در مورد دو آیة شریفة مورد بحث، در جلسات قبل، مطالبی از محضر اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِمُالسَّلام) و مفسّران عظام استفاده شد و توضیح بیشتری پیرامون آیات شریفه در این جلسه استفاده میگردد. در آیة شریفة سابق استفاده شد که مشکلات و سختیها و سیّئات یا نعمتها و حسناتی که به انسان میرسد، منتسب به خداوند است که در این مورد، مطالب و توضیحات بیشتری استفاده میگردد. خداوند متعال در مواردی از قرآن کریم، هدایت و ضلالت را به خودش نسبت میدهد «يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدی مَنْ يَشاءُ»[1]. هدایت ابتدائی از جانب خداوند است و خدای سبحان، ابتداءً همة بندگانش را هدایت میفرماید و اضلالی نیست، ولی اگر کسی از هدایت اوّلیّة پروردگار تبعیّت نکرد، گرفتار ضلالت کیفری و ثانویّه میشود. به عبارت دیگر اگر انسان از هدایت اولیّه پیروی کرد و به راه آمد، خداوند بر هدایت او میافزاید و او را به مقصد میرساند. امّا چنانچه با وجود روشن شدن حقّ، راه ضلالت پیمود، خدای سبحان او را به ضلالت میافکند. پس ضلالت ابتدائی امکانپذیر نیست و آن ضلالتی را که خداوند متعال بيان میفرماید، مربوط به ضلالت ثانویّه و کیفری است. اینکه حسنات و سیّئات به خداوند برمیگردد، درست بمانند مطلب مذکور است. ابتدا حسنه است و سیئهای نیست. خداوند خیر محض و حکیم مطلق است و از حکیم جز حکمت، و از خیـر جز خیر صـادر نمیشود. پس اینکـه خداوند میفرماید: حسنات و سیّئات به خداوند برمیگردد، سیّئات بمانند ضلالت ثانوی است و ابتداءً سیّئهای وجود ندارد. حسنات ابتداءً مربوط و منتهی به خداوند است و آنگاه در اثر سوء اختیار و ناسپاسی و بیراههرویهای انسان، خداوند او را به کیفر اعمالش گرفتار میسازد. سیّئه و بدی، در اثر سوءاختیار انسان و برخاسته از اعمال او و کیفر اعمالش میباشد. هرچه از خداوند میباشد خیر است. قانون پروردگار این است که انسان در برابر حسنات و ایمان و هدایت و حُسناختیار، حسنات بالاتری دریافت دارد و در اثر ناسپاسی و بیراههروی، سیئات دریافت کند «اِنَّما هِیَ اَعْمالَکُمْ رُدَّتْ اِلَیْکُمْ»[2]. آری، اعمال انسان به سوی او برمیگردد و از خداوند جز خیر صادر نمیشود. اگر شرّ و سیئهای است، نتیجة اعمال خود انسان است. اگر انسان بیراهه رفته و خلافکار شده، نتیجة سوء انتخاب و اعمال سوء اوست.
«اگر پرنیان است، خود رشتهای وگر بار خار است خود کشتهای»[3]
با توجّه به مطالب مذکور معلوم میشود که چرا خدای سبحان در آیة شریفة مورد بحث میفرماید: نعمتها و حسنات از ناحیة خداوند است و بدیها و سیئات نتیجة اعمال خود انسان میباشد. خدای سبحان بابی را که گشوده، نمیبندد و نعمتی را که عنایت فرموده، تغییر نمیدهد، مگر اینکه خود انسان، آن را تغییر دهد «اِنَّ اللهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّى يُغَيِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِم»[4]. هر چه از ناحیة خداوند است، نعمت و تفضّل میباشد، ولذا انسان بايد تمام شکستها و بدبختیها و سیّئات را در وجود خود بجوید «وَ ما اَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ اَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير»[5] هر مصیبتی کـه بـه شمـا میرسد، بخاطر آن چیزی است که خودتان کسب کردهاید، و خداوند بسیاری از گناهان را عفو میفرماید. علّامه طباطبایی(رَحمَةُاللهِعَلَيه) و استاد جوادی آملی میفرمایند: «میان اعمال انسان و حوادث عالم، ارتباط تکوینی وجود دارد».
خداوند متعال میفرماید: «وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْض»[6] اگر انسانها تقوا پیشه کنند، ما درهای برکات را از آسمان و زمین میگشاییم. اعمال انسان با حوادث عالم ارتباط دارد. تقوای الهی موجب نزول برکات و گشوده شدن درهای رحمت میشود و گنـاهـان و اعمـال سوء، موجب میگردد که نعمت، تبدیل به نقمت شود «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِی النّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا»[7].
*مطالب تفسيری از تفسير تسنيم مبارکة نساء استاد جوادی آملی و از تفاسير الميزان، مجمع البيان، تفسير نمونه و تفسير نور اقتباس گرديده است.
1- گمراه میکند هر کسی را که بخواهد و هدایت میکند هر کسی را که بخواهد (مبارکة نحل/93).
2- این است و جز این نیست که این اعمالتان برگردانیده میشوند به سوی شما (بیان نورانی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ)، بحارالانوار، ج3، ص90).
3- فردوسی(عَلَيهِالرَّحمَة)
4- همانا خداوند تغيير نمیدهد برای قومی تا زمانی که تغيير دهند آنچه در نفسهایشان است (مبارکه رعد/11).
5-و آنچه برسد به شما از مصيبتی، پس به سبب آنچه کسب کرد دستانتان و درمیگذرد از بسياری (مبارکه شوری/30).
6- و اگر اينکه مردم شهرها و آبادیها ايمان آورند و تقوا پيشه کنند، البتّه باز میکنيم بر ايشان برکاتی از آسمان و زمين (مبارکه اعراف/96).
7- ظهور نمود فساد در خشکی و دريا به سبب آنچه کسب نمود دستهای مردم تا بچشاند به ايشان (نتيجة) بعضی از آنچه را انجام دادند (مبارکه روم/41).