در تعاليم و آموزه های دينی و اسلامی امر شده است که انسان در هر امری تعقّل و تفکّر نمايد و از هيچ واقعه ای در زندگی، غافلانه عبور نکند، چراکه رويدادها و وقايع و حوادث پيام دارند. حضرت امام کاظم(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «ما مِنْ شَیْءٍ تَراهُ عَيْنُكَ اِلّا وَ فيهِ مَوْعِظَة»[1] چشم تو هيچ چيزی را نمی بيند، مگر اينکه در آن برای تو پند و موعظه ای وجود دارد. موحّد حقيقی همواره در اثر تعقّل و انديشه، از ظاهر عبور کرده و به باطن میرود و از هر حادثه ای پيامی دريافت میکند، چراکه هيچ چيز در عالم عبث و بيهوده نيست و هر چيزی پيامی دارد.
«قطره ای کز جويباری میرود از پی انجـام کـاری میرود»[2]
بنابراين، جريانی که هفتة قبل اتّفاق افتاد و ترقّهای که به حياط جلسة قرآن انداخته شد، بدون پيام نمیباشد و بعد از تعقّل و تفکّر، چند درس و پيام، از اين جريان ذيلاً استفاده میشود:
1- وقتی ترقّه ای که دست ساز انسان است، اينچنين صدای رُعب انگيز و وحشت آوری دارد، معلوم میشود که زلزلة روز قيامت چقدر مَهيب و عظيم میباشد که خداوند متعال با آن عزّت و عظمتش آن را عظيم میشمارد و میفرمايد: «اِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیْءٌ عَظيم»[3]. درواقع خداوند متعال عظمت آن را يادآور میشود تا بندگانش را متوجّه کند که شما قطعاً چنين روزی را در پيش داريد، ولذا به فکر آن روز باشيد و به اين ترتيب خدای سبحان بندگانش را از خواب غفلت بيدار میکند.
2- همانطور که انفجار و صدای مَهيبِ ترقّه بی خبر و غيرمترقّبه و ناگهانی بود و در يک لحظه همه را به رُعب و وحشت انداخت، مرگ انسـان هم بدون خبر و در يک لحظه واقع خواهد شد و لحظهای پس و پيش نمیشود «لا يَسْتَاْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون»[4] و اجازة توصيه و وصيّتی به او نمیدهد «فَلا يَسْتَطيعُونَ تَوْصِيَةً وَ لا اِلى اَهْلِهِمْ يَرْجِعُون»[5]. انسان در هر حالی که باشد، در همان حال، به حضور پروردگارش خواهد رسيد و مجال هيچ حرکتی را نخواهد داشت «وَ هُمْ يَخِصِّمُونَ»[6]، «وَ هُمْ نائِمُون»[7]. اگر انسان در لحظة مرگ در حال ارتکاب گناه بود، در همان حال خداوند را ملاقات خواهد کرد و اگر در حال اطاعت و تسليم بود، در آن حال معبود خود را ملاقات خواهد نمود، همانطور که اگر جريان ترقّة هفتة قبل طوری بود که به مرگ کسی منجر میشد، از مکتب توحيد و محفل قرآن به حضور خداوند میرسيد. حضرت يعقوب(عَلَيهِ السَّلام) به فرزندان خود سفارش نمودند: «وَ لا تَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُون»[8] و نميريد مگر اينکه شما مسلمان باشيد؛ حال، وقتی مرگ، اتّفاقی و ناگهانی است، چگونه ممکن است انسان در حال اسلام بميرد؟ جواب اين است که: وقتی انسان، در حال توحيد و ايمان زندگی کند، مؤمن و موحّد هم میميرد.
بنابراين انسان بايد همواره برای آن لحظه ای که امکان هيچ فراری وجود ندارد و کاملاً ناگهانی و غيرمترقّبه صورت میگيرد، مهيّا و آماده باشد.
3- اگر اين ترقّه اندازی، از روی دشمنی و عداوت و با قصد و نيّت غيرالهی انجام يافت و کسی يا عدّه ای با اين کار خواستند اهل قرآن را بيازارند، بايد اين را بدانند که طبق وعدة حقّ تعالی، خداوند خود حافظ اهل ايمان و قرآن است. ظلم به اهل توحيد، ظلم به خداوند است، فلذا کسی که به محفل قرآن و اهل قرآن آزاری رسانَد، با خودِ خداوند طرف است. همچنين اين عمل غيرالهی از سوی هر کسی باشد، زير بارِ حقّ النّاس بزرگی رفته است «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ»[9]، چراکه نه تنها فرد به فردِ کسانی را که در محفل قرآن بودند، بلکه همسايه ها را هم به وحشت انداخت، ولذا در روز قيامت بايد تک به تک اين افراد را حاضر کنند و او از آنها حليّت بطلبد، آن هم معلوم نيست که همگان از حقّشان بگذرند يا نه. خداوند را شاکر و سپاسگزاريم که ديگران حقّ ما را ضايع میکنند، نه ما حقّ ديگران را. دانشمندی میگويد: من ترجيح میدهم از آن بزرگوارانی باشم که حقّم را ضايع میکنند، لکن از آن کوچک وارانی نباشم که حقّ ديگران را ضايع کنم.
از اوّلین سالهای تشکیل جلسة قرآن این مشکلات و دشمنیها وجود داشته و این خود دلیلِ حق بودنِ راه قرآن است. این دشمنیها از طرف دشمنانِ اسلام، ثابت میکند که انشاء الله تعالی ما راه حق و صحیح را طی کردهایم.
حال اگر این کار عمدی بوده باشد، وظیفة ما در برابر چنین کسانی چیست؟ آنچه که از تعالیم اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) استفاده شده، گذشت و بخشش و عفو و نیکی و دعا در حقّ آنها است تا خداوند ايشان را از خواب غفلت بیدار کرده و به راه راست هدایت نموده و موفق به توبه فرماید.
«بدی را بدی سهل باشد جزا اگر مردی اَحسِن اِلی مَن اَسا»[10]
نیکی در برابر بدی و خیررسانی در برابر دشمنی، شیوه و روش حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) است. از اینرو ما هم نه تنها دشمنان را نفرین نمیکنیم، بلکه به تبعیّت از حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) که وقتی دندان مبارکشان را شکستند، در حق آنان دعا نمودند که خدایا قوم مرا هدایت فرما، چراکه آنان نمیدانند «اَللّهُمَّ اهْدِ قَوْمِی فَاِنَّهُمْ لا يَعْلَمُون»[11]، در حق آنها دعا میکنیم تا خداوند آنها را از خواب غفلت بیدار فرموده و به راه راست هدایت نموده و موفق به توبه نمايد.
همچنین اگر فرض بر این باشد که این کار از روی دشمنی بوده، ما را متوجّه میسازد و آگاه میکند که دشمن بیدار است ولذا ما نباید گرفتار خواب غفلت شویم. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اِنَّ اَخَا الْحَرْبِ الْاَرِقُ»[12] برادر جنگ، هوشيار است. جنگِ بين حق و باطل همواره وجود داشته و خواهد داشت و شايسته است که مؤمنين هميشه بيدار باشند و در هر حال، اِشراف به وقايع داشته باشند.
مطلبی که در همين راستا قابل توجّه میباشد، اين است که: دشمن هميشه از بيرون نيست، بلکه به فرمودة حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) بزرگترين دشمن انسان، نفس اوست که بين دو پهلويش قرار گرفته است «اَعْدٰى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتی بَيْنَ جَنْبَيْك»[13]. از اينرو وقتی نفس هميشه بيدار است و پيوسته از انسان خواهش گناه و معصيت دارد، لازم است که انسان از مراقبت مستمر، غفلت نکند. اگر انسان خود را رها کند، هرگز نمیتواند از گزند اين دشمن خطرناک مصون بماند و لازمة پيروزی بر اين دشمن، اين است که انسان پيوسته مراقب اعضاء و جوارح و قلب خويش باشد تا از گزند آن مصون بماند.
با توجّه به حقّ النّاس عظيمی که بواسطة پرتاب ترقّه و ترسانيدن مردم، متوجّه انجام دهندة آن میشود و با توجّه به اينکه چهارشنبه سوری نزديک است، لذا لازم به يادآوری میباشد که: مراقب ترقّه بازی کودکان و نوجوانان و احياناً جوانان باشيم و آنان را آگاه کنيم که چه حقّ النّاس بزرگی بر ذمّة انسان میآورد و هر کسی در حوزة خانوادة خود و تا جايی که امکان دارد، ملزم به مديريّت اين مسئله میباشد. البتّه علاوه بر حقّ النّـاس، آسيبها و سوختگیها و حتّی در مواقعی نقص عضو و ... نيز از عوارض سوء اين کار میباشد.
4- با توجّه به اينکه صدای ترقّه مَهيب و ترسناک بود و در لحظة انفجارِ آن، عدّه ای نيز در حال تردّد در حياط بودند، ولی چطور شد که به کسی آسيبی نرسيد و کسی حالش خراب نشد و پا به فرار نگذاشت؟ همة اينها از باب لطف و رحمت الهی است که به خير گذشت و در اينجا معلوم میشود که خداوند متعال حامی و حافظ اهل قرآن است، همانطور که فرمود: «اِنَّ اللهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذينَ آمَنُوا»[14] همانا خداوند مدافع مؤمنان است، «اِنّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ اِنّا لَهُ لَحافِظُون»[15] همانا ما نازل نموديم ذکر (قرآن) را و همانا ما بر آن البتّه حافظانيم. آری، خداوند حافظ قرآن و توحيد و ايمان و اهل آن است و فرشتگان الهی را میفرستد تا از آنان محافظت نمايند «يُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً»[16]. درواقع خدای سبحـان با اين وقـايع ما را توجّه میدهد که يقين بدانيم تنها خداوند است که هر لحظه ما را از خطرات و آسيبها حفظ میکند.
5- درس ديگری که از واقعة مذکور اخذ میکنيم که در زمانِ جنگ و بمبارانِ دشمن هم، که ناگهانی آژير خطر کشيده میشد، به ما رسيده بود، اين است که: دنيا محلّ حوادث است، لذا برای اينکه از آسیبها و خطرات روحی و روانیِ جبران ناپذير مصون باشيم، بايد پيش آگهی داشته باشيم.
1- امالی صدوق، ص509
2- ديوان پروين اعتصامی
3- همانا زلزلة قيامت چيز بزرگی است (مبارکه حج/1).
4- نه ساعتى از آن تأخير مىكنند و نه بر آن پيشى مى گيرند (مبارکه اعراف/34).
5- پس نمىتوانند وصيّتى كنند يا به سوى خانوادة خود بازگردند (مبارکه يس/50).
6- و ايشان در حال مخاصمه (جدال در امور دنيا) هستند (مبارکه يس/49).
7- و ايشان در خوابند (مبارکه اعراف/97).
8- مبارکه آل عمران/102
9- هر نفسی در گرو کسبکردههای خويش است (مبارکه مدثر/38).
10- گلستان سعدی
11- اعلام الوری، ص83
12- نهج البلاغه مرحوم دشتی، فرازی از نامه62
13- بحارالانوار، ج67، ص64
14- مبارکه حج/38
15- مبارکه حجر/9
16- میفرستد بر شما حافظانی (مبارکه انعام/61).