خداوند متعال در آية شريفة مورد بحث، حقوقی را برای انسـان برمی شمارد که به ترتيب، حق ذات اقدس الهی، حق والدين، حق ارحام، حق ايتام و حق مساکين میباشد که در جلسات سابق مطالبی پيرامون آنها استفاده گرديد و حال، ششمين حقِّ مطرح شده در آية شريفة مورد بحث، که حق همسايه است، استفاده میشود «وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ». خدای سبحان اين حقوق را با توحيد آغاز فرمود، يعنی اولّين وظيـفه، احسـاس مسئوليّت در برابر خداونـد است و اين حقيقت را میرساند که اگر انسان، واقعاً در برابر خداوند احساس مسئوليّت نمايد، ساير حقوق را نيز ادا خواهد نمود. يعنی اگر کسی حقيقتاً به خداوند اعتقاد داشت و توحيد در وجود او نهادينه شد و در برابر خداوند احساس مسئوليّت نمود، در برابر والدين و ارحام و ايتام و مساکين و همسايه و... هم احساس مسئوليّت خواهد داشت و در ادای حق هيچ يک کوتـاهی نخواهد کرد و به اين سبب انسـانهای کـامل که توحيد به عالیترين صورت در وجودشان تحقّق يافته، در تمام ابعاد، کامل بوده و هيچ وظيفه ای ايشان را از وظايف ديگر بازنمیدارد.
استـاد مطهّری(رَحمَةُاللهِ عَلَيه) در رابطه با تأثير ايمـان و عمل بر يکديگر می فرمايند: ايمان و عمل تأثير متقابل بر همديگر دارند. ايمان باعث افزايش عمل صالح میشود و اعمال صالح، باعث افزايش ايمان می گردند و افزايش ايمان، افزايش عمل را به دنبال دارد. موحّد واقعی، زمانی که در مقابل تمام حقوق بيان شده از سوی خداوند، احساس مسئوليّت نمود و آنها را در حدّ توان ادا کرد، ايمان او افزايش می يابد. ايمان موحّد حقيقی با نماز خواندن رشد می کند، با روزه گرفتن ايمان او افزايش می يابد و وقتی پيوسته در اثر عمل صالح، ايمان رشد نمود، معرفتِ بالاتر را از سوی خدای سبحان دريافت میدارد و معرفت که افزايش يافت، مقام محبّت را از خداوند دريافت میکند «فَالْمَحَبَّةُ ثَمَرَةُ الْمَعْرِفَة»[1]. مطلب قابل توجّه اين است که: وقتی انسان به اين درجه از معرفت نائل شد، عالَم و جهان را مخلوق يک خالقِ مدير و مدبّر، و مصنوع يک صانع میداند، ولذا در هر مخلوقی، خالق را عيـان می بيند، همانطور که حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «ما رَاَيتُ شَيئاً اِلاّ وَ رَاَيتُ اللهَ قَبله وَ بَعدهُ وَ مَعَهُ وَ فيهِ»[2]، نديدم چيزی را مگر اينکه قبل از او و بعد از او و با او و در او، خداوند را ديدم. آری وقتی انسان به اين درجه از معرفت نائل شد، از اعمـال و عبادات خود چنـان لذّتی میبرد که از هيچ چيز نمی برد، تا میرسد به وجود مقدّس حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) که فرمودند: «خداوند روشنى چشم مرا در نماز قرار داده و نماز را چنان محبوب من ساخته كه غذاى لذيذ را براى گرسنه و آب گوارا را در كام تشنه، و گرسنه از غذا سير شود ولى من از نماز هرگز سير نمى شوم»[3]، و به اين علّت است که در اوقات نماز، بی تابانه می فرمودند: «اَرِحْنا يا بِلال»[4]، ای بلال ما را به روح و ريحان برسان. آری، موحّد حقيقی با معرفت اعطايی از سوی خدای سبحان، نه تنها از نماز و روزه و ساير طاعات و عبادات، بلکه از هر چيزی که مخلوق خدا و نشان خالق و معبود محبوب است، غرق در لذّت میشود.
«به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالَم کـه همه عالَم از اوست»[5]
«عارف صفتِ روی تو در پير و جوان ديد
يعنی همه جا عکس رخ يـار توان ديد»[6]
عارفان حقيقی، هيچ چيز را با بندگی و اطاعت عوض نمیکنند و اين موهبت حاصل نمیشود، مگر با درست زندگی کردن و بيراهه نرفتن و در برابر فرامين خداوند تسليم شدن.
پس اگر خداوند متعال ادای حقوقی را برای انسان واجب میشمارد و در آية شريفة مورد بحث به بيان آن می پردازد، معلوم میشود که رعايت اين حقوق از اوصاف انسانی و شاخصة انسان بودن است و به عبارتی، نشان بندگی و ايمان است. انسانيّت مسأله ای نسبی است و انسان به هر ميزان که حقوقِ تکليف شده از سوی خدای سبحان را رعايت کند، انسان است.
1- پس محبّت، ثمرة معرفت است (حديث قدسی، مُسَکِّنُ الفؤاد، ص82).
2- عين اليقين، فيض کاشانی، ج1، ص49
3- مکارم الاخلاق، ترجمة ميرباقری، ج2، ص455
4- مصباح الشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص18
5- سعدی (عَلَيهِ الرَّحمَة)
6- شيخ بهايی (عَلَيهِ الرَّحمَة)