بر این اساس که هیچ مقام و ثروت و سیادتی بالاتر از بندگی نیست، لذا تنها افتخار حضرات معصومین(عَلَيهم السَّلام) به عبودیّت و بندگی است، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اَنَا سَيِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لا فَخر»[1] من سیّد و آقای فرزندان آدم هستم، ولی به آن فخر نمیکنم، امّا آنجا که به عبودیّت و بندگی میرسد، میفرمایند: «اَلْفَقْرُ فَخْرِی وَ بِهِ اَفْتَخِرُ»[2] فقر فخر من است و به آن افتخار میکنم. آری، عالیترین مرتبة بندگی، فقرباوری است و اوج مقام بندگی، پی بردن به فقر ذاتی خویش است. یعنی انسان زمانی بندة حقیقی محسوب میگردد که به این باور برسد که فقر و نیاز و احتیاج سراسر شئون زندگی او را فرا گرفته است، همانگونه که حضرت مولی الموحدین امام علی(عَلَيهِ السَّلام) عزّت و افتخار را در بندگی و فقرباوری دانسته و به پیشگاه الهی عرض میکنند: «اِلهی كَفىٰ بي عِزّاً اَنْ اَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفىٰ بِي فَخْراً اَنْ تَكُونَ لي رَبّاً»[3] خداوندا، همین عزّت و سرافرازی برای من کافی است که عبد تو هستم و این فخر و افتخار برایم کافی است که تو ربّ و خدای منی.
وقتی معلوم شد که مافوق بندگی مقامی نیست و حضرات انبیاء و اوصیا(عَلَيهم السَّلام) به عبودیّت و بندگی خود افتخار میکنند، معلوم میگردد که بهترین و عالیترین دعا و درخواست از خداوند تبارک و تعالیٰ دعای تثبیت در مقام بندگی و عبودیّت میباشد. همچنانکه حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) در ادامة دعای خود از خداوند متعال چنین درخواست میکنند که: «اَنْتَ كَما اُحِبُّ فَاجْعَلْني كَما تُحِبّ»[4]، خدایا تو چنانی که من دوست دارم، پس مرا چنان قرار بده که تو دوست داری. آری عبد حقیقی، محبوب خداوند است و اگر حضرت رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) در مورد حضرت فـاطمة زهرا (سلامُ الله عَلَيها) میفرمایند: «اِنَّ فاطِمَةَ اِبنَتی خَیْرُ اَهْلِ الْاَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ کَرَماً»[5]، به این علّت است که بهترین عبد برای خداوند متعال هستند.
حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، به جناب سلمان میفرمایند: «يا سَلْمانُ مَنْ اَحَبَّ فاطِمَةَ فَهُوَ فِي الْجَنَّةِ مَعِيَ وَ مَنْ اَبْغَضَها فَهُوَ فِي النّارِ يا سَلْمانُ حُبُّ فاطِمَةَ يَنْفَعُ فِي مِائَةٍ مِنَ الْمَواطِنِ اَيْسَرُ تِلْكَ الْمَواطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْميزانُ وَ الْحَشْرُ وَ الصِّراطُ وَ الْمُحاسَبَةُ»[6]، ای سلمان کسیکه دوست بدارد فاطمه را، پس او در بهشت همراه من است و کسیکه مغضوب دارد او را، پس او در آتش است، ای سلمان، محبّت فاطمه(سلامُ الله عَلَيها) در صد موطن نافع خواهد بود که آسانترین این مواطن، مرگ و قبر و میزان و حشر و صراط و حساب خواهد بود. البته محبّت حقیقی علامت دارد و ظهور محبّت در اطاعت است، همانطور که خداوند متعال در سورة مبارکة آل عمران میفرماید: «اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُمُ اللهُ»[7]. بنابراین اگر ادعا داریم که شیعة حضرت فاطمة زهرا(سلامُ الله عَلَيها) هستیم، علامت محبت حقیقی آن بزرگوار، تأسی حقیقی و تبعیّت راستین است. بالاترین دعا و درخواست آن بزرگوار از درگاه خدای سبحان، عبودیّت و بندگی است «اَللّهُمَّ ذَلِّلْ نَفْسي في نَفْسی وَ عَظِّمْ شَاْنَكَ في نَفْسی»[8]، پروردگار من، مرا نزد خودم ذلیل فرما و عظمت شأن خودت را بر من الهام فرما. یعنی خدایا، بر من فقرباوری و ذلّتباوری عنایت فرما تا کوچکی و فقر و ذلّت خودم را دریابم و عظمت و بزرگی خودت را بر من بنمای، که آن اوج بندگی و کمال عبودیّت است. این دعا و درخواست برای انسان پیام جاودان دارد که از خداوند متعال چه بخواهد و چگونه درخواست کند. همچنین از این دعای عظیم الشّأن معلوم میگردد، انسان زمانی به مقام عبودیّت میرسد که به فقر محض خود و عظمت مطلق خداوند متعال پی برد. وقتی فقرِ انسان بر خودش روشن شد، عظمت حقّ تعالی بر او نمودارتر میشود. آری این است حالات انسان کامل و عبد واقعی و کسیکه رسالات خود را به پایان رسانیده و شاگرد اوّل دانشگاه عبودیّت ذات لایزال الهی گشته است. حضرت فاطمة زهرا (سلامُ الله عَلَيها) در ادامة درخواست خود از خداوند متعال، ابزار عبودیّت و بندگی را اینچنین طلب مینمایند که: «اِلهی! اََلْهِمْني طاعَتَكَ وَ الْعَمَلَ بِما يُرْضيكَ وَ التَّجَنُّبَ لِما يُسْخِطُكَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ»[9] پروردگارا، طاعتت را بر من الهام فرما و عمل به آنچه که رضایت تو در آن است و اجتناب از آنچه غضب تو در آن است ای ارحم الراحمین. آری، اگر عزّت است، اطاعت تو موجب آن شده است و اگر ذلّت است، نافرمانی و عصیان موجب آن گشته است. پس خدايا بیاموز مرا که چگونه مطیع تو باشم و توفیق عنایت کن تا آنچنان عمل کنم که مورد رضایت تو باشد و توفیق پرهیز از گناه و فاصله گرفتن از آنچه که تو را به خشم میآورد بر من مرحمت بفرما. حضرت فاطمة زهرا(سلامُ الله عَلَيها) به چنان مقام بندگی نائل شدند که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) در بیان عظمت مقام آن بزرگوار فرمودند: «يا فاطِمَةُ اِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضىٰ لِرِضاک»[10] ای فاطمه، همانا خداوند عزّ و جلّ به غضب تو غضبناک و بـه رضایت تو شادمان میگردد. اگر آن بزرگوار به آن مقام رفیع بار یافتند که رضایت و غضب ایشان، رضایت و غضب خداوند متعال است، به این علّت است که در اوج مقام بندگی، باز از خداوند متعال، درخواست اجتناب و دوری از گناه و معصیت دارند و در هیچ مرحلهای خود را بینیاز از پناهندگی به درگاه حق سبحان نمیدانند. اگر در هر شبانه روز در نمازها، از خداوند متعال درخواست میکنیم: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ»[11]، همـان نمـاز را حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت فاطمةزهرا(سلامُ الله عَلَيها) و سـایر ائـمّة اطهـار(عَلَيـهم السَّلام) هم میخواندند و همـان درخـواست را مینمودند. پس آن بزرگواران با درخواست هدایت به صراط مستقیم از خداوند متعال، درواقع درجات بالاتر را طلب میکنند و به کمال موجود راضی و قانع نیستند. خداوند متعال در قرآن کریم از زبان حضرات انبیاء (عَلَيهم السَّلام) به انسان میآموزد که توفیق ثُبات و پایداری و تثبیت مقام بندگی را از او درخواست نماید «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّاب»[12]، پروردگارا، قلبهای ما را برنگردان بعد از اینکه هدایت نمودی ما را، و ببخش بر ما از نزد خودت رحمتی همانا تو توئی بسیار بخشنده. یعنی خدایا در این مقام ثابت قدمم فرما تا نلرزم و نلغزم و به مقصد اعلیٰ باریابم.
1- ارشاد القلوب، ج2، ص231
2- بحارالانوار، ج69، ص30
3- بحارالانوار، ج74، ص402
4- بحارالانوار، ج74، ص402
5- همانا فاطمه دختر من از لحاظ ذات و شرافت و کرامت، بهترین فرد روی زمین هست (مناقب امیرالمومنین و الائمه(عَلَيهِمُ السَّلام)،ص136).
6- ارشاد القلوب، ج2، ص294
7- اگر خـدا را دوست داریـد از من پیروی کنید تـا خدا نیز دوستتـان بدارد (مبـارکـه آلعمران/31).
8- اعیان الشیعه، ج1، ص324
9- اعیان الشیعه، ج1، ص324
10- بحارالانوار، ج43، ص20
11- ما را به راه راست هدایت فرما (مبارکه حمد/6).
12- مبارکه آلعمران/8