خداوند متعال همواره طالب صلح و آشتی در خانواده است و از طلاق و جدایی با وجود حلال بودن آن بیزار است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «تَزَوَّجُوا وَ لا تُطَلِّقُوا فَاِنَّ الطَّلاقَ يَهْتَزُّ مِنْهُ الْعَرْش‏»[1] ازدواج کنيد و طلاق ندهيد، زيـرا عرش از وقـوع طـلاق می لرزد. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز به نقل از حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) می­فرمایند: «هيچ چيز را خداى عزّ و جلّ بيش از خانه ‏اى دوست ندارد كه با ازدواج آبادان شود و هيچ‏ خانه‏ اى بيش از آن مورد بغض خداى عزّ و جلّ نيست در اسلام كه با جدايى زن و شوهر از يك ديگر، يعنى با طلاق ويران شود»[2]. استاد مطهّری(رَحمَةُ اللهِ عَلَيه) از روزافزون بودنِ طلاق به عنوان بیماری عصر بیستم یاد می­کنند[3].

    امّا با وجود مبغوض بودن طلاق، خداوند متعال آن را حرام اعلام نفرموده و بـه عنوان آخرین راه حل برای ازدواج­های نـاموفق و به بن ­بست رسیده که تلاش­های زن و شوهر و اطرافیان برای صلح و آشتی مفید واقع نشده، معرفی می­فرماید و این در را به روی ایشان نمی­ بندد و در آیۀ شریفۀ مورد بحث می­فرماید: اگر زن و شوهر به این نتیجه برسند که دیگر ادامۀ زندگی برایشان میسور نمی­ باشد، نباید صرفاً به خاطر ترس از فقرِ بعد از طلاق به زندگی ادامه دهند، خداوند متعال، از فضل خود، زن و شوهر را بعد از جدایی، تأمین مالی می­فرماید «وَ اِنْ يَتَفَرَّقا يُغْنِ اللهُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ وَ كانَ اللهُ واسِعاً حَكيماً». با توجه به اینکه اکثر طلاق­ها به خاطر ضعف ایمان و تقوا صورت می گیرد، لذا خدای سبحان بلافاصله بعد از مسئلۀ طلاق، تقوا را مطرح می­فرماید، همان­طور که در سورۀ مبارکۀ طلاق نیز که سخن از طلاق است، چهار بار سخن از تقوا دارد. طرفِ صحبت، بیشتر مردان هستند، تا مبادا زنان مورد سوءاستفاده قرار گیرند و حق زن، قبل یا بعد از جدایی پایمال گردد. خداوند هر دوی زن و مرد را بعد از جدایی غنی می­کند، چراکه مالک آسمانها و زمین است «وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ».

     تقوا مهمترین سپر در برابر ظلم و تضییع حقوق و حق­ کُشی ­هاست. تقوا منشأ تمام فضایل اخلاقی است و تمام برکات معنوی را دربر دارد و موجب می­شود که قبل از آخرت، زندگی دنیوی انسان سر و سامان یابد و تمام مشکلات و اختلافات و رذایل به ضعف تقوا برمی­گردد. تقوا عامل برکات دنیوی و اُخروی است ولذا خداوند متعال می­فرماید: «فَاتَّقُوا اللهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ»[4] هر چقدر می­توانید تقوا پیشه کنید. تقوا توشۀ انسان در طی مسیر بندگی و عبودیّت است و سالک الی الله باید توشۀ تقوا به همراه داشته­ باشد تا به مقصد برسد و ابن السّبیل نگردد. آنگونه که از محضر اساتید معظّم استفاده شده، تقوا زره است و از ظلم و تضییع حقوق و سقوط و هلاکت و شقاوت ابدی و بروز خطرات معنوی محافظت می­کند «وَ لِباسُ التَّقْوى‏ ذلِكَ خَيْر»[5].

     عزّت و کرامت حقیقی در پرتو تقوا حاصل می­شود «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِـهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ»[6]. خداوند متعـال در سورۀ مبـارکۀ حجرات می­فرماید: شما را مذکّر و مؤنّث خلق نموديم و قبیله قبیله و گروه گروه قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید و همانا گرامی­ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست «اِنّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ اُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللهِ اَتْقاكُمْ»[7]، این گروه گروه بودن و رنگ پوست و اختلاف قبیله و... برای شناخت است، نه برتری و تفاخر، و تنها عامل برتری و آبرو و کرامت در پیشگاه الهی تقواست. استاد جوادی آملی فرمودند: «شیطان از شما آبرو می­خواهد». یعنی شیطان آمده تا آن آبرو و وجاهتی را که با تقوا فراهم آورده ­اید، از شما بگیرد.

     خداوند متعال، بندگانش را به تقوا توصیه می­فرماید و این، تنها اختصاص به امّت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) ندارد، بلکه اقوام گذشته نیز هر کدام در زمان خودشان به تقوا توصیه شده­اند و عامل سعادت جاویدان برایشان تقوا بود «وَ لَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذينَ اُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ اِيّاكُمْ اَنِ اتَّقُوا اللهَ». سفارش به تقوا مانند سفارش به عدالت، از خطوط کلّی و اصول مشترک و نسخ ناشدنی است،‌ بمانند اصل نماز، روزه و... که در مکاتب پیشین هم وجود داشته ­است. «اَوْصانی‏ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيّاً»[8]، «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُون‏»[9] روزه را بر شما واجب کردیم، همچنان که بر اقوام گذشته واجب کرده­ بودیم، تا تقوا پیشه کنید. سعادت دنیا و آخرت در پرتو تقواست. در جاهایی هم که احتمال سوءاستفاده می­رود، سفارش به تقوا بیشتر است، که از جملۀ آنها مسئلۀ طلاق می­باشد. خداوند متعال می­فرماید: «اِتَّقُوا الله‏» از خداوند بترسید، مبادا بی­ تقوایی موجب بی­عدالتی شود و حق زنان ضایع گردد.

     با توجه به مطالب مذکور معلوم می­شود که به راستی چه کسی جز دشمنان اسلام ادّعا کرده­اند که خداوند زنان را خوار شمرده است! از اوّل سورۀ مبارکۀ نساء، دفاع و حمایت خداوند از حقوق زنان و هشدار پروردگار به مردان در مقابل تضییع حقوق زنان است. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) نيز می­فرمایند: «مَنِ اتَّخَذَ امْرَاَةً فَلْيُكْرِمْها»[10] هر کس زنی بگيرد، پس بايد احترامش کند.

     خداوند متعال در آخرین آیۀ شریفۀ مورد بحث می­فرماید: «وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً». وقتی خدای سبحان خود را وکیل معرفی فرموده، لازم است که انسان در تمام کارهای خود، به ذات لایزال الهی توکّل کند. توکّل به ذاتی که بی­نیاز از دیگران است و تمام موجودات، محتاج ذات اقدس کبریائیش هستند. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در خطبۀ همام می­فرمایند: «خداوند پاك و برتر، مخلوقات را آفريد درحالى كه از اطاعتشان بى نياز، و از گناهشان ايمن بود، زيرا عصيان عاصيان به او زيان نمى رساند، و طاعت مطيعان او را سود نمى دهد»[11]، «اِنْ تَكْفُرُوا اَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَميعاً فَاِنَّ اللهَ لَغَنِیٌّ حَميدٌ»[12] اگر کافر شوید شما و کسانی که در روی زمین هستند همگی، پس همانا خداوند البته بی ­نیاز ستوده است.

     در آیات شریفۀ مورد بحث سه بار جملۀ  شریفۀ «وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ» ذکر شده، لکن هر کدام معنای مخصوص به خود دارد. «وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ» اوّل در اثبات توانائی خداوند در تأمین زن و شوهرِ جدا شده از هم می­باشد. «وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ» دوّم بیانگر این حقیقت است که تقوای انسان سودی برای خداوند ندارد و بی­تقوایی انسان ضرری به خداوند نمی­رساند و سود و زیان آن برای خود انسان است. «وَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْاَرْضِ» سوّم به این معناست که خداوندِ ستوده را وکیل بگیرید و به او توکّل کنید «وَ كَفى‏ بِاللَّهِ وَكيلاً».

     «حمید» هم به معنای حامد است و هم به معنای «محمود»؛ امّا «حامد» به این معناست که خدای سبحان خودش را حمد می­فرماید «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين‏»[13] و معنای محمود این است که تمام موجودات عالم، خداوند را حمد می­نمایند «وَ اِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ اِلاّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِه‏»[14].

 

۱- مکارم الاخلاق، ص197

[2]- ما من شى‏ء احبّ الى اللَّه عزّ و جلّ من بيت يعمر فی الاسلام بالنّكاح و ما من شی‏ء ابغض الى اللَّه عزّ و جلّ من بيت يخرب فی الاسلام بالفرقة يعنی الطّلاق‏ (الحياة با ترجمه احمد آرام، ج6، ص229).

[3] -کتاب نظام حقوق زن در اسلام

[4]- مبارکه تغابن/۱۶

[5]- و لباس پرهیزکاری، آن بهتر است (مبارکه اعراف/۲۶).

[6]- و برای خداوند است عزّت و برای رسول اوست و برای مؤمنین است (مبارکه منافقون/۸).

[7]- مبارکه حجرات/۱۳

[8]- وصیت کرد مرا به نماز و زکات مادامی ­که زنده ­ام (مبارکه مریم(سَلامُ ­اللهِ ­عَلَيها)/۳۱).

[9]- مبارکه بقره/۱۸۳

۱- بحارالانوار، ج73، ص85

[11]- فَاِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَ تَعالى خَلَقَ الْخَلْقَ حينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طاعَتِهِمْ آمِناً مِنْ مَعْصِيَتِهِمْ لاَِنَّهُ لاتَضُرُّهُ مَعْصِيَةُ مَنْ عَصاهُ وَ لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ اَطاعَهُ (نهج البلاغه، فرازی از خطبۀ 193).

[12]- مبارکه ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام)/۸

[13]- حمد و سپاس برای خداوندی است که پروردگار عالمیان است (مبارکه حمد/۱).

[14]- و نیست هیچ چیزی مگر اینکه تسبیح می­کند به حمد و ستایش او (خداوند) (مبارکه اِسراء/۴۴).