانگر ایمانِ درونی است. ایمان یک مسئلۀ قلبی است و تا زمانی که در بیرون، بروز و ظهور نداشته باشد، مشخص نمی شود، و علامت ایمان قلبی، عملِ صالحِ بیرونی است کـه وقتی انجام یافت، ایمان قلبیِ او تـأیید و تصدیق می گردد. به همین ترتیب، عمل صالح منهای ایمان نیز از کسی پذیرفته نمی شود و نمونۀ روشن آن، داستان قابیل و جناب هابیل است که هر دو از لحاظ ظاهر یکسان عمل نمودند و قربانی کردند، ولی از جناب هابیل پذیرفته شد و از قابیل پذیرفته نگشت و خداوند متعال دلیل این امر را از زبان جناب هابیل این چنین فرمود که: «اِنَّما يَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقينَ»[2] همانا عمل خیر از صاحبان ایمان و تقوا پذیرفته می شود.

     پس خدای سبحان شرط ورود به بهشت را در آیۀ شریفۀ مورد بحث، دو ویژگی بیان فرموده است کـه همان ایمـان و عمل صالح می باشد. خداوند متعال، مؤمنِ شناسنامه ای و جغرافیایی را مؤمن حقيقی محسوب نمی دارد.

     در آیۀ شریفۀ مورد بحث که عمل صالح قبل از ایمان ذکر شده، دلالت بر اهمیّت عمل صالح دارد. خدای سبحان در سورۀ مبارکۀ مؤمنون می فرماید: «حَتّى اِذا جاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ﴿99﴾ لَعَلّی اَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ...﴿100﴾»[3] وقتی مرگ به سراغ یکی از آن تبهکاران می آید، می گوید: پروردگارا، مرا برگردان تا اعمـال صالحی را که ترک کردم، انجـام دهم، برای اینکه آنجـا درمی یابد که یگانه راه نجات، عمل صالح می باشد. از حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) مذکور است که فرمودند: «لا تِجارَةَ كَالْعَمَلِ الصّالِحِ»[4] هیچ تجارتی مانند عمل صالح نیست. در بيان نورانی ديگری نيز فرمودند: «اَلْاِسْلامُ هُوَ التَّسْليمُ وَ التَّسْليمُ هُوَ الْيَقينُ وَ الْيَقينُ هُوَ التَّصْديقُ وَ التَّصْديقُ هُوَ الْاِقْرارُ وَ الْاِقْرارُ هُوَ الْاَداءُ وَ الْاَداءُ هُوَ الْعَمَل‏»[5] اسلام، همان تسليم شدن است و تسليم شدن، همان يقين است و يقين، همان تصديق نمودن است و تصديق کردن، همان اقرار است و اقرار نمودن، همان بجا آوردن است و اداء کردن، همان عمل نمودن است.

     مطلب مهمی که در آیۀ شریفۀ مورد بحث مطرح شده، این است که می فرماید: «وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ ... فَاُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ» کسی که قسمتی از صالحات را انجام دهد، می تواند وارد بهشت شود. انسان تا اهل اطاعت و پرهیز از گناه و معصیت نباشد، پاک نمی شود و امکان ورود و حضور در بهشت را پیدا نمی کند، چراکه بهشت، جای پاکان است و انسان باید پاک و صاحب حیات طیّبه گردد تا صلاحیّت ورود به بهشت را پیدا کند. اما علّت اینکه خدای سبحان می فرماید قسمتی از صالحات را انجام دهد «مِنَ الصّالِحاتِ»، این است که به فرمودۀ مفسّران عظام، وقتی انسان در اثر غفلت، برخی از واجبات و وظایف را ترک کرد، وارد بهشت نمی شود و چنین کسی یا باید در حال حیات توبه کند و مشمول عفو و آمرزش الهی قرار گیرد یا به وسیلۀ بیماری و مصائب و مشکلات دنیوی قسمتی از گناهانش آمرزیده شوند. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «به مسلمان هيچ خستگى، بيمارى، حزن، آزار و غمى، حتى خارى كه به بدنش بنشيند، نمى‏رسد، مگر آنكه خداوند به موجب آن برخى از گناهانش را از ميان برمى‏دارد»[6]. آری چنانچه خودِ انسان باعث ایجاد مشکلات و مصائب یا بیماری ها نشود و کاملاً تقدیری باشند، موجب بخشوده شدن پاره ای از گناهان می شود. همچنین بخشی از گناهان با اعمال خیری که انسان انجام می دهد، بمانند خدمت به والدین و غیره آمرزیده می گردند. پاره ای از گناهان نیز به واسطۀ سختی های جان کَندن بخشیده می شوند، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) می فرمايند: «اَلْمَوْتُ كَفّارَةٌ لِذُنُوبِ الْمُؤْمِنين‏»[7]. بخشی از گناهان نيز در روز قیامت مشمول قانون شفاعت می گردند و به این وسیله صاحبش پاک شده و بعد از آن وارد بهشت می شود، وگرنه تا زمانیکه از گناهان پاک و طاهر نشده، نمی تواند وارد بهشت گردد.

     بنابراین معلوم می شود که باصرفه ترین راه در دنیا این است که انسان، از گناه و حرام پرهیز کند و اهل اطاعت و تسلیم باشد و بقیه را با توبه، تسویه حساب کند و در این صورت چنانچه گناهانی باقیمانده باشد، ان شاء الله تعالی و به فضل الهی مشمول قانون شفاعت می گردد.

 

[1]- (مبارکه بقره/277،82،25)، (مبارکه آل عمران/57)، (مبارکه نساء/173،122،57)، (مبارکه مائده/93،9)، (مبارکه اعراف/42)، (مبارکه يونس(عَلَيهِ السَّلام)/9،4)...

[2]- همانا می پذيرد خداوند از پرهيزکاران (مبارکه مائده/27).

[3]- زمانی که آمد احدی از ايشان را مرگ، گويد: پروردگار من، برگردان مرا﴿99﴾ شايد من انجام دهم کار خوبی در آنچه ترک کرده ام...﴿100﴾ (مبارکه مؤمنون/99و100).

[4]- نهج البلاغه، حکمت113

[5]- نهج البلاغه، حکمت125

[6]- ما يصيب المسلم من نصب و لا وصب و لا همّ و لا حزن و لا أذى و لا غمّ حتّى الشّوكة يشاكها إلّا كفّر الله بها من خطاياه‏ (پيام پيامبر(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)، متن عربی، ص368).

[7]- (سکرات) مرگ، کفارۀ گناهان مؤمنين است (امالی مفيد، ص283).