دامنة امانت گسترده است و بطور کلّی امانتها سه گونه هستند:
1- امانت بين انسان و خداوند: فرامين و اوامر الهی که شامل اعتقادات و اخلاق و اعمال است.
2- امانت بين انسان و ديگران: که در نزد او به امانت سپردند، واجب الرعايه است.
3- امانت بين انسان و خودش: آنچه که خداوند به انسان داده، اعم از استعدادها و توانايیها و دارايی، علم و قدرت، عمر، سلامتی و ... پرداخت نمايد و اين امور آنچنان مهم است که اگر امانتدارِ خداوند و مردم و خودش باشد، امين و امانتدار است، و در صورتی که نباشد، نه تنها امين نيست، بلکه خيانت کرده و خائن است. خداوند متعال که در سورة مبارکة انفال میفرمايد: «لا تَخُونُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا اَماناتِكُم»[1] تمام امانتها را دربر میگيرد؛ امانتهايی که بينی و بین الله و بينی و بين النّاس میباشد و به چند قسم اعتقادی و عملی تقسيم میشود که ذيلاً استفاده میگردد:
1- امانت اعتقادی: بر اين اساس که رسول و نبی، فرستاده و مأمور و نمايندة پروردگار میباشد و نبوّت اصل دوّم دين است، لذا مسلمان مؤظّف است اعتقـاد به رسالت وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) داشته باشد و با توجّه به اينکه ادامة نبوّت، ولايت ائمّة اطهار(عَلَيهِم السَّلام) است، پس نه تنهـا نبوّت امـانت الهی بوده و واجبالرّعايه است، بلکه تداوم نبوّت (ولايت) نيز امانت الهی است، مضاف بر اينکه امامت يکی از دو امانت وجود مقدّس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) نيز میباشد «اِنّی تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَيْتی...»[2].
پس، نبوّت و امامت، امانت الهی هستند و امامت علاوه بر امانت پروردگار، يکی از دو امانت رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) نيز میباشد. آن بزرگوار دو امانت گرانبها بر جای گذاشتند که يکی قرآن و ديگری عترت(عَلَيهِم السَّلام) است.
حال، با توجّه به اينکه نبوّت، امانت الهی است، پس امانتداری چگونه ممکن است؟ انسان در صورت اطاعت از مقام شامخ نبوّت و امامت، امانتدار محسوب شده و در صورت نافرمانی و عدم پذيرش، به امانت الهی خيانت کرده است که خداوند متعال فرمود: «لا تَخُونُوا اللهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا اَماناتِكُم»[3]. در آية شريفة بعدی، اطاعت از رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و عترت طاهره(عَلَيهِم السَّلام) در رديف اطاعت پروردگار واجب ذکر شده است «اَطيعُوا اللهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْكُم...»[4]. نبوّت و امامت مربوط به مسائل اعتقادی در تعاليم دينی است و ملاحظه میشود که جايگاه امامت تا کجاست. با وجود اينکه نماز، مهمترين واجب دينی در فروع دين است، ولی مسئلة امامت از اصول دين بوده و مربوط به مسائل اعتقادی میباشد، ولذا از نماز بالاتر است.
پس امانت در مسائل اعتقادی، اعتقاد به نبوّت و امامت، و ادای امانت، اطاعت از آن بزرگواران است «اَطيعُوا اللهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْكُم...».
2- احکام الهی امانت هستند که عبارتند از قرآن کريم که حاوی دستورات دينی و قانون اساسی مسلمانان میباشد. قرآن کريم يکی ديگر از امانتهای رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) است. امانتداری از احکام، در صورت انجام اوامر الهی در قرآن است، چراکه قرآن کريم، حاوی احکام الهی است و عمل به احکام الهی که همان عمل به قرآن کريم میباشد، ادای امانت الهی است. تمام واجبات، امانتهای خداوند هستند و در تأييد اين مطلب حضرت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اِنَّ اَداءَ الصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ مِنَ الْاَمانَة»[5]. اگر کسی احکام الهی اعم از نماز، زکات، روزه و حج را انجام دهد، به احکام پروردگار عمل کرده و امانت الهی را ادا نموده است و امين می باشد و در غير اين صورت خائن در امانت است. اگر به احکام الهی، آن طور که وظيفه بود، عمل نشده، خيانت در امانت پروردگار محسوب میشود.
3- علوم و معارف حقّه: علما مؤظّفند که علوم و معارف و حقايق دينی را که در اختيار آنهاست، در اختيار ديگران نيز قرار دهند و توجّه نمايند که مستقلّاً اين علوم را ندارند و هرچه هست، وديعة الهی است ولذا مؤظّفند که حقايقِ رسيده را احتکار ننمايند و در اختيار ديگران قرار دهند. اگر علما، علوم الهی را که امانت الهی است، خالصانه و صادقانه در اختيار ديگران قرار دهند، امانت پروردگار را ادا نموده و چنانچه کتمان نمايند و بخل ورزند، بخل در نشر حقايق نموده و خائن در امانت الهی میباشند. علوم الهی بايد جريان يابند و به صاحبانش برسند، همانطور که از گذشتگان به ما رسيده است. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اِذا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فی اُمَّتی فَلْيُظْهِرِ الْعالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ الله»[6] زمانی که بدعتها آشكار شوند در امت من، پس بايد عالِم علم خود را آشكار كند، پس کسی كه انجام ندهد، پس لعنت خداوند بر او باد.
4- عمر انسان امانت در دست اوست. خداوند متعال حکيم مطلق است و به صلاحديدِ خود سرماية عمر را در اختيار هر انسانی قرار میدهد، ولذا عمر، امانت الهی و هدية پروردگار است و انسان بايد از هرگونه آسيب زدن به خود و اعضاء و جوارحش خودداری نمايد. اگر انسان آنگونه که مؤظّف است، از سرماية عمر خود بهره گيرد و کسب کمال نمايد تا به کمال مطلق تقرّب يابَد، امانت الهی را ادا نموده است و در غير اين صورت، به امانت الهی خيانت کرده است.
«گُهر وقت، بدين خيرگی از دست مده
آخر اين دُرّ گرانمـايـه بهـايی دارد»[7]
حال، وقتی عمر، هدية پروردگار متعال است، جوانی که چلچراغ عمر میباشد، چه امانت عظيم القدری است و چه عظمتی دارد و جوانان عزيز چگونه بايد از اين چلچراغ عمر، مانند يک قدح بلورين محـافظت و مراقبت نمايند. اگر جوان بداند که جوانی، امانت کردگار و تحفة الهی است، آن را حرمت قائل میشود و برای لحظه لحظه های آن بخل میورزد. تنها بخلِ ممدوح، بخل به ساعات عمر است که مراقب و مواظب آن باشيم و از خداوند در برابر اين تحفة ربّانيّه، توفيق بخواهيم و اين امانت الهی را عزيز بداريم و عظيم شماريم و جز در امور مجاز بکار نگيريم. اگر جوان ارزش عمر را بداند، سعی میکند که زيبـا محافظت نمايد تا نه تنها جوانیِ او لکهای برندارد، بلکه جوانِ امين و امانتدار باشد. قابل توجّه است که در روز قيامت، علاوه بر سئوال از تمام عمر، از جوانی بصورت جداگانه سئوال میشود «عَنْ عُمُرِهِ فيما اَفْناهُ وَ شَبابِهِ فيما اَبْلاه»[8]. توجّه نماييم که هر برنامه ای و هر وقت گذرانی و هر کار مبتذلی در شأن جوانان فاطمی نيست. جوانان عزيز! قدر خود را بدانيد و خود را ارزان معامله نکنيد و از خداوند متعال درخواست کنيد و دست به دامان اهل بيت(عَلَيهِم السَّلام) گرديد تا بتوانيد از جوانی، اين وديعة الهی و امانتِ گران سنگ پروردگار، نيکو مراقبت نموده و پاک و سالم به صاحب آن برگردانيد و آن را ماندگار و جاويدان کنيد، چراکه جوانی و جمال ظاهری، موقّت و زوال پذير است.
«گل همين پنج روز و شش بـاشد
وين گلستان هميشه خوش باشد»[9]
ايمان و توحيد، تسليم و عبوديّت و تقوا، جوانی درونی و باطنی است که ماندگار میباشد. سعی کنيد جوانی ظاهری را با جوانی باطنی آراسته نمائيد تا ماندگار و جاويدان باشد. سعی کنيد آنجا که به حضور خداوند که جمال مطلق است، میرسيد، به جمال حقيقی که جمال الهی است آراسته باشيد. در اين روزها که با ايّام شهادت حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) مقارن است، به ياد آوريم که آن حضرت چه زيبا از امانت جوانی خود مراقبت نمودند و حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) در شب شهادت آن بزرگوار و در لحظة خاکسپاری آن حضرت که غمبارترين لحظاتِ زندگیِ ايشان بود، چنين عرض کردند: «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَديعَة»[10] يا رسول الله، پس البتّه به تحقيق امانتى كه به من سپرده بوديد، برگردانده شد و من نيکو امانتداری کرده ام.
5- اعضاء و جوارح، امانت پروردگار است که در اختيار انسان قرار گرفته است. انسان مالک هيچ عضوی از اعضای وجودیاش نيست، همانطور که مالک ايمان و تقوا و عملش نيست. هرچه هست، خداوند به او عطا فرموده و انسان، فقيرِ محض در برابر غنای محض میباشد. خدای سبحان در قرآن کريم میفرمايد: «اَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْاَبْصار»[11] کيست مالک گوش و چشمها؟ آری مالک حقيقی خداوند است و تمام داشته های انسان، چند روزی در زندگی دنيوی به صورت امانت در اختيار او قرار گرفته است تا برای تقرّب به پروردگار از آنها بهره جويد. تمام سرمايه های ظاهری و باطنی، انسان را در راه کمال، حمايت میکنند، ولذا انسان بايد از امانات الهی از جمله اعضاء و جوارح، عمر و جوانی، هوش و حافظه و ... نيکو امانتداری کند و از آنها در مسير کمال خويش بهره جويد و در اين صورت امانتدار و حافظ امانتهای الهی محسوب میشود. امّا اگر گناه کرد و چشم و گوش خود را به حرام آلوده نمود و با دست و پا مرتکب حرام شد، نه تنها نيکو امانتداری نکرده، بلکه خائن به امانات الهی بوده است «يَعْلَمُ خائِنَةَ الْاَعْيُن»[12].
وقتی معلوم شد که انسان در دنيا مالک نيست، بلکه امانتدار است و مالک حقيقی خداوند میباشد، پس بايد اين امانات را به صاحب اصلی اش واگذار کند «اَنْ تُؤَدُّوا الْاَماناتِ اِلى اَهْلِها». حال، با يک بازنگری در پروندة اعمال خود توجّه کنيم که از امانت چشم و گوش و زبان و دست و پا چگونه نگهداری کرده ايم؟ آيا برای اعضاء و جوارحِ خدادادی امانتدار بوده ايم يا به آنها خيانت نموده ايم؟ خداوند، اعضاء و جوارح را در اختيار انسان قرار داده و بطور موقّت او را مالک آنها فرموده و نظارهگر است که انسان چگونه امانتداری میکند «فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُون»[13]. امّا روزی پيش روی انسان است که هيچ کدام از اين اعضاء و جوارح به دستورِ او نخواهند چرخيد و فقط به اِذن خداوند عمل خواهند کرد و عليه انسان شهادت خواهند داد «اَلْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى اَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا اَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ اَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُون»[14].
خواهران محترم و جوانان عزيز: اگر انسان بداند که اين چشم امانت است و بطور موقّت در اختيار اوست، درمیيابد که نگاه کردن به نامحرم و تصاوير مستهجن شايستة او نيست و بدين صورت با غَضِّ بَصَر، امينالله میگردد و در روز قيامت زير ساية اميناللههای معصوم خواهد بود و آن بزرگواران حافظان سرّ او خواهند بود «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْاَلُکَ بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها»[15]. انسانِ امانتدار، بطور نسبی امينالله میگردد و امانتدار بودنِ او به امضای آن بزرگواران میرسد و خداوند را درحالی ملاقات میکند که خائن به امانات او نبوده است.
پس شايسته است انسان اين امانات الهی اعمّ از اعضاء و جوارح و قوا و نيروهای درونی و بيرونی را محترم شمارد و به قلب و روحِ کريم انسانی ارزش قائل شود و از آن مراقبت نمايد. انسان به دليل داشتنِ قلب باطن که همان «نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحی»[16] است، عظمت و شرافت يافته است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْاِنْسانَ فی اَحْسَنِ تَقْويم»[17]. ولذا معلوم میشود که قلب جای کينه و کدورت و سوءظنّ و گناه نيست. قلب جای دشمنی و بدخواهی نيست، بلکه جای عشق و محبّت الهی است. قلب امانت الهی و وديعة گرانقدر اوست. قلب حرم خداوند است «اَلْقَلْبُ حَرَمُ اللهِ فَلا تُسْكِنْ حَرَمَ اللهِ غَيْرَ الله»[18]. قلب خانة خداوند است «قَلْبُ الْمُؤمِنِ بَيْتُ اللهِ»[19]. هر گناهی که انسان مرتکب میشود، قلب آلوده میگردد، گناه را اعضاء و جوارح انجام میدهند ولی سياهی و کدورت بر دل مینشيند. با هر گناهی که اعضاء و جوارح انجام میدهند، لکّه ای سياه بر قلب می افتد و به همين علّت خداوند متعال میفرمايد: «آثِمٌ قَلْبُهُ»[20] قلب او گناهکار است. خدای سبحان قلبی پاک و شفّاف و بلورين و عاری از هر عيب و نقصی به انسان عطا فرموده و میخواهد آن را همانگونه شفّاف و بلورين تحويل بگيرد، ولذا تلاش کنيم که قلب، حرمالله بماند و بترسيم از روزی که قلب جولانگاه شيطان شود و آن را درحالی تحويل دهيم که مانند سنگ، يا سختتر از آن شده است «فَهِیَ كَالْحِجارَةِ اَوْ اَشَدُّ قَسْوَة»[21]. خداوند متعال در قرآن کريم انسان را به حفظ اين امانت دعوت میفرمايد «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ اَنْفُسَكُمْ»[22] ای مؤمنان، بر شما باد جانهايتان، يعنی ای بندگانِ مؤمنِ من! شما امانت گرانقدری در وجود خود داريد، از اين لطيفة الهيّه و جوهرة ربّـانيّه نيکو امانتداری کنيد.
6- آبرو و اسرار ديگران و اطلاعات و حقايق زندگی آنان امانت هستند و حفظ آنها بر همگان واجب است. خداوند، ستّارالعيوب و حافظ اسرار بندگانش است و انسان به خداوندِ ستّارالعيوب تقرّب نمی يابد مگر از طريق ستّارالعيوب بودن و عيب پوشی از ديگران. اسرار مردم نزد انسان امانت هستند، اگر از آنها نيکو امانتداری نکند، بايد بترسد از روزی که خداوند بخواهد عيوب او را آشکار کند و آبروی او را ببرد. عزيزان، در حرف زدن و قضاوت کردن و اظهارنظر، اينقدر راحت و بی مهابا نباشيم. ای بسا نسنجيده صحبت کنيم و در پـايـانِ محاوره و گفت و گو متوجّه شويم که خيانت کردهايم. حتّی اگر کسی را در حال گناه ببينيم و يا متوجّه شويم که فردی از کيف شخص ديگری وسيله ای برداشت و يا از مغازهای سرقت کرد، آن را آشکار ننمائيم، چراکه خداوند عيب او را پوشانده و ای بسا او همان شب توبه کرده و جبران نمايد و خداوند او را ببخشد، ولی ما در برابر آسيب و لطمه ای که به حيثيّت او وارد شده، بايد پاسخگو باشيم. حضرت پيامبراکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اِنَّ اللهَ تَعالى حَرَّمَ مِنَ الْمُسْلِمِ دَمَهُ وَ مالَهُ وَ اَنْ يُظَنَّ بِهِ ظَنَّ السَّوْء»[23] براستى خداى تعالى حرام كرده از مسلمان خونش و مالش و بدگمانى نسبت به او را.
پس اگر کسی گناهی انجام داد، حقّ افشای آن را نداريم، بلکه برای اصلاح آن، بايد راهِ صحيح و الهی را پيش بگيريم و بدون ذکر نـام، بـا مشورت و کمکخواهی از افرادِ مورداطمينـان و کاردان، در اصلاح فرد موردنظر، محرمانه تلاش کنيم. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِه) فرمودند: «لا يَستُرُ عَبدٌ عَبداً فِى الدُّنيا اِلّا سَتَرَهُ اللهُ يَومَ القِيامَةِ»[24] هيچ بندهاى (عيب) بنده اى (ديگر) را در دنيا پوشيده نمى دارد، مگر آنكه خداوند به روز قيامت (عيب) او را پوشيده مىدارد. همچنين در مورد اطّلاعات و اسرار و حقايق زندگی ديگران اعمّ از سنّ افراد، ميزان تحصيلات و ... خيلی محتاط باشيم و به راحتی اين اطلاعات يا شماره تلفن و يا شمارة تلفن همراه و يا آدرس خانة افراد را در اختيار ديگران قرار ندهيم. اگر امينِ اسرار ديگران باشيم، خداوند هم اسرار ما را محافظت خواهد فرمود.
لازم به ذکر است که ما نه تنها مؤظّف به حفظ اسرار ديگران هستيم، بلکه به حفظ اسرار خود نيز مؤظّفيم. يکی از بزرگترين گناهان، تعريف کردنِ گناه خود میباشد. آبرویِ خودِ انسان مانند آبروی ديگران، امانت الله است و امانتدار بودن در هر موردی وظيفة انسان است. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ اِلَى الْمُؤْمِنِ اُمُورَهُ كُلَّها وَ لَمْ يُفَوِّضْ اِلَيْهِ اَنْ يُذِلَّ نَفْسَه»[25] خداوند عزّ و جلّ تمام کارهای مؤمن را به خودش واگذار کرده و در اختيارش قرار داده است، ولی به او اختيار نداده که خود را ذليل و خوار نمايد. حال با توجّه به اين حقايق، روشن میشود که چه فاجعة عظيمی است که در اينترنت و گوشی های تلفن همراه، هر کس برای خود صفحه ای باز کرده و هرگونه عکس و مطالبی را در آن میگذارد و خيلی راحت در اختيار ديگران قرار میدهد. سه گروه، از اين اسرار آگاه میشوند، يکی افراد داخل گروه، گروه دوّم افرادی که اجازه دارند وارد شوند و گروه سوّم، سازندگان اين دستگاه ها و شبکه ها و دشمنان دين و اسلام که به سهولت اطّلاعات مردم را رصد میکنند. دشمن ميلياردها ريال هزينه کرده و اين امکانات را بصورت رايگان در اختيار ما قرار داده تا جزئی ترين اطلاعات دنيا را در اختيار داشته باشد، ولذا جوانان و نوجوانان عزيز مراقب باشند که مبادا به بهانة تمدّن و کلاس و مد و ... هرچه دلشان خواست در اين صفحات بنويسند و قرار دهند.
بقيّة موارد امانتهای الهی انشاءالله تعالی در جلسات آينده استفاده خواهد شد.
1- خيانت نکنيد به خداوند و رسول و (نيز) به امانتهای خودتان خيانت نکنيد (مبارکه انفال/27).
2- همانـا من ترک کننده ام در ميـان شمـا دو وزنة سنگين، کتـاب خداوند و عترتم اهل بيتم... (بحارالانوار، ج2، ص226).
3- خيانت نکنيد به خداوند و رسول و (نيز) به امانتهای خودتان خيانت نکنيد (مبارکه انفال/27).
4- اطاعت کنيد خداوند را و اطاعت کنيد رسول را و صاحبان امر از شما (مبارکه نساء/59).
5- همانا ادای نماز و زکات و روزه و حج از امانتداری است (بحارالانوار، ج23، ص274).
6- الکافی، ج1، ص54
7- پروین اعتصامی
8- از عمرش که در چه چيز فنا نمود و جوانیش که در چه چيز فرسوده است (بيان نورانی رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)؛ امالی صدوق، ص39).
9- سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)
10- نهج البلاغه، خطبة203
11- مبارکه يونس(عَلَيهِ السَّلام)/31
12- میداند خيانت چشمها را (مبارکه غافر/19).
13- پس نظاره میکند که چگونه عمل میکنيد (مبارکه اعراف/129).
14- امروز مُهر مینهيم بر دهانهايشان و سخن میگويد بـا ما دستهايشان و شهادت میدهد پاهايشان به سببِ آنچه که کسب کردند (مبارکه یس/65).
15- خداي من! همانا من میخواهم از تو به حق فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) و پدر او و همسر او و فرزندانش و آن رازِ به وديعه نهاده شده در وجود او.
16- دميدم در آن از روح خودم (مبارکه حجر/29).
17- البتّه به تحقيق خلق نموديم انسان را در بهترين جايگاه (مبارکه تين/4).
18- قلب حرم خداوند است، پس ساکن نساز در حرم خداوند، غير از خداوند را (بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج67، ص25).
19- قلب مؤمن خانة خداوند است (بيان نورانی رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)؛ فتوّت نامة سلطانی، ص 199).
20- مبارکه بقره/283
21- پس آن مانند سنگ است يا شديدتر است از لحاظ قساوت (مبارکه بقره/74).
22- مبارکه مائده/105
23- بحارالانوار، ج72، ص201
24- نهج الفصاحه، حديث2541
25- تفصيل وسائل الشّيعه، ج16، ص157