در خطرناک بودن حسادت همين بس که اوّلين نافرمانیِ خداوند در اين زمينه انجام گرفت و آن، نافرمانی شيطان بود که برخاسته از حسد و تکبّر بود که گفت: «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين»[1]. وقتی خداوند متعال دستور سجده بر حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) فرمود، همه سجده کردند مگر ابليس، کـه به دليـل غرور و تکبّر، عبـادت شش هزار سالهاش را نابود کرد. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «لا يُدْرى اَ مِنْ سِنِی الدُّنْيا اَمْ مِنْ سِنِی الْآخِرَةِ»[2] معلوم نيست اين سالها، از سالهای دنيا بود، يا از سالهای آخرت، لکن شيطان با نافرمانی خود که محصول حسد بود، عبادت شش هزار سالة خود را فرو ريخت و از دنيا و آخرت ساقط شد و سپس درصددِ ساقط کردن اولاد آدم برآمد و لعنت خداوند و انسانها را از آنِ خود کرد. همچنين اوّلين جنايت و قتلی که در پهنة هستی صورت گرفت، برخاسته از حسد بود که قابيل، جناب هابيل را به علت حسادت که چرا قربانی از او قبول شد و از من قبول نگرديد، به قتل رسانيد. او از حسد، برادر را کشت و در دنيا تا پايان عمر پشيمان، و در آخرت خاسر و زيانکار گرديد «فَاَصْبَحَ مِنَ النّادِمين»[3]، «فَاَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرين»[4]. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «بِالْحَسَدِ وَقَعَ ابْنُ آدَمَ فی حَسْرَةِ الْاَبَد»[5]. اگر انسان قادر به معالجة بيماری حسد نبود، خدای سبحان اينهمه به درمان حسد تأکيد نمی فرمود. بيانِ سرانجامِ شوم و بر بادرفتة حاسد در دنيا و آخرت، بيانگر اين حقيقت است که انسان میتواند از عهدة اصلاح خود در اين زمينه برآيد و خداوند هم او را کمک میفرمايد.
1- آفريدی مرا از آتش و آفريدی او را از گِل (مبارکه اعراف/12).
2- نهج البلاغه مرحوم دشتی، خطبة 192
3- پس گرديد از پشيمانان (مبارکه مائده/31).
4- پس گرديد از زيانکاران (مبارکه مائده/30).
5- به خاطر حسد، فرزند آدم در حسرت ابدى فرو رفت (بحارالانوار، ج70، ص255).