در جلسة سابق استفاده شد که پارهای اعمال باعث تبديل گناهان صغيره به کبيره میگردد که عبارت از اصرار بر گناه، استخفاف گناه و ابتهاج و شادمانی بر گناه و نيز جايگاه حقوقی و موقعيّت اجتماعی فرد گناهکار است. از اينرو معلوم میشود که مربّيان و معلّمان محترم و عالمان و دانشمندان، گناه صغيرهای ندارند و همة گناهانشان کبيره است، همچنين به تأخير انداختن نماز توسّط معلّم در محافل و مجالس که باعث استخفاف جایگاه نماز در نزد متعلمین میگردد، مسئوليّت بزرگی در پيشگاه الهی دارد. وقتی مردم، کسی را به عنوان اهل قرآن و معتقد به دين و ايمان و توحيد میشناسند و از او انتظار گناه ندارند، هر خطايی که از او سر میزند، گناه کبيره است. چنين کسی بـا اعمالی که انجام میدهد، قرآن کريم و اهل بيت(عَلَيهِمالسَّلام) را معرّفی میکند و مردم، دين و پيامبر و امام را با او میشناسند و لذا تمام گناهان او به حساب کبيره است. بنابراين ما متعلّمين و اهل قرآن بايد مراقبت بالاتری بر اعمال و رفتار خود داشته باشيم، چراکه هر عمل و خطای ما بـه حساب گناه کبيره میباشد.
يکی ديگر از موارد کبيره شدن گناهان، آشکار نمودن يا تعريف گناه خود و يا تعريف و آشکار کردن گناه ديگران است. گناهان اجتماعی و علنی، قابل مقايسه با گناهان فردی نيستند و دارای مسئوليّت عظيمی در پيشگاه الهی میباشند.
همچنين بطور کلّی گناهان مربوط به ناس اعمّ از مالی يا حقوقی بمانند مسخره، استهزاء، غيبت و ... گناهان کبيره میباشند و درصورتيکه در اين دنيا جبران و تسويه نشوند، در روز قيامت برای انسان بسيار سنگين تمام خواهند شد که يکی از حقّالنّاسها، مربوط به حقوق همسايه است که انشاء الله تعالی در آية شريفة 36 همين سورة مبارکه بطور مفصّل استفاده خواهد شد. حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِه) فرمودند: «مَنْ كانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَحْسن إلىٰ جارِهِ»[1] کسيکه ايمان به خداوند و روز قيامت دارد، بايد با همسايهاش نيکی کند. در مورد ديگری از آن حضرت مذکور است که: کسيکه همسايهاش را آزار دهد، خداوند رايحة بهشت را برای او حرام کرده است و جايگاه او جهنم است و بد بازگشتگاهی است و کسيکه حق همسايهاش را ضايع کند پس از ما نيست «مَنْ آذٰى جَارَهُ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ ريحَ الْجَنَّةِ وَ مَاْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ وَ مَنْ ضَيَّعَ حَقَّ جٰارِهِ فَلَيْسَ مِنّا»[2] و نيز فرمودند: «اِثْنانِ لا يَنْظُرُ اللَّهُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ قاطِعِ الرَّحِمِ وَ جارِ السَّوْء»[3]، خداوند به دو گروه در قيامت نظر و نگاه لطف ندارد که عبارتند از: قاطع رَحِم و همساية بد.
بنابراين عزيزان: مسئوليّت ما با کسانيکه اين حقايق به آنها نرسيده، مساوی نيست «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُون»[4]. البتّه امکان دارد اين مسأله مطرح شود کـه وقتی در قبال آگاهیها، مسئوليّتها بالا میرود، پس دنبال حقايق نرويم و نياموزيم تا مسئوليّتمان کمتر شود. پاسخ اين است کـه: به دنبال حقايق نرفتن و بیاطلاع ماندن، مسئوليتها را کمتـر نمیکند بلکه بدبختی را بيشتر میکند. وقتی به انسان ابزار کسب علم داده شده و میتواند چندين زبان ياد بگيرد و به دنبال علوم مختلف برود، در روز قيامت مورد مؤاخذه قرار میگيرد که چرا به دنبال کسب حقايق دینی نرفته و قصور و کوتاهی کرده است؟ و در واقع چنين کسی دو کيفر دارد: اوّل اينکه چرا خلاف کرده و دوّم اينکه چرا به دنبال تحصيل حقايق نرفته است؟
لازم به توضيح است که: دامنة حقّ النّاس وسيع است و هر نوع آزار و رنجش و کدورت قلبی و ناآرام نمودن قلب ديگران را شامل میگردد. در بحار از مناقب نقل شده است که حضـرت امـام عـلی(عَلَيهِالسَّلام) فرمودند: «والله فاطمه را غضبناک نکردم و وی را در هيچ امری دلچرکين ننمودم تا زمانيکه خدای تعالی وی را از دنيا بُرد و او نيز نافرمانی مرا در هيچ کاری ننمود و مرا خشمناک نکرد و هر لحظه که به وی مینگريستم، حزن و اندوه از وجودم رخت برمیبست»[5]، بيان نورانی مذکور به شيعيان پيام میدهد که شيعيان و شاگردان آن حضرت بايد به گونهای رفتار کنند که ماية آرامش قلوب ديگران باشند، نه اينکه باعث ناآرامی قلوب گردند.
يکی از موارد رنجانيدن قلوب، قبول نکردن عذرخواهی و حليّتطلبی ديگران است. کسيکه عذرخواهی ديگران را نمیپذيرد، علاوه بر اينکه مورد شفاعت حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) قرار نمیگيرد، باعث ناآرام شدن قلوب ديگران هم میشود «يَا عَلِيُّ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صٰادِقاً كٰانَ اَوْ كٰاذِباً لَمْ يَنَلْ شَفٰاعَتي»[6]. آن بزرگواران خود را فدا کردند تا ديگران در آسايش باشند و وظيفة شيعيان آنان هم اين است که چنين باشند.
«عمر بـه خشنودی دلها گذار تـا زِ تو خوشنود بُود کردگـار
سـایة خورشید سواران طلب رنج خود و راحت یاران طلب»[7]
آن بزرگواران حتّی دشمنانشان را هم عفو میکردند و برايشان دعا مینمودند و شيعيان و پيروان راستين آنان نيز اينچنين هستند و اجر فوری و نقدی آن که آرامش قلب است را در اين دنيا، دريافت مینمايند.
پس حال که طبيعت متحوّل شده و سال، نو گشته، شايسته است که رنجشها و کينهها را از دلها بيرون کنيم و همديگر را مورد عفو و بخشش قرار دهيم تا موجبات خشنودی خدای سبحان و محبوبانش را فراهم آوريم.
1- نهج الفصاحه، ص750
2- امالی صدوق، ص428
3- نهجالفصاحه، ص165
4- آيا مساوی هستند کسانيکه میدانند و کسانيکه نمیدانند (مبارکه زمر/9).
5- کتاب «فاطمة الزّهرا از ولادت تا شهادت»، نوشتة دانشمند محترم سيّد محمّدکاظم قزوينی، ص182
6- یا علی کسیکه عذر تقصیرکاری را چه صادق و چه کاذب، قبول نکند و او را نبخشد، به شفاعت منِ پیامبر نمیرسد (من لا يحضره الفقيه، ج4، ص353).
7- مخزن الاسرار نظامی، بخش23