در عظمت مقام حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، اين سخن و بيان نورانی از حضرت رسول اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) کافی است که فرمودند: «لَوْ اَنَّ الرِّياضَ اَقْلامٌ وَ الْبَحْرَ مِدادٌ وَ الْجِنَّ حُسّابٌ وَ الْاِنْسَ كُتّابٌ ما اَحْصَوْا فَضائِلَ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِب(عَلَيهِ السَّلام)»[1] اگر درختان قلم شوند و درياها مُرکّب گردند و همة جنّيـان حسابگر و انسانها نويسنده شوند، نمیتوانند فضائل علی ابن ابی طالب(عَلَيهِ السَّلام) را شمارش کنند.
حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، زيباترين عبد پروردگار و جانِ رسول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) هستند. البتّه در اينجا سئوالی مطرح میشود و آن اينکه مگر رسول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) در اولويّت قرار ندارند؟ پاسخ اين است که آن بزرگواران نور واحده هستند، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) فرمودند: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَنی وَ خَلَقَ عَلِيّاً وَ فاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ مِنْ نُورٍ وَاحِد»[2] و به اين علّت در قرآن کريم، از وجود مقدّس حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به عنوانِ جان و نفس رسول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه)، يعنی خود رسول الله(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) تعبير شده است «اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ»[3].
حال با وجود اين همه فضايل حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) که هر کدام اقيانوس بيکرانی است، انسان به کدام بخش از زندگی آن بزرگوار میتواند بپردازد؟ آن بزرگوار به موعظه و پند و اندرز اهتمام بسيـاری داشتند و نيز حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه)، يکی از مهمترين راههای کمال انسانی و رشد و ترقّی در مسير کمالات معنوی را گوش سپردن به مواعظ اوليای الهی بيان فرمودند. مسئلة موعظه بقدری اهميّت دارد که با وجود اينکه انسانهای کامل، معلّمِ فرشتگان هستند «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْاَسْماءَ كُلَّها»[4]، و با وجود اينکه فرشتگان خادمين انسانهای کامل میباشند، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) میفرمايند: «اِنَّ الْمَلائِكَةَ لَخُدّامُنا وَ خُدّامُ مُحِبّينا»[5]، و اگرچه حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) در شب مقدّس معراج به آن جايگاهی نائل شدند که جناب جبرئيل را توان رسيدن به آنجا نبود «لَوْ دَنَوْتُ اَنْمُلَةً لَاحْتَرَقَتْ»[6]، لکن هر زمان که جناب جبرئيل بر حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) نـازل میشدند و دو زانـو و مؤدّبـانه مقـابل آن بزرگوار مینشستند، رسـول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) میفرمودند: «عِظْنی»[7] مرا موعظه کن.
همچنين حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به يکی از اصحابشان فرمودند: «عِظْنی»، مرا موعظه کن، آن صحابه جواب داد: يا اميرالمؤمنين من شما را موعظه کنم؟ فرمودند: «آری، آن تأثيری که در شنيدن وجود دارد، در گفتن نيست»[8]. از اينرو معلوم میشود که شنيدن پند و اندرز و نصيحت، در رشد و ترقّی و صعود و کمال و تربيت انسانها تأثير بسزايی دارد و میتواند از راهِ ميانبُر انسان را به مقصد برساند و چه زيباست که جوانان عزيز، خود را از نصايح ارزشمند قرآن کريم و نهجالفصاحه و نهجالبلاغه و غررالحکم محروم نسازند. به همين مناسبت در اين قسمت چند موعظه از مواعظ و نصايح وجود اقدس حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) استفاده میکنيم.
حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «عِبادَ اللهِ احْذَرُوا يَوْماً تُفْحَصُ فيهِ الْاَعْمالُ وَ يَكْثُرُ فيهِ الزِّلْزالُ وَ تَشيبُ فيهِ الْاَطْفالُ اِعْلَمُوا عِبادَ اللهِ اَنَّ عَلَيْكُمْ رَصَداً مِنْ اَنْفُسِكُمْ وَ عُيُوناً مِنْ جَوارِحِكُمْ وَ حُفّاظَ صِدْقٍ يَحْفَظُونَ اَعْمالَكُمْ وَ عَدَدَ اَنْفاسِكُمْ لا تَسْتُرُكُمْ مِنْهُمْ ظُلْمَةُ لَيْلٍ داجٍ وَ لا يُكِنُّكُمْ مِنْهُمْ بابٌ ذُو رِتاج»[9] ای بندگان خدا، از روزی حذر کنيد که اعمال را در آن روز بررسی میکنند، روزی پُرلرزش و سخت که کودکان از هول آن، پير میشوند، بدانيد که از خودتان برای شما مراقبانی گماشته شده است، چشمها و اعضايتان و مأموران الهی مراقب شما هستند و کارهايتـان را ثبت میکنند و شمارِ نَفَسهايتـان را هم میدانند، نه ظلمات شب شما را از آنان میپوشاند و نه درهای بسته و نه پردههای آويخته. «اَيُّهَا النّاسُ اتَّقُوا اللهَ الَّذی اِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ اِنْ اَضْمَرْتُمْ عَلِمَ وَ بادِرُوا الْمَوْتَ الَّذی اِنْ هَرَبْتُمْ مِنْهُ اَدْرَكَكُمْ وَ اِنْ اَقَمْتُمْ اَخَذَكُمْ وَ اِنْ نَسيتُمُوهُ ذَكَرَكُم»[10] ای مردم از خداوند پروا کنيد، خدايی که اگر سخن بگوييد، میشنود و اگر پنهان کنيد، میداند، شما از مرگی میگريزيد که اگر از آن فرار کنيد، به شما میرسد و اگر بر جای خود بمانيد، شما را میگيرد و اگر فراموشش کنيد، به ياد شماست. «ای بندگان خداوند تقوای الهی پيشه کنيد و با عملهايی نيک به سوی اجلهای خود بشتابيد، با دنيايی که از دستتان میرود، آخرتی را بخريد که برايتان میماند، آمادة کوچ باشيد که ندای کوچ سر دادهاند، آمادة مرگی باشيد که بر سرتان سايه افکنده است، بدانيد که خداوند شما را بيهوده نيافريده و به حال خود رها نکرده است، بين شما و بهشت يا دوزخ تنها مرگ فاصله است، آن هدف و نهايتی که يک چشم بر هم زدن آن را میکاهد و يک لحظه آن را تباه میکند، شايسته است که کوتاه شمرده شود، ولذا در همين دنيا و از همين دنيا توشهای برداريد که فردا به کارتان آيد»[11]. «عِبادَ اللهِ الْآنَ فَاعْلَمُوا وَ الْاَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ وَ الْاَبْدانُ صَحيحَةٌ وَ الْاَعْضاءُ لَدْنَةٌ وَ الْمُنْقَلَبُ فَسيحٌ وَ الْمَجالُ عَريضٌ قَبْلَ اِرْهاقِ الْفَوْتِ وَ حُلُولِ الْمَوْتِ فَحَقِّقُوا عَلَيْـكُمْ نُزُولَـهُ وَ لا تَنْتَظِرُوا قُدُومَـه»[12] ای بندگـان خداوند، هماکنون عمل کنيد که زبانها باز است و بدنها سالم و اعضاء نرم و زمينه فراهم و ميدان گشوده است؛ پيش از آنکه فرصتها بگذرد و مرگ فرا رسد، خودتان به استقبال آن رويد. «اَيُّهَا النّاسُ اِنَّمَا الدُّنْيا دارُ مَجازٍ وَ الْآخِرَةُ دارُ قَرارٍ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ وَ لا تَهْتِكُوا اَسْتارَكُمْ عِنْدَ مَنْ يَعْلَمُ اَسْرارَكُمْ وَ اَخْرِجُوا مِنَ الدُّنْيا قُلُوبَكُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ تَخْرُجَ مِنْها اَبْدانُكُمْ فَفيهَا اخْتُبِرْتُمْ وَ لِغَيْرِها خُلِقْتُمْ اِنَّ الْمَرْءَ اِذا هَلَكَ قالَ النّاسُ ما تَرَك وَ قالَتِ الْمَلائِكَةُ ما قَدَّم»[13] ای مردم، دنيا، خانة گذر است و آخرت سرای قرار میباشد، از اين گذرگاه برای آن قرارگاه توشه برگيريد، قبل از اينکه بدنهای شما را از دنيا بيرون ببرند، دلهای خود را از آن بيرون ببريد، شما برای غيرِ اين دنيا آفريده شدهايد، وقتی کسی میميرد، مردم میگويند: چه بر جای گذاشته است و فرشتگان میگويند: چه از پيش فرستاده است.
اگر جوان، معادباور و مرگانديش نباشد، هرگز به تهذيب و تزکيه نمیپردازد. آنچه که انسان را وادار به رشد و تعالی میکند، معادانديشی است و فصل بهار که رستاخيز گلها و گياهان است، يادآور معاد و رستاخيز میباشد، همانطور که حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) فرمودند: «اِذا رَاَیْتُمُ الرَّبیعَ فَاَكْثِرُوا ذِكْرَ النُّشُور»[14]. رستاخيز گياهان، رستاخيز انسانها را يادآوری میکند و به همين سبب حضرت امام موسی کاظم(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «ما مِنْ شَیْءٍ تَراهُ عَيْنُكَ اِلّا وَ فيـهِ مَوْعِظَة»[15] هيچ چيزی نيست که چشمـان تو آن را میبيند، مگر اينکه در آن برای تو پندی است. هر چيز برای انسان موعظه و جَرَس است. يکی از راههای بيداری انسان، موعظه و پنداندوزی است و انسان اگر بخواهد بداند که بيدار است يا در خواب غفلت، توجّه کند که گوش شنوا و جانِ پندپذير دارد يا خير؟ اگر گوش شنوا دارد و مواعظ قرآن کريم و بيانات حضرات معصومين(عَلَيهِمالسَّلام) و عُلما و دانشمندان را میپذيرد، معلوم است که بيدار و هشيار میباشد. خداوند متعال در آية شريفة هجده مبارکة حشر راهِ تشخيص بيداری را اينچنين بيان میفرمايد که: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ»[16] انسان بايد توجّه کند که برای فردای خود چه فراهم آورده است؟ يعنی از نفس خود حساب بکشد «زِنُوا اَنْفُسَكُمْ قَبْلَ اَنْ تَوازَنُوا وَ حاسَبُوا قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا»[17]. انسان با توجّه و غور در زندگی گذشتة خود و اينکه عمر خود را چگونه سپری کرده است، میتواند بفهمد که زندگی آخرت او چگونه خواهد بود. توشهای که انسان در زندگی فراهم میآورد، در فرجام و آيندة او بسيار مؤثّر است. مسئلة مرگ، هرگز تضمينی نيست که انسان مطمئن باشد حتماً پس از سپری شدنِ جوانی به سراغ او خواهد آمد. مرگ، يار ديرينة انسان است و هرگز او را فراموش نمیکند، هرچند انسان آن را فراموش کند. اگر انسان به اعمـال خود نظری بيفکند و تنهـا هدفِ او از کـارهايی که انجام میدهد، رضايت خداوند باشد، معلوم میباشد که او بيدار است، ولی چنانچه کارهای او به خاطر دنيا و اهل دنيا باشد، معلوم میشود که در خواب غفلت فرو رفته است.
فصل بهار، فصل رشد و شکوفايی گل و گياه است و به انسان پيام میدهد که ای انسان! مبادا از گل و گياه عقب بمانی و از رشد و شکوفايی بازمانی.
قـابل توجّه است: آنچه که برای رشد و شکوفايی گيـاه لازم میباشد، آب و خاک و آفتاب است، وليکن برای رشد انسان، آب و آفتاب ديگری لازم است؛ که آن ربيع واقعی، وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) و آل طاهرينشان هستند که از برکت وجود آنـان انسـان بـه رشد و تعـالی میرسد و قرآن کريم انسـانها را به همراهی آن بزرگواران دعوت فرموده است «كُونُوا مَعَ الصّـادِقينَ»[18]. آری بـا الگوگيری از روش زندگی حضرات معصومين(عَلَيهِمالسَّلام)، تعالي و شکوفايی برای انسان حاصل میگردد و اگر اين الگوگيری و پيروی در زندگی انسان نباشد، هرگز به رشد و شکوفايی نخواهد رسيد. حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ الِه) فرمودند: «يا عَلِیُّ اِنَّ جَبْرَئيلَ اَخْبَرَنی فيكَ بِاَمْرٍ قَرَّتْ بِهِ عَيْنی وَ فَرِحَ بِهِ قَلْبی قالَ لی يا مُحَمَّدُ اِنَّ اللهَ تَعالى قالَ لی اَقْرِئْ مُحَمَّداً مِنّی السَّلامَ وَ اَعْلِمْهُ اَنَّ عَلِيّاً اِمامُ الْهُدٰى وَ مِصْباحُ الدُّجٰى وَ الْحُجَّةُ عَلى اَهْلِ الدُّنْيا»[19] ای علی، همانا جبرئيل(سَلامُاللهِعَلَيه)، به من خبر داد در مورد تو به آن چيزی که روشنی بخشيد با آن چشم من و شادمان گرديد به آن قلب من، گفت به من، ای محمّد، همانا خداوند تعالی فرمود: به محمّد از جانب من سلام برسان و او را آگاه کن که همانا علی، امامِ هدايتگر و چراغ در تاريکی و حجّت بر اهل دنياست.
3- کشف اليقين فی فضائل اميرالمؤمنين(عَلَيهِالسَّلام)، ص2
1- همانا خداوند عزّ و جلّ خلق نمود مرا و خلق نمود علی و فاطمه و حسن و حسين را از نور واحد (بحارالانوار، ج27، ص131).
2- نفسهايمان و نفسهايتان (مبارکه آلعمران/61).
1- و تعليم داد حضرت آدم (عَلَيهِالسَّلام) را نامها، همگی (مبارکه بقره/31).
2- همانا فرشتگان البتّه خادمين ما و خادمين دوستداران ما هستند (بحارالانوار، ج26، ص335).
3- اگر به اندازة بند انگشتی نزديکتر شوم، البتّه خواهم سوخت (بحارالانوار، ج59، ص271).
1- الخصال، ج1، ص7
2- به نقل از رادیو معارف
1- نهجالبلاغه، فرازی از خطبة 157
1- نهجالبلاغه، حکمت 203
1- نهجالبلاغه، فرازی از خطبة 64
2- نهجالبلاغه، فرازی از خطبة 196
3- نهجالبلاغه، فرازی از خطبة 203
1- زمانی که بهار را ديديد، پس مرگ را زياد ياد کنيد (زندگى جاوید، شهید مطهرى، ص45).
1- امالی شیخ صدوق، ص509
2- ای کسانی که ايمان آورديد، تقوای الهی پيشه کنيد و بايد بنگرد هر نفسی اينکه چه چيز از پيش فرستاده است.
1- خودتان را وزن کنيد قبل از اينکه وزن کرده شويد و به حساب خود رسيدگی کنيد قبل از اينکه به حساب شما رسيدگی شود (شرح آقا جمال الدّين خوانساری بر غررالحکم، ج7، ص66).
1- باشيد همراه با راستگويان (مبارکه توبه/119).
1- بحارالانوار، ج27، ص113