لازم به توضيح است وقتی کسی در پرتو سعی و تلاش، مال و ثروت يا امتياز و فضيلتی کسب میکند، حسود خيال میکند که آن را رايگان کسب و تحصيل کرده و توجّه نمی کند که او در ساية تلاش و کوشش و اتّکا و توکّل به پروردگار آن نعمت را کسب کرده است؛ به عبارت ديگر گرچه تمام نعمتها از خداوند است، ولی زمينة آن را بنده با تلاش و کوشش خود فراهم می آورد «وَ اَنْ لَيْسَ لِلْاِنْسانِ اِلاّ ما سَعی»[1]. گرچه انسان نبايد به تلاش خود متّکی باشد که اين امر يکی از مصاديق پرستش غيرخداوند است، لکن در عين اينکه همة نعمتها را از خداوند میداند و به خداوند توکل دارد، از تلاش و کوشش هم دست برندارد و کوتاهی نورزد. امّا حسود درحالی که زحمت نکشيده و تلاش نکرده است، از خداوند طلبکار میباشد. حسود، بدون تلاش و کوشش، از خداوند، انتظار نعمتهای فراوان دارد، ولذا از نعمت بی بهره میماند.
بعضی از نعمتها مقدّر بر انسان است و قرار است که از سوی خدای سبحان اين نعمت به انسـان برسد، لکن گنـاهی از او سر میزند که بـاعث تغيير نعمتهـا و برگشتن روزی های مقدّرشده میگردد. پس تنها فاعليّتِ فاعل شرط نيست، بلکه قابليّتِ قابل نيز شرط است. وقتی انسان صبر بر معصيت نداشت که بالاترينِ صبرها است و دست به گنـاه و معصيت آلوده نمـود، نعمت الهی از او برمی گردد. اينکه در دعای کميل میخوانيم: «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَیِّرُ النِّعَمَ»[2]، اين حقيقت را میرساند که گناه و معصيت باعث میشود نعمت تبديل به نقمت گردد. همچنين برخی از گناهان، دعا را حبس میکنند و موجب میشوند که دعایِ خود شخص و افراد ديگر در مورد او قبول نشود «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاءَ»[3]. کسی که عالمانه و عامدانه مرتکب گناه و معصيت میشود و همچنان آن را ادامه میدهد، باعث میشود که نعمتهای مقدّر شده از سوی پروردگار با مانع برخورد کند و برگردد و به همين علّت حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَحسِنُوا جِوارَ النِّعَمِ فَاِنَّها وَحشِیَّةٌ»[4]. البته کسی که توبه کند، ديگر گناهی بر او نيست و آرام آرام نعمات الهی به سوی او برمیگردد، چراکه خدای سبحان خود فرمود: «اِنَّ اللهَ يُحِبُّ التَّوّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرين»[5]، پس راهِ چاره، توبه و بازگشت است. يهود گرفتار چنين رذايل اخلاقی و دچار بيماری خانمان سوز و شرارة آتشي همچون حسد بودند که اين حسد به جانشان افتاد و کارشکنی با مسلمانان و دشمنی با آنان را شروع کردند که خداوند هم به آنان وعدة آتش میدهد، وقتی خودشان با حسدِ درونشان، دچار آتش درونی هستند، مقصدشان هم آتش خواهد بود.
آية شريفة مورد بحث در بيان اين حقيقت است که تمام يهود، اهل گناه و حسادت نيستند. زمانی که وجود مقدّس حضرت پيامبر اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) ارسال شدند، وقتی آنان بر اساس بشارات عَهدِين، مشخّصات حضرت پيامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) را که در کتابهايشان آمده بود، هماهنگ با آن مشخّصات ديدند، ايمان آوردند که خداوند متعال در آية صد و سيزده مبارکة آل عمران، از چنين يهوديانی تجليل نموده و میفرمايد: همة اهل کتاب يکسان نيستند، بلکه امّتی هستند که قائم به دين توحيد بوده و آياتِ قرآن را در تاريکی شب تلاوت میکنند و اينان اهل خضوع و اطاعت و اهل سجده هستند «لَيْسُوا سَواءً مِنْ اَهْلِ الْكِتابِ اُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُون»[6].
پس يهود دو گروه هستند، گروهی ايمان آورده و اطاعت نمودند و گروهی ديگر نه تنها ايمان نياوردند، بلکه راه هدايت را بسته و باعث گمراهی ديگران شدند و دشمنی نمودند و اين درحالی است که میتوانستند مانند گروه اول اطاعت کنند و با اطاعت، خودشان را در معرض رحمت الهی قرار دهند، لکن اين کار را نکردند و شقاوت ابدی را با سوءاختيارِ خود، برای خودشان رقم زدند که خدای سبحـان گروه اول را تجليل فرموده و گروه دوم را تقبيح میفرمايد.
البته پرواضح است که نه تنها يهود، بلکه از ميان مسلمانان هم، اگر کسی ايمان نياورَد و باعث گمراهی ديگران شود، دچار همان عذابی خواهد شد که خداوند به يهود مُعاند وعده میدهد «وَ کَفی بِجَهَنَّمَ سَعيراً».
استاد جوادی آملی، در اينجا مبحثی بيان فرمودند که خلاصه و مضمون آن چنين است: بيماری حسد، بخل، کينه، خودخواهی و ... طوری است که انسانِ مبتلا به آنها، همواره زندان و ظلمتی در درون خود دارد. امّا آنان که خالی از حسد و بدخواهی هستند، از باطنِ زلال خود لذّت میبرند. اينان از درون آرامش دارند. اوصاف رذيله همانند آتش هستند، همانگونه کـه آتش ابتدا به ديگری آسيب نمیزند، بلکه نخست خود را میسوزاند و بعد اشياء را، همانگونه هم حسد، ابتدا خودِ شخص را میسوزاند و سپس بـه ديگری آسيب میرساند. به همين ترتيب، خير و برکتِ حسنات و فضايل، ابتدا نصيب خود شخص میشود و در وهلة بعد، به نفع ديگری است «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لِاَنْفُسِكُم»[7]. هزينة زدودن مشکلی از ديگران، با روح و ريحانی که انسان در مقابل آن میگيرد، قابل مقايسه نيست. همانطور هم، آزار و تعرّض به آبروی ديگران، با عذاب عظيم و دائمی آن در قيامت، قابل مقايسه نمیباشد. در ميان رذايل، حسد از همه شعله ورتر و سوزاننده تر است و درون و بيرون را میسوزاند. اگر اظهار نکند، درونِ او را میسوزاند و اگر آشکار کند، ديگران را آزار میدهد، ولذا در عذاب حسود، سخن از شعله های برافروختة جهنم است «وَ كَفی بِجَهَنَّمَ سَعيراً». پس بالاترين لذت در زندگی انسان بهشت آرامش است. به فرمودة استاد جوادی آملی، اين، درست بمانند آن است که انسان در خانة خود گلستان داشته باشد که اول، خود، از اين گلستان بهره مند است و سپس ديگران از بو و ساية گلستانِ او بهره مند میشوند.
البته لازم به ذکر است که ممکن است کسی حسادت برخی را مکنون در وجود داشته باشد، ولی آن را آشکار نمی کند و ضرری به محسود نمیرساند و دائم با اين حسدِ درون، مبارزه میکند و دست به دامن خداوند و حضرات معصومين(عَلَيهِم السَّلام) میشود و از آنان برای نجات، کمک میخواهد که اگر چنين کسی حقيقتاً برای درمان آن تلاش کند و حسادت خود را هم ظـاهر نکند، خداوند او را تنها نمیگذارد و او را به صلاح و رستگاری و نجات از اين بيماری خطرناک رهنمون میشود.
1- و نيست برای انسان، مگر آنچه که سعی کرده است (مبارکه نجم/39).
2- خدای من، ببخش بر من گناهانی را که تغيير میدهد نعمتها را (مفاتيح الجنان، فرازی از دعای کميل).
3- خدای من، ببخش بر من گناهانی را که حبس میکنند دعا را (مفاتيح الجنان، فرازی از دعای کميل).
4- مصاحبت نسبت به نعمتها را نیکو بدارید، چون نعمتها وحشی هستند (بحارالانوار، ج75، ص341).
5- همانا خداوند دوست دارد توبه کنندگان را و دوست دارد پاکان را (مبارکه بقره/222).
6- نيستند يکسان از اهل کتاب، گروهی باشند قائم (ايستاده) که میخوانند آيات الهی را اوقات شب و ايشان سجده میکنند (مبارکه آل عمران/113).
7- اگر نيکی کرديد، نيکی کرديد بر خودتان (مبارکه اِسراء/7).