هر يک از ابعاد روحی حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) دريای نامنتهاست، لکن گوشه ای از فضايل شخصيّتی آن حضرت را استفاده میکنيم که با نزديک شدن فصل بهار مناسبتر است. اگر در آغاز سال و فصل بهار، طبيعت زيبا و شاداب و باشکوه میگردد و درواقع فصل بهار، احسن الحال طبيعت است، آن بزرگواران که حقيقت بهار هستند، همانطور که يکی از القاب حضرت امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) «رَبيعِ الْاَنام»[1] است، احسنالحال انسانيّت میباشند و روح معصومشان با بیگناهی و عصمتِ طبيعت سنخيّت دارد و در پاکی و طهارت و زيبايی و جمال، با طبيعت هماهنگ است و به اين سبب حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) هر زمان فرصتی می يافتند، به دامان طبيعت میرفتند.
يکی از درسهای مهمّ فصل بهار، درس معادباوری و مرگ انديشی است. وجود مقدّس حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) که روح پاکشان با طبيعت معصوم هماهنگ است، از جمله درسهايی که میدهند، درس معادباوری و مرگ انديشی میباشد.
فصل بهار، فصل شکوفايی و حيات و زندگیِ گلها و گياهان و درختان، بعد از پژمردگی و افسردگی و مرگ آنهاست و اين زيبايی و شکوفايی، درواقع يادآور رستاخيز انسانها میباشد.
«اين بهـارِ نـو زِ بعـدِ برگريز هست برهان بر وجود رستخيز»[2]
پس فصل بهار که درواقع رستاخيز گياهان است، پيام میدهد که انسان هم بعد از مرگ، معاد و رستاخيزی دارد. حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اِذا رَاَیْتُمُ الرَّبیع فَاَکْثِرُوا ذِکْرَ النُّشُور»[3] وقتی بهار را ديديد، پس رستاخيز را بسيار ياد کنيد. همانطور که در قرآن کريم میفرمايد: «كَذلِكَ النُّشُور»[4]، «كَذلِكَ الْخُرُوجُ»[5]. از مهمترين پيامهای حضرات انبياء عظام و اوصيای کرام(عَلَيهِم السَّلام) نيز پيام معادباوری است و سورهای از قرآن کريم را نمیتوان يافت که در آن، سخن از معاد نباشد، چراکه توحيدِ بدون معاد، آغازی بیفرجام است و منشأ خير و برکت نمیشود و غيرحکيمانه خواهد بود. اگر انسان معادباور نباشد، هيچ ضمانت اجرايی در پرهيز از معصيت و عبوديّت و بندگی ندارد. تنها ضمانت اجرايی برای انجام اعمال صالحات و اجتناب از محرّمات و عبوديّت و بندگی، معادباوری است. اگر انسان معادباور نباشد، ضمانت اجرايی برای عمل صالح و تهذيب و تزکيه ندارد *.
ياد معاد در وجود انسانهای کامل و حضرات معصومين(عَلَيهِم السَّلام) تجلّی کامل داشت. يکی از مهمترين ويژگیهای حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) نيز ياد معاد و مرگانديشی بود. ياد معاد در ساختن شخصيّت حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) نقش مهمی داشت. آن بزرگوار همواره دغدغة مرگ و رفتن را داشتند، بطوری که حتّی در شب عروسی نيز به فکر معاد و مرگ بودند؛ آن بزرگوار در شب عروسی گريه میکردند، حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) علّت گريه شان را پرسيدند، و ايشان جواب دادند: «تَفَكَّرْتُ فی حالی وَ اَمْری عِنْدَ ذِهابِ عُمْری وَ نُزُولی فی قَبْری فَشَبَهْتُ دُخُولی فی فِراشی بِمَنْزِلی كَدُخُولی اِلی لَحْدی وَ قَبْری فَاَنْشَدَكَ اللهَ اَنْ قُمْتَ اِلَی الصَّلاةِ فَنَعْبُدُ اللهَ تَعالی فی هذِهِ اللَّیْلَةِ...»[6] پیرامون حال و رفتارم فكر كردم و به یاد پایان عمرم و منزلگاه دیگری به نام قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزی دیگر از اینجا به طرف سنگ لحد و قبر خواهم رفت، (در این آغازین لحظه های زندگی)، تو را به خدا سوگند میدهم كه بیا تا به نماز بایستیم و با هم این شب را عبادت كنیم. همچنين روزی حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به پدر بزرگوارشان عرض کردند: «يا اَبَتِ اَخْبِرْنی كَيْفَ يَكُونُ النّاسُ يَوْمَ الْقِيامَة» پدر جان، از احوال مردمان در روز قيامت برايم خبر دهيد، حضرت فرمودند: «يا فاطِمَةُ يُشْغَلُونَ فَلا يَنْظُرُ اَحَدٌ اِلى اَحَدٍ وَ لا والِدٌ اِلى وَلَدِهِ وَ لا وَلَدٌ اِلى اُمِّه»[7] ای فاطمه، (انسانها) چنان مشغولند که احدی به احدی نظر نمیکند و نه پدری به فرزندش و نه فرزندی به مادرش. همچنان که در سورة مبارکة عبس میفرمايد: «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ اَخيه﴿34﴾ وَ اُمِّهِ وَ اَبيه﴿35﴾ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنيه﴿36﴾»[8] روزی که انسان از برادرش و مادرش و پدرش و همسرش و فرزندانش فرار میکند. در سورة مبارکة معارج نيز میفرمايد: «يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدی مِنْ عَذابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنيه﴿11﴾ وَ صاحِبَتِهِ وَ اَخيهِ﴿12﴾ وَ فَصيلَتِهِ الَّتی تُؤْويه﴿13﴾ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ جَميعاً ثُمَّ يُنْجيهِ﴿14﴾»[9] انسان در روز قيامت آرزو میکند که ای کاش فرزندش و همسرش و برادرش و قوم و خويشی که پناه میداد آنها را و تمام کسانی که در زمين هستند را فديه دهد، تا از عذاب نجات پيدا کند. براستی جای تأمّل است که آن پدر و مادری که در دنيا بخاطر فرزندشان، اوامر الهی را زير پا نهادند، در روز قيامت از او فرار میکنند و آرزو میکنند که ای کاش خداوند قبول کند و فرزندشان را فديه دهند.
بنابراين معلوم میشود که انسان بايد از همين دنيا برای سرای باقی و ابدی خود توشه تهيّه کند. حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به علّت معادباوری و مرگ انديشی، اين همه در دنيا به فکر توشه برداری برای سرای جاويد بودند. آن بزرگوار در بيانی نورانی میفرمايند: «حُبِّبَ اِلَیَّ مِنْ دنیاکُمْ ثلاث تِلاوَتُ کِتاب اللهِ وَ النَّظَرُ فی وَجْهِ رَسُولِ اللهِ وَ الْاِنْفاقُ فی سَبیلِ اللهِ»[10] من از دنيای شما سه چيز را محبوب میدارم: تلاوت کتـاب خداوند، نگـاه کردن به صورت رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و انفاق در راه خدا.
توضيح اينکه: تلاوت کتاب خداوند که همان قانون اساسی ما مسلمانان است، يکی از سه محبوب حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) بود و با توجّه به اينکه حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)، آئينة تمام نمای صفات جمال و کمال ذات اقدس پروردگار هستند، لذا دوّمين محبوب حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها)، نگاه به چهرة پدرشان است و سوّمين محبوب آن بزرگوار انفاق فی سبيل الله می باشد، ولذا معلوم میشود که انفاق فی سبيل الله آنچنان توشه ای فراهم می آورد که حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) آن را در کنار تلاوت قرآن و نظر به وجه رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) مطرح میفرمايند.
يکی ديگر از مواردی که بيانگر معادباوری حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) میباشد، اين است که آن حضرت، مدّتها قبل از شهادتشان غمگين بودند و وقتی از آن حضرت علّت ناراحتيشان را می پرسند، جواب میدهند که: بعد از مرگ، برجستگیهای بدن اموات به هنگام حمل مشخّص میباشد و از اين بابت ناراحتم، تا اينکه بانو اسماء عرض میکند: من در حبشه تابوت هايی ديده ام که اموات را حمل میکردند و طوری ساخته شده بودند که شکل بدن ميّت مشخّص نبود، حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) خوشحال شده و فرمودند: «اِصْنَعی لی مِثْلَهُ اسْتُرينی سَتَرَكِ اللهُ مِنَ النّار»[11] نظير اين تابوت را براى من بساز و بدنم را به وسيله آن بپوشان، خداوند بدن تو را از آتش محفوظ بدارد.
باتوجّه به مطلب مذکور معلوم میشود که حفظ حريم زن و مرد تا چه حد از اهميّت برخوردار است. از مهمترين راه های خروج ایمان و عوامل تضعيف ايمان، بی اهتمامی در حفظ حريم زن و مرد است. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «نَهى اَنْ تَتَكَلَّمَ الْمَرْاَةُ عِنْدَ غَيْرِ زَوْجِها وَ غَيْرِ ذی مَحْرَمٍ مِنْها اَكْثَرَ مِنْ خَمْسِ كَلِماتٍ مِمّا لا بُدَّ لَها مِنْه»[12] نهى فرمود (رسول خدا(صَلَّی الله عَلَيهِ وَآلِهِ)) كه زن نزد غيرهمسرش يا غيرِخويشانِ محرمش بيش از پنج كلمه در صورت ناچارى و ضرورت سخن بگويد.
حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) در پايان عمر و در بستر شهادت دغدغة مرگ داشتند و به فکر سرای جاويد بودند. آن حضرت در بستر شهادت گريه میکردند، حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) از ايشان سئوال میکنند که چرا گريه میکنی؟ آن بزرگوار پس از عمری بندگی و تسليم و عبوديّت جواب میدهند: علی جان، آيا از من راضی هستی؟ در اينجا معلوم میشود که يکی از توشه های مهم آخرت و مهمترين برگ عبور از صراط و رستگاری در آخرت، رضايت همسر است.
پس يکی از مهمترين ابعـاد روحی و شخصيّتی حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) مرگ انديشی و معادباوری ايشان است. آن حضرت تا پايان عمر دغدغة مرگ را داشتند و به اين وسيله میخواستند ما انسانها را از خواب غفلت بيدار کنند، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: «اَلنّاسُ نِيامٌ اِذا ماتُوا انْتَبَهُوا»[13] مردمان در خواب هستند، پس زمانی که مُردند، بيدار میشوند. حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) با مرگانديشی خودشان پيام میدهند که راه رستگاری و نيل به سعادت جاويدان، مرگ باوری و معادانديشی است. بطور کلّی پيام هستی، پيام معادباوری است. سالها تجديد میشوند، گياهانِ مرده زنده میشوند و همة هستی بيدار میشود و تمام اينها برای انسان پيام دارد که ای انسان، آيا تو بيدار نمیشوی و عوض نخواهی شد؟ نه تنها سالها برای انسان پيام دارند، بلکه روزهـا هم برای او پيـام میدهنـد. حضرت امـام صـادق(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «مَا مِنْ يَوْمٍ يَاْتی عَلَى ابْنِ آدَمَ اِلّا قالَ لَهُ ذلِكَ الْيَوْمُ يَا ابْنَ آدَمَ اَنَا يَوْمٌ جَديدٌ وَ اَنَا عَلَيْكَ شَهيدٌ فَقُلْ فِیَّ خَيْراً وَ اعْمَلْ فِیَّ خَيْراً اَشْهَدْ لَكَ بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ فَاِنَّكَ لَنْ تَرانی بَعْدَها اَبَداً قالَ وَ كانَ عَلِیٌّ(عَلَيهِالسَّلام) اِذا اَمْسٰى يَقُولُ مَرْحَباً بِاللَّيْلِ الْجَديدِ وَ الْكاتِبِ الشَّهيدِ اكْتُبا عَلَى اسْمِ اللهِ ثُمَّ يَذْكُرُ اللهَ عَزَّ وَ جَلّ»[14] هيچ روزى نباشد كه بر فرزند آدم درآيد، جز اينكه آن روز به او گويد: اى پسر آدم، من روز جديدی هستم و من بر تو گواهم، پس در من حرفِ خوب بزن و كار خير بكن تا در روز قيامت برايت گواهى دهم، پس همانا تو، پس از اين هرگز مرا نخواهى ديد، و فرمودند: كه امـام على(عَلَيهِ السَّلام) چنين بود كه شب ميكردند و ميفرمودند: مرحبا به اين شبِ تازه و نويسندة گواه، بنويسيد براى من به نام خداوند، سپس نام خداى عزّ و جلّ را ياد مي فرمودند (و بر زبان جارى ميكردند). آری، هر روز، روزی جديد و هر شب، شبی جديد است و زمانها و مکانها از جملة شاهدان در روز قيامت هستند که بر اعمال انسانها شهادت خواهند داد. قبر، هر روز ندا میدهد که: «اَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ اَنَا بَيْتُ التُّرابِ اَنَا بَيْتُ الْوَحْشَة...»[15] من خانة تنهايی و غربت هستم، من خانة خاک هستم، من خانة وحشت هستم. تنها همراه و مصاحب انسان در روز قيامت عمل اوست که از وی جدا نمیشود. مولای متّقيان امام علی(عَلَيهِ السَّلام) به امام حسن مجتبی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اِنَّكُمْ اِنَّما خُلِقْتُمْ لِلْآخِرَةِ لا لِلدُّنْيا وَ لِلْبَقاءِ لا لِلْفَناءِ»[16].
1- بهار مخلوقات (مهج الدعوات و منهج العبادات، ص346).
2- مثنوی مولوی
3- زندگى جاوید، شهید مطهرى، 45
4- اينچنين است رستاخيز (مبارکه فاطر/9).
5- اينچنين است خارج شدن (مردگان) (مبارکه ق/11).
*کتاب «ياد معاد» استاد جوادی آملی، کتاب بسيار ارزنده ای است که مطالعة آن در اين زمينه بسيار مفيد میباشد.
6- فرهنگ سخنان فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها)، ص40
7- جامع الاخبار، ص175
8- مبارکه عبس/36و35و34
9- مبارکه معارج/11 الی14
10- اخلاق حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها)، ص17
11- بحارالانوار، ج43، ص213
12- امالی صدوق، ص423
13- مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ج8، ص293
14- کافی، ج2، ص523
15- بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج74، ص390
16- همانا شما، اين است و جز اين نيست که خلق کرده شديد برای آخرت نه برای دنيا و برای بقاء نه برای فناء (تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص140).