در آیۀ شریفۀ سابق استفاده شد که خداوند شرک را نمی پذیرد و چنانچه مشرک بدون توبه از دنیا رود، خدای سبحان او را نمیبخشد، ولی غیر مشرک تحت پاره ای عوامل، امکان بخشوده شدن دارد. گرچه شرک، اکبر کبـائر است، همچنان که توحید، اوجب واجبات می باشد و تمام بدیها به شرک برمیگردد و گرچه شرک، ظلم بزرگی است «اِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم»[1]، ولی با این همه مسئولیّت، باز باب توبه به روی مشرک بسته نیست و اگر توبه کند و از شرک به توحید برگردد، خداوند او را میبخشد.
هر چند آیۀ شریفۀ مورد بحث دربارۀ مشرکین است، ولی برخی از اهل کتاب به دلیل پاره ای از عوامل مشرک میشوند، مانند یهود که گفتند: حضرت عُزَیر(عَلَيهِ السَّلام) پسر خداوند است «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ الله»[2] و مسیحیان که حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام) را فرزند خداوند دانستند «وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسيحُ ابْنُ الله»[3] و به این ترتیب مشرک شدند.
استاد جوادی آملی میفرمایند: توبه و استغفار هر دو مایۀ رحمت الهی هستند و خداوند راه هایی نشان داده که ناامید نشویم که عصارۀ آنها، دعاهایی است که از خدای سبحان درخواست میکنیم: «خدایا تو غیر مشرک را میبخشی و ما مشرک نیستیم، تو را به عظمت و وحدانیّت میپذیریم و میستائیم، پس گناهان ما را هم ببخش». حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به پیشگاه الهی عرض میکنند: «معبودا تو را در محبوب ترين چيزها در نزدت كه همان توحيد و يكتاپرستىِ تو باشد اطاعت و فرمانبردارى كردم، و در مبغوضترين چيزها در نزدت كه همان كفر به تو باشد نافرمانيت نكردم، پس گناهانى را كه در ميان اين دو (مرحله ايمان و كفر) است از من بيامرز»[4].
حال به فرمودۀ مفسّران عظام، آیۀ شریفۀ مورد بحث در تعلیل آیات قبلی است. خداوند متعال میفرماید: مشرکین جز مؤنثهایی نمیپرستند و معبودی ندارند.
توضیح اینکه: تمام مشرکین، حقیقتاً فرشته پرست هستند، ولی به نام این ملائک و فرشتگان، تمثالهایی از سنگ و چوب تراشیدند، و به نمایندگی از فرشتگان، آنها را پرستیدند، چراکه معتقد بودند ما باید خدای محسوس را بپرستیم. آرام آرام این تمثالها به شکل بت درآمدند و بت پرستان رسماً آنها را پرستیدند و بت پرست شدند.
موحّدین معتقدند که تدبیر به دست فرشتگان است و فرشتگان مدبّران امور هستند «فَالْمُدَبِّراتِ اَمْراً»[5]، ولی به اذن الله امور را تدبیر میکنند. امّا مشرکان، فرشتگان را در تدبیر عالم مستقل میدانستند، به عنوان نمونه: به ربّ باران، ربّ باد، ربّ روزی و... معتقد بوده و آنها را پرستش میکردند و تمثالهایی از این مؤنثها میتراشیدند و پرستش میکردند تا رزق و روزی را به طرف آنها سرازیر کند. امّا خدای سبحان میفرماید: اولاً: فرشتگان ربّ نیستند، بلکه بندگان گرامی پروردگارند «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُون»[6]. ثانیاً: فرشتگان مجرّد هستند و مؤنث و مذکّر بودن از ویژگیهای اجسام مادی است و آنها منزّ ه از مادی بودن هستند. موجود مجرّدی مانند روح و فرشته، زن و مرد ندارد، ولی مشرکین چون فرشته ها را مؤنّث میدانستند، تمثالهایی که درست کرده بودند، تمثالهای مؤنّث بود و آنها را میپرستیدند و به این سبب خداوند متعال فرمود: «اِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ اِلاّ اِنـاثـاً» نمیخوانند (تبعیّت نمیکنند) از غیر او (پروردگار)، مگر مؤنثهایی.
اینکه مشرکان، مؤنثها را میپرستند و پرستش فرشتگان و سنگ و چوب و...تماماً با تلبیسات و وسوسۀ شیطان صورت میگیرد، درواقع اینها شیطان پرست هستند.
آیات قرآن کریم تاریخ مصرف ندارد و تمام تعالیمش به روز است و در هر عصری، مردمان آن زمان را مورد خطاب قرار میدهد، همانطور که در آن روز پرستش سنگ و چوب و... صورت میگرفت، امروز هـم تمـام پرستشهـای غیـر الـهی اعم از انسـان پرستی، بت پرستی، ماه و خورشیدپرستی، گاوپرستی که در هندوستان رایج است، بطوری کـه وقتی گـاوی عبور میکند، ماشینها را متوقف میسازند و...، در اثر تلبیسات شیطان و به فرمان او صورت میگیرد.
پس شیطان پرستی یا مستقیماً صورت میگیرد یا در اثر اغوای شیطان، که سایر موجودات بمانند سنگ و چوب یا انسانهایی مانند حضرت عیسی و حضرت عُزَیر(عَلَيهِما السَّلام) مورد پرستش قرار میگیرند؛ همچنین اگر یهود و نصاری، احبار و رهبانهایشان را می پرستیدند، بازگشت آن به شیطان است «اِتَّخَذُوا اَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ اَرْباباً مِنْ دُونِ الله»[7]. یهود و نصاری، احبار و رهبانهای خود را به عنوان ربّ مورد پرستش قرار دادند و تمام اینها به اغوای شیطان برمیگردد. امروزه نیز انحراف از توحید و مسیر حق و حقیقت و پرستشهای کاذب و غیر الهی بمانند گاوپرستی، میمون پرستی و پوشیدن لباسهای عجیب و باطل گرایی و حق ستیزی به هر صورت ممکن، به اغوای شیطان برمیگردد.
[1]- همانا شرک، البتّه ظلمی است بزرگ (مبارکه لقمان/13).
[2]- و گفتند يهوديان، عُزَير پسر خداوند است (مبارکه توبه/30).
[3]- و گفتند مسيحيان، مسيح پسر خداوند است (مبارکه توبه/30).
[4]- الهى اطعتك فى احبّ الاشياء اليك و هو التّوحيد و لم اعصك فى ابغض الاشياء اليك و هو الكفر فاغفر لى ما بينهما (صحيفۀ علويّه، متنعربى، ص132).
[5]- پس تدبيرکنندگان امور (مبارکه نازعات/5).
[6]- بلکه بندگانند گرامی داشته شدگان (مبارکه انبياء(عَلَيهِم السَّلام)/26).
[7]- گرفتند دانشمندانشان را و زاهدانشان را معبودهايی از غیر خداوند (مبارکه توبه/31).