هشتمين حق در مورد ابن­سبيل و درراه ماندگان است. ابن­ سبيل به آن مسافری گفته می­شود که توشه­ اش در راه تمام شده و بدون توشه مانده است. دين اسلام، دينِ احسان است و خداوند متعال با بيان نُه حق، اين حقيقت را می­ رساند که اراده فرموده تا زندگی مؤمنان، چه در خانواده و چه خارج از خانواده، با خير و احسان و نيکی اداره شود. يکی از گروه­ هايی که مشمول اين احسان می­شود ابن ­سبيل يعنی کسی است که توشه­ اش در راه تمام شده و نمی­تواند به مقصد برسد که از جمله وظايف مؤمنين و شاخصه ­های بندگی اين است که درراه ماندگان را تجهيز کنند تا به وطن برسند.

     امّا در کنار ابن ­سبيل ظاهری، ابن­سبيل باطنی هم وجود دارد. انسان در اين دنيا مسافر به سمت الله است «يا اَيُّهَا الْاِنْسانُ اِنَّكَ كادِحٌ اِلی‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيه‏»[1]، لکن عدّه­ ای، خدای سبحان را با صفات مهرش ملاقات می­کنند و عدّه ­ای خداوند را با صفات قهرش ملاقات می ­نمايند. پس اختيار ملاقات در دست انسان نبوده و ملاقات حتمی است ولی در اينکه انسان خداوند را با صفات مهرش ملاقات کند و ابديّت مبارکی داشته باشد، يا با صفات قهرش ملاقات نمايد و ابديّت شوم و نامبارکی داشته باشد، اختياری است.

     حال، وقتی انسان مسافر به سمت الله است، برای سفر خود توشه لازم دارد و توشة انسان در سفر معنوی به سمت پروردگار، ورع و تقوا می­باشد که آية شريفة «فَاِنَّ خَيْرَ الزّادِ التَّقْوٰى‏»[2] بيانگر آن است.

     پس ابن­سبيل معنوی کسی است که بی ­تقوا و گمراه است و از خداوند فاصله گرفته و يا تقوايش کم بوده و برای ادامة مسير الله، توشه­ اش تمام شده، و به اين علّت است که خداوند متعال در اغلب مسائل حدّ و مقدار تعيين فرموده، لکن وقتی به مسألة تقوا می­رسد، می­فرمايد: «فَاتَّقُوا اللهَ مَا اسْتَطَعْتُم‏»[3] هر چقدر توانستيد، تقوای الهی پيشه کنيد، چراکه خداوند می­داند انسان مسير طولانی در پيش دارد و بايد آنقدر تقوا فراهم آورد که در بين راه توشه ­اش تمام نگردد و ابن ­سبيل نشود. حضرت اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «آهِ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ وَحْشَةِ الطَّريقِ وَ عِظَمِ الْمَوْرِد»[4] آه، آه از كمى توشه و دورى سفر و وحشت راه و سختى ورودگاه!‏

     با توجّه به مطالب مذکور معلوم می­گردد کسی که ابن­سبيل معنوی را که گمراه شده و از خداوند فاصله گرفته است، هدايت کند و او را در رسيدن به مقصد الهی ياری نمايد، از چه جايگاه عظيمی برخوردار است. حضرت امام حسن عسکری(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «فَمَنْ هَداهُ ... كانَ مَعَنا فِی الرَّفيقِ الْاَعْلَیٰ»[5]. اهميّت امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد قلوب و احيای نفوس، چنان بالاست و اين امر آنچنان مهم است که فريضة نماز که ستون دين است با فريضة امر به معروف و نهی از منکر اقامه می­گردد. خداوند متعال در سورة مبارکة  آل ­عمران می­فرمايد: «كُنْتُمْ خَيْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَاْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»[6] شما بهترين امّتی هستيد که خارج کرده شديد برای مردم که امر به معروف و نهی از منکر می­ نماييد. خوشا به حال کسانی که افراد گمراه و ابن­سبيل و درراه ماندة معنوی را هدايت کنند و آن توشه ­ای را برای خود فراهم آورند که خداوند را در بهترين حالات ملاقات کنند و خوشا به حال هدايت ­شدگانی که با سرافرازی و سربلندی دنيای فانی را ترک می­کنند و به وطن حقيقی خود می­رسند و خداوند را با صفات مهرش ملاقات می­نمايند. آری، خوشا به حال کيّسان حقيقی که در اين دنيا، گرفتار جاذبه ­های آن نشدند و از آن رستند و به سعادت جاويدان رسيدند.

 

1- ای انسان، همانا تو تلاش ­کننده هستی به سوی پروردگارت تلاشی، پس ملاقات خواهی کرد او را (مبارکه انشقاق/6).

2- پس همانا بهترين توشه تقوا است (مبارکه بقره/197).

3- مبارکه تغابن/16

4- ارشادالقلوب، ج2، ص218

5- پس کسی که هدايت کند او را، با ما در (کنار) رفيق اعلی خواهد بود (بحارالانوار، ج2، ص2).

6- مبارکه آل­عمران/110