بعد از روشن شدن مطالبی پیرامون شناخت مهدویّت و اوصاف منتظران حقیقی، عزیزان محترم، علی الخصوص جوانان عزیز شایسته است به این نکته توجه نمایند که دشمنان دین، از طریق رسانه های مُخرّب میخواهند اعتقاد و ایمان شما را نسبت به دین و امام متزلزل کنند.
عزیزان جوان: قدر خود را بدانید و مقامتان را دریابید که چه استعدادهای درخشانی در وجود خود دارید، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اَلنّاسُ مَعادِنُ كَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة»[1]. اگر جوان بداند که چه خدای مهربانی دارد و اگر بداند به خدایی تکیه کرده است که عالَم به او تکیه دارد، دیگر به دنبال مذاهب بیگانه نمیرود و جز با ذات لایزال الهی، وارد معامله نمیشود. اگر جوان ارزش فرهنگ توحیدی خود را شناخت، نه تنها مرعوب فرهنگهای غیرتوحیدی و هضم برنامه های اضلالی دشمن نمیشود و تبعیت از فرهنگ بیگانه را ارزش نمیداند، بلکه به داشتن چنین فرهنگ غنی، افتخار میکند و از فرهنگ اصیل و توحیدی خود، در برابر تهاجمات فرهنگی، دفاع میکند.
«سـالها دل طـلب جام جم از مـا میکرد
و آنچه خود داشت ز بيگانه تمنّا میکرد»[2]
پس عزيزان جوان و نوجوان: بسيار بجاست که آگاهیهای خود را در مورد دين شناسی و امام شناسی بالا ببريد و بدانيد که حقيقتاً چه سرمايه های عظيمی داريد. عزيزان، آگاه باشيد که اين تهاجمِ عظيمِ فرهنگی از سوی دشمنان دين و اسلام، قربانی میگيرد و قربانی اوّل آن، جوانان ناآگاه به دين و مذهب هستند. متأسّفانه برخی از جوانان نيز، از روی غفلت و ناآگاهی، گرفتار کلاسهای کاذب عرفان میشوند. استفاده شده که سيصد نوع کلاس عرفان وجود دارد که هيچ کدام عرفان اصيل و حقيقی نيست. آری، اگر جوان از مکتب اسلام و صراط مستقيم، آگاهی کافی نداشت، مسلّم است که گرفتار دام شيطان میشود.
به همين ترتيب اگر جوان دينِ خود را نشناخت، گرفتار دينِ سکولار خواهد شد که صراحتاً میگويد: دين در زندگی بشر حقّ دخالت ندارد، هر وقت خواست میتواند به سراغ دين برود و ضرورتی ندارد که دين را در تمام ابعاد زندگی دخالت دهد. و درواقع سکولار، دين را در يک طرف و زندگی را در طرف ديگر قرار میدهد، درحالی که دين مبين اسلام، آنچنان جامع و کامل است که برای تمام نيازهای بشری اعمّ از ظاهری و باطنی، دنيوی و اُخروی و مادّی و معنوی برنامه دارد و نقطهای در زندگی بشر نيست که دين برای آن برنامة الهی و اصولی نداشته باشد. دين، آيين نامة زندگی بشر است و سعادت همه جانبة او را تأمين میکند و اگر جوان اطّلاع کـامل از جـامعترين دين داشت، ديگر گرفتـار ضلالت نمیشود و درواقع ضدضربه و واکسينه میگردد.
مطلبی که در اينجا لازم است مادران محترم به آن توجّه کافی مبذول دارند، اين است که اگر در طول تعطيلات، برنامه ريزی صحيحی برای کودکان و نوجوانان و جوانان خود نداشته باشند، دشمن برای هر لحظة فرزندان، بصورت برنـامه های کـامپيوتری و بـازيهای رايانهای و... برنامه ريزی کرده است. از اينرو قبل از اينکه دشمن به سراغ فرزندان ما بيايد، خودمان آگاه باشيم و برنامه های مفيد برای فرزندانمان ترتيب دهيم تا از دام دشمن که تا اتاقهای خصوصی فرزندانمان رخنه کرده است، مصون و محفوظ بمانند.
جوان مهدوی، که به فضل حق از دين جامع خود که متضمّن سعادت دنيا و آخرت اوست شناخت کافی پيدا کرد، پيوسته توجّه دارد که دين از او چه میخواهد.
در سرلوحة زندگی يک جوان مهدوی، نماز قرار دارد. جوان مهدوی نه تنها در دبيرستان و دانشگاه نماز را اقامه میکند، بلکه به هنگام مسافرت، در اتوبوس هم از اينکه بگويد: وقت نماز است، احساس حقارت نمیکند.
جوان مهدوی نه تنها از عفاف و حجاب خود خجالت نمیکشد، بلکه با کمال افتخار از حجاب دفاع میکند و آن را تاجسر و عامل سرافرازی خود میشمارد. اگر جوانی در برابر تمسخر ديگران، مرعوب میشود، به اين علّت است که نسبت به حقايق عالية دينِ خود ناآگاه است. اگر جوان فرهنگ عالی خود را شناخت، بکـار بردن چند کلمة لاتين را تجدّد نمیداند بلکه آن را خودباختگی میداند.
جوانی که جايگاه خود را شناخت، در برابر دوستان منحرف، مأيوس و ضعيف نمیشود و چنين جوانی نااميد و محزون نيست. براستی چرا اغلب جوانان امروزی نشاط در زندگی ندارند و اگر هم شاد باشند، شادی آنان خيلی کم عمق است؟! درحالی که دين ما، دين شادی است «قُلْ بِفَضْلِ اللّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا»[3].
جوانـان عزيز: اگر حقيقتاً بدانيد کـه صاحب چه دين عظيم و سرمايه های عظيمالقدری هستيد، احساس بالندگی کرده و به داشته های خود افتخار می نماييد و اين شوق و شادی و نشاط برای شما بس که به جايی تکيه داريد کـه عالميـان به آن تکيه دارند و پيامبر و امامی عظيم الشّأن مراقب شما هستند. جوان مهدوی، همواره شاداب است، چراکه معتقد است امامی خواهد آمد و او بايد شرايط را فراهم نمايد تا به فضل الهی از اعوان و انصار آن بزرگوار باشد. نشان دين توحيد، نشاط و شادی است. لازمة داشتن دينِ به اين عظمت، شادمانی است. جوان مهدوی، همواره سرور باطنی و مسرّت درونی دارد که اين شادمانی برخلاف شادیهای خارجی که عمق ندارند، از درون برمیخيزد و عميق است. در دين توحيدی، میتوان نشاط داشت و شاد بود، لکن گناه نکرد. جوان ناآگاه فکر میکند شادی در گناه و معصيت است ولی دين اسلام میآموزد که شادی بدون گناه عمق دارد، لذا مؤمن، همواره با عمل صالح خود و حتی با يک لبخند زدن به روی ديگری، احساس شادی میکند و اين برای او عبادت بزرگی است.
در روايت آمده است که روزی حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) با حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ الله عَلَیها) برای گردش به صحرا رفته بودند و در آنجا با هم گفتگوی مسرّت انگيزی داشتند و با هم دربارة اين مطلب گفتگو میکردند که رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) کدام يک از ما را بيشتر دوست دارد؟ تا اينکه تصميم گرفتند با هم به محضر رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) شرفياب شوند. در محضر حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) سوال خود را مطرح کردند: «اَنَا اَحَبُّ اِلَيْكَ اَوْ فاطِمَةُ» من در نزد شما محبوبتر هستم يا فاطمه؟ آن حضرت در جواب فرمودند: «فاطِمَةُ اَحَبُّ اِلَيَّ مِنْكَ وَ اَنْتَ اَعَزُّ عَلَيَّ مِنْها»[4]، فاطمه محبوبتر است به من از تو و ليكن تو عزيزتر از او می باشى.
نشاط و شادی، محصول و نتيجة توحيد حقيقی است، انسانی که برای خداوند بندة حقيقی بود، هر لحظه سرور باطنی دارد «عارفان هر دمی دو عيد کنند»، که البتّه منظور، عارفان کذايی نيست که ادّعای عرفان دارند، بلکه استاد جوادی آملی عارف حقيقی را میشناسانند که: اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ السَّلام) امير عارفان هستند. عرفان حقيقی در دين و اسلام و در ارتباط با خداوند و ولیّ الله الاعظم است و شادی و نشاط حقيقی از آنِ چنين انسانهايی است. در زندگیهای غيردينی و غيرمذهبی، شادیها، کاذب و گذرا و فانی است و عمق ندارد، درحالی که مکتب عظيم قرآن و اسلام، نشاط و شادی و آرامش و طمأنينه و سکونت حقيقی را در ياد الهی میداند «اَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب»[5].
يکی ديگر از ويژگیهای جوان منتظر اين است که با نگاه و باور توحيدی، همواره اهل تلاش و کوشش و اهل جهاد و مجاهده در مسير علم و عمل است. جوان منتظر، سست و کسل و بیحال نيست، اتلاف وقت و نيرو ندارد و اوقات پُربهای خود را به بطالت و کسالت و تنبلی سپری نمیکند.
«گوهر عمر به اين خيرگی از دست مده
آخر اين عمر گرانمـايـه بهـايی دارد»[6]
جوان منتظر و مهدوی به لحظه لحظههای عمر خود بها میدهد و به آن احترام قائل است و هرچه که به سرماية عمر خود احترام قائل شود، به همان ميزان در نزد خداوند ارزش او بالا میرود. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «يا اَباذَرٍّ كُنْ عَلىٰ عُمُرِكَ اَشَحَّ مِنْكَ عَلىٰ دِرْهَمِكَ وَ دينارِك»[7]، اى اباذر، برای عمرت از درهم و دينارت بخيلتر و حريصتر باش. عمر، هدية خداوند است و جوانی هدية گران سنگ الهی میباشد، جوانی چلچراغ عمر است و گلی است که جز يک بار شکفته نمیشود. جوانی، زيباست ولی سريع الزّوال است. پس شايسته است که جوانان عزيز، قدر جوانی خود را بدانند و آن را اينچنین دست و دل بازانه، به هدر ندهند، بلکه پيوسته در اين فکر باشند کـه چگونه میتوانند دقيقه ای و يا حتّی لحظهای در تعجيل ظهور مفيد باشند.
عزيزان، همانطور که اتلاف وقت، ارزش جوان را در نزد خداوند پايين می آورد، همانطور هم کارهای بی ارزش و يا کم ارزش که درواقع اتلاف وقت و نیرو است، او را در نزد خداوند کم ارزش میکند. برنامه های مبتذل در گوشیهای همراه و يا کامپيوتر در شأن یک جوان مهدوی نيست. مقام جوان مهدوی، خيلی بلند و بزرگ است «اَتَزْعَمُ اَنَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ وَ فيكَ انْطَوَى الْعالَمُ الْاَكبَر»[8]، آيا گمان میکنی که تو جِرم کوچکی هستی، درحالی که عالَم اکبر در درون تو قرار دارد. ای جوان! امام آمده تا عالمِ اکبر را در وجود تو شکوفا کند، پس خود را ارزان نفروش، جوانی فرصت گرانبها برای توست و بالاترين اسراف در پيشگاه خدای سبحان، اسراف عمر و جوانی است و در روز قيامت، جوانانی که آن را از دست دادهاند، بالاترين حسرت و ندامت را خواهند داشت.
يکی از مصاديق اسراف جوانی، پُرخوابی و پُرخوری است. تعطيلات برای جبران کم خوابیها نيست، بلکه برای جبران کم کاریهاست. خداوند متعال در حديث قدسی میفرمايد: «اَخِّرْ نَوْمَكَ اِلَى الْقُبُور»[9]، خوابت را برای قبرها به تأخير بينداز. در روزهای ماه مبارک رمضان نيز شايسته است که مراقب پُرخوریها و پُرخوابیها باشيم، چراکه به قول استاد جوادی آملی، پُرخوری، پُرخوابی را به دنبال دارد. بزرگان به هر جايی که رسيدند، از راه کنترل مَنام و طعام و کلام بوده است. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «اَلْمُؤْمِنُ مُلْجَم»[10]، مؤمن لجام دارد، لجام برای خور و خوابش، لجام برای گفتار و زبانش، چراکه میداند هر کلمه ای که میگويد ثبت و ضبط میشود «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيدٌ»[11].
شما جوانان مهدوی، نمايندة حضرت زهرا(سَلامُ الله عَلَیها) و حضرت زينب کبری(سَلامُ الله عَلَیها) هستيد و اميد است که از ياران امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) باشيد و در آخرت با مادرتان محشور شويد، پس سعی کنيد در زندگی با قرآن مأنوس باشيد، هر روز بعد از نماز صبح، صفحاتی از قرآن کريم و نهج البلاغه و صحيفة سجّاديّه را که اَخُ القرآن و اُختُ القرآن هستند، با تدبّر و تعمّق بخوانيد و سعی کنيد که دستورات آنها را در زندگی بکار بنديد تا هم در دنيا و هم در عقبی سعادتمند شويد. اينکه انسان در جامعه احساس مفيد بودن کند و بداند که وجودش برای افرادی راه گشا است، احساس لذّتبخشی است. «از خداوند متعال اين نعمت عظيم را برای همگان خواستاريم».
1- مردمان معدنها هستند مانند معادن طلا و نقره (بحارالانوار، ج58، ص65).
2- حافظ(عَلَيهِ الرَّحمَة)
3- بگو به فضل خداوند و به رحمت او پس برای اين پس بايد خوشحال شوند (مبارکه يونس(عَلَيهِ السَّلام)/58).
4- اعلام الورى، ص150
5- آگاه باشيد با ياد خداوند آرام میگيرند قلبها (مبارکه رعد/28).
6- پروين اعتصامی
7- بحارالانوار، ج74، ص78
8- بيان نورانی حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ درخشان پرتوی از اصول کافی، ج3، ص209
9- الجواهر السنية، كليات حديث قدسى، ص162
10- بحارالانوار، ج72، ص275
11- به لفظ درنمی آورد از سخنی مگر اينکه برای آن، (دو فرشتة نگهبان) رقيب و عتيد است (مبارکه ق/18).