«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبا عَبْدِاللهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِك عَلَيْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِیَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلٰى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلٰى اَوْلٰادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلٰی اَصْحابِ الْحُسَيْن(عَلَيهِالسَّلام)»[1]، «اَیْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ»[2].
مطـلبی کـه در مجـالس و محـافل عزاداری حضـرت اباعبداللهالحسین(عَلَيهِالسَّلام) قابل توجه میباشد، این است که: در برخی محـافل و مجالس سخنرانی، مطالبی در مورد حضرت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) و نهضت آن بزرگوار و واقعة کربلا و حادثة عاشورا ارائه میشود و به مظلومیّت و حقانیّت حضرت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) و سایر ائمّة اطهار(عَلَيهِمالسَّلام) اشاره میگردد، ولی در مورد اینکه هدف آن بزرگواران چه بود و چه برنامههایی برای زندگی انسانها دارند و از پیروان و شیعیانشان چه انتظاری دارند، سکوت کرده و مطلبی ارائه نمیشود؛ درحالی که آن بزرگواران به عنوان الگوی کامل انسانیّت و اُسوة عبودیّت و بندگی ارسال شدند تا بندگان خداوند را به مقام شامخ عبودیّت برسانند. وقتی انسان برای یادگیری هر صنعت و هنری نیازمند الگو و سرمشق میباشد؛ چگونه ممکن است برای رسیدن به مقام عبودیّت، که هدف از آفرینش انسان است، الگويی لازم نداشته باشد. حضرت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) در روز مقدّس عاشورا درسهای زندگی و پیامهای جاویدان دادند که الی یوم القیامه انسان تربیت میکند و مجاهد پرورش میدهد. عاشورا از آغاز تا پایان درس است. استـاد مطهری(رَحمَةُاللهِعَلَيه) میفرمایند: عاشورا دو چهره دارد؛ چهرهای نورانی و زیبـا، و چهرهای زشت و ظلمانی. عاشورا الییومالقیامه آئینة تمامنمای اسلام است. اگر قرآن کریم در شب مقدّس قدر نازل شده، در روز مقدس عاشورا عملاً تفسیر گشته است.
یکی از درسهای زیبای عاشورا، درس استفاده از فرصتهاست. عدّهای چه زیبا از فرصتهایی که برایشان پیش میآید، استفاده میکنند و بهره میبرند و بر سفینة نجات حسینی سوار میشوند «اِنَّ الْحُسين مِصْباحُ الْهُدی وَ سَفينَةُ الْنِّجاة»[3]، که زیباترینِ آنان شهدای کربلا بودند که تا آخرین قطرة خون، امام خویش را تنها نگذاشتند «اَلَّذينَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَيْن»[4].
«بجز از علی که آرَد پسری ابوالعجائب
که عَلَم کند به عالم شهدای کربلا را»[5]
دو نمونه از شهدای کربلا که از فرصتها نیکو استفاده کردند و عالیترين بهرهها را بردند، عبارتند از: جناب زُهِیر و جناب حرّ. جناب زهیر سعی میکرد که در مسیر حرکت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) قرار نگیرد و آن حضرت او را نبینند، ولی بالأخره دعوت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) را دریافت کرد و با تشویق همسرش، خود را به حضرت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) رسانید و دعوت آن بزرگوار را اجابت نمود و آن توفیق عظیمی شامل حالش گردید که در شب مقدّس عاشورا زمانی که حضرت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) به اصحاب فرمودند: «ياران! بهوش باشيد كه به باور من، از شرارت دشمنِ سياهكار، به ظاهر، روزى جز فردا براى ما نخواهد بود و آنان با آغاز بامداد، جنگ تجاوزكارانة خويش را با ما آغاز خواهند كرد. به همين جهت اينك شما آزاد آزاد هستيد و من بيعت خويش را از شما برداشتم و به همگى اجازه مىدهم كه بىهيچ مانع و مشكلى برخيزيد و از اينجا دور شويد. از تاريكى شب كه شما را فرا گرفته است، بهره جوييد و آن را مركب خويش سازيد ... در اين سياهى شب به سوى شهر و ديار خويش برويد و جان خويش را برگيريد و از مرگ نجات دهيد، چراكه سپاه شوم اُموى تنها مرا مىخواهند و رأى مرا، در پى من هستند و نه ديگرى، با من سر كارزار دارند و نه با كس ديگر»[6]، چنین پاسخ دادند که: «وَ اللهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللهِ لَوَدِدْتُ اَنّی قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ اَلْفَ مَرَّةٍ وَ اَنَّ اللهَ تَعالى قَدْ دَفَعَ الْقَتْلَ عَنْكَ وَ عَنْ هؤُلاءِ الْفِتْيَةِ مِنْ اِخْوانِكَ وَ وُلْدِكَ وَ اَهْلِ بَيْتِك»[7] سوگند به خدا اى پسر رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ)! دوست دارم كه هزار بار كشته شوم و زنده گردم، در عوض، خداوند كشته شدن را از جان تو و جان اين جوانان از برادران و فرزندان و بستگانت دور سازد. یعنی وقتی جناب زهیر حق را یافتند، از حق پیروی و پشتیبانی کرده و امام زمانشان را یاری نمودند و تنها نگذاشتند و در حقیقت با خداوند معامله کردند و چه کسی است که در معامله با خداوند ضرر کند؟ آری، پيروی از حق موجب رسيدن به چنين مقامات عاليهای میشود.
دومین شخص جناب حرّ بودند که از فرصتِ پیشآمده زیباترین استفادهها را بردند. البته تمام ساعات و لحظات زندگی فرصت است و حساب دارد که چگونه انسان از آنها استفاده میکند «اَلشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبان﴿5﴾ ...وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزان﴿7﴾»[8]؛ ولی در کنار این ساعاتِ زندگی، فرصتهای نابی پیش میآید، همانگونه که حضرت رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) میفرمایند: «اِنَّ لِرَبِّكُمْ فی اَيّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحاتٍ اَلا فَتَعَرَّضُوا لَها»[9] همانا از پروردگارتان در ايّام زندگی شما نسیمهای مقدّسی میوزد، آگاه باشید، پس مبادا بر آنها پشت کنید. حضرت امام علی(عَلَيهِالسَّلام) نيز میفرمایند: «وَ الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْر»[10] فرصتهای خیر را غنیمت بشمارید که همچون گذر ابرها میگذرند.
پس عزیزان، از فرصتها، نیکو استفاده کنیم و تا آنجا که در توان داریم، غمِ غمدیدگان را بزدائیم و دلها را شاد کنيم. يکی از مهمترين مصاديق استفاده از فرصتها اين است که اگر فرصتِ امر به معروف و نهی از منکر و تبلیغ پیش آمد، همان لحظه از آن استفاده کنیم. در اهمیت مسئلة امر به معروف و نهی از منکر همین بس که هدف از قیام حضرت امامحسین(عَلَيهِالسَّلام) است و آن بزرگوار در همان راه به شهادت رسيدند. به فرمودة حضرت امام علی(عَلَيهِالسَّلام)، همة کارهای خیر در راه خداوند و جهاد فی سبیل الله در برابر فریضة امر به معروف و نهی از منکر مانند دمیدنی در دریای پرعمق و پرموج است «ما اَعْمالُ الْبِرِّ كُلُّها وَ الْجِهادُ فی سَبيلِ اللهِ عِنْدَ الْاَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْكَرِ اِلّا كَنَفْثَةٍ فی بَحْرٍ لُجِّیٍّ»[11]. ای بسا خداوند متعال بخواهد که روزیِ معنوی فردی را به دست شما جاری سازد و او را به زندگی و حیات طیّبه احیا کند، ولذا نباید این فرصت را از دست داد.
یکی دیگر از فرصتهایی که در زندگی پیش میآید، فرصت رسیدگی به پدر و مادر است که باید آن را بسیار مغتنم شمرد، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) فرمودند: «شقى باشد بندهاى كه پدر و مادرش، يا يكى از ايشان را درك كند و آنها او را وارد بهشت نكنند»[12]، یعنی فرصت خدمت به والدین را از دست بدهد.
جوانـان عزیز، زیبـاترین فرصت، فرصت جـوانی است کـه گرانقدرتر از این ایّام وجود ندارد و لحظه لحظههای آن بسیار مغتنم و ارزشمند است و در ضمن بسیار سریعالزّوال میباشد، ولذا تا فرصت جوانی را از دست ندادهاید، قدر آن را بدانید.
با توجه به اینکه کارهای کوچک، انسان را کوچک میکند، ولذا به دنبال کارهای بزرگ باشید تا روح و جان شما را رشد دهد و بزرگ کند. مبادا با مشغول شدن به کارهای پَست و کوچک، به جای سرمایهگذاری، سرمایهسوزی نمائید. در شأن جوان فاطمی نیست که مشغول برنامههای مستهجن و انحرافی رایانهای یا ماهوارهای گردد. اگر میخواهید وارد کشتی نجات امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) شوید، به احترام آن بزرگوار از این فضاهای انحرافی خارج شوید. در این ایّام، همه به نوعی مشغول خدمت به حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِالسَّلام) هستند «به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی»[13]، شما هم با ترک کارهایی که خدای سبحان و محبوبانش به آن راضی نیستند، به ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) پاسخ مثبت دهید که حقیقتاً زیباترین و بالاترین لبّیک به آن حضرت، ترک معصیت است؛ به عنوان نمونه: اگر در نمازها یا نماز صبح کوتاهی دارید، اگر حجابتان کمرنگ است، اگر در احترام به والدین کوتاهی دارید، با اصلاح آنها، به ندای «هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی» امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) لبّیک گوئید. اگر به ما آموختند که حضرت امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) را اینچنین زیارت کنیم که: «اَشْهَدُ اَنَّكَ اَقَمْتَ الصَّلاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكاةَ وَ اَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[14]، معلوم میشود که با اقامة نماز و پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر میتوان وارد سفینة نجات آن بزرگوار شد و به یاریطلبی ایشان پاسخ مثبت داد. هدف از قیام امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) احیای دین و قرآن است، ولذا با احیای دین میتوان به نهضت آن حضرت یاری نمود.
1- سلام بر تو ای اباعبدالله(عَلَيهِالسَّلام) و بر روحهايی که در آستانت مدفون شدند، بر تو باد از طرف من سلام و درود خداوند هميشگی تا زمانی که باقی است شب و روز و قرار ندهد خداوند آخرين عهد از من برای زيارت شما، سلام بر امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) و سلام بر علی بن الحسین(عَلَيهِالسَّلام) و سلام بر اولاد امام حسين(عَلَيهِالسَّلام) و سلام بر اصحاب امام حسین(عَلَيهِالسَّلام) (مفاتیحالجنان، فرازی از زیارت عاشورا).
2- کجاست آن طلبکنندة خون شهيد در کربلا (مفاتيحالجنان، فرازی از دعای ندبه).
3- همانا حضرت امام حسين(عَلَيهِالسَّلام)، چراغ هدايت و کشتی نجات هستند (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ)؛ کتاب معالیالسبطين، تأليف سيّد عبدالرزاق مقرم، ص121).
4-کسانی که بذل نمودند خون قلبشان را در راه امام حسين(عَلَيهِالسَّلام) (مفاتيحالجنان، فرازی از زيارت عاشورا).
5- شهريار(عَلَيهِالرَّحمَة)
6- الا و انّى قد اذنت لكم فانطلقوا انتم في حلّ من بيعتى ليس عليكم منّى ذمام و هذا اللّيل قد غشيكم فاتّخذوه جملا ... تفرّقوا في سواد هذا اللّيل و ذرونى و هؤلاء القوم فانّهم لا يريدون غيرى (در سوگ امير آزادى-گوياترين تاريخ كربلا، ص192).
7- اللهوف على قتلى الطفوف، ص93
8- خورشيد و ماه در حسابند﴿5﴾... و آسمان، برافراشت آن را و وضع کرد ميزان را﴿7﴾ (مبارکه الرّحمن/5و7).
9- بحارالانوار، ج68، ص221
10- نهج البلاغه مرحوم دشتی، حکمت21
11- نهجالبلاغه، فرازی از حکمت 374
12- شقی عبد ادرك والديه او احدهما فلم يدخلاه الجنة (دررالاخبار با ترجمه، متن عربی، ص648).
13- پوريای ولی
14- شهادت میدهم اينکه همانا تو به تحقيق برپا داشتی نماز را و دادی زکات را و امر نمودی به معروف و نهی نمودی از منکر (مفاتيحالجنـان، فرازی از زيـارت امام حسين(عَلَيهِالسَّلام) در روز دوشنبه).