با توجّه به آیة شریفة مورد بحث معلوم می­شود که غير از شرک، ساير گناهان تحت پاره­ ای شرايط آمرزيده می­شوند، لکن اين امر در مورد حقوق، صادق نيست و حقّ­ النّاس­ها تا زمانی که صاحب حق از حقّش نگذرد، مورد آمرزش قرار نمی­ گيرند. حضرت امام باقر(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: «اَلظُّلْمُ ثَلاثَةٌ ظُلْمٌ يَغْفِرُهُ اللهُ وَ ظُلْمٌ لا يَغْفِرُهُ اللهُ وَ ظُلْمٌ لا يَدَعُهُ اللهُ فَاَمَّا الظُّلْمُ الَّذی لا يَغْفِرُهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَالشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ اَمَّا الظُّلْمُ الَّذی يَغْفِرُهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَظُلْمُ الرَّجُلِ نَفْسَهُ فيما بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَمَّا الظُّلْمُ الَّذی لا يَدَعُهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَالْمُدايَنَةُ بَيْنَ الْعِباد»[1] ظلم و ستم سه گونه است: ستمى كه خدا مى‏آمرزد و ستمى كه خدا نيامرزد و ستمى كه خداوند آن را رها نمی­کند؛ پس آن ظلمی که خداوند نيامرزد، پس شرك به خداوند عزّ و جلّ است و امّا ظلمی که خداوند آن را بيامرزد، ظلم انسان بر نفسش است در آنچه ميان او و ميان خدای عزّ و جلّ می­باشد و امّا آن ظلمی که خداوند آن را رها نکند، حق بندگان است بر يك­ديگر(حقّ­ النّاس). دامنة حقّ­النّاس وسيع است و هرگونه حقّی را که ضايع می­شود، اعمّ از مادّی، معنوی، آبرويی، شخصيّتی، حيثيّتی، فاش کردن اسرار ديگران و ... را دربر می­گيرد. حقّ­ النّاس گناهی است که برای انسان بسيار سنگين تمام می­شود و در روز قيامت انسان بايد صاحب حق را پيدا کند و در صورتی که اعمال خيری داشته باشد، به او بدهد تا از حقّ خودش بگذرد و او مشمول بخشش الهی گردد. امّا در اين جهان، کار به مراتب آسان­تر است، چراکه دنيا، محل تسويه حساب­ها و جهان حليّت ­طلبی ­هاست.

     مطلبی که در اينجا لازم به ذکر می­باشد، اين است که هر زمان صحبت از حقّ­ النّاس به ميان می­آيد، معمولاً افکار، متوجّه بيرون از خانواده می­شود، لکن هرچه قرابت بيشتر باشد، حقّ بيشتری بر ذمّة انسان دارد و ميزان حقّ ­النّاس بالاتر است. از جمله افرادی که حقّ بالاتری بر ذمّة انسان دارند، پدر و مادر، همسر و فرزندان و خواهر و برادر هستند. اسلام، دين خانواده است. روسفيدترينِ اشخاص در درگاه الهی کسانی هستند که در خانواده سازگاری بيشتر و رفق و مدارای بالاتری دارند و ديگران از وجودشان احساس امنيّت و آرامش می­کنند.

     عزيزان: با وجود اينکه بالاترين حقّ، حقّ پدر و مادر است و هر خيری که به انسان می­رسد و هر برکتی که شامل حال او می­شود، قسمت اعظم آن، به دعای خير پدر و مادر برمی­گردد، لکن فرزند هم بر ذمّة پدر و مادر حق دارد و در صورتی که حقّ فرزند توسّط پدر و مادر رعايت نگردد، پدر و مادر در درگاه خداوند مسئول خواهند بود، هرچند که فرزند موظّف به رعايت حقوق پدر و مادرِ ناسازگار هم می­باشد. پدر و مادر، حسابشان جداست و حقوقشان برای فرزند در هر صورتی لازم ­الرّعايه است. گاهی برخی از پدر و مادرها، بـاعث عاق­ والدين شدن فرزندانشـان می­گردند. فرزندِ عاقّ­الوالدين مسئول است و قصاص دارد، ولی پدر و مادری هم که حقّ فرزند را ضايع کرده­اند، معذّب خواهند بود. گاهی پدران و مادران با بهانه ­گيری­ها و گلايه و شکايت­های بي­جا و زودرنجی و قهر کردن و ترشرويی که تماماً از توقّع سرچشمه می­گيرد، باعث ناراحتی و آزار و اذيّت فرزندان می­گردند و عرصه را بر فرزندان تنگ کرده و آرامش را از ايشـان سلب می­ کنند. اينکه فرزند شبانه ­روز نگران باشد و دست و پايش بلرزد که پدر يا مادرم دلشکسته می­شوند و يا گاهی کنکاش­ها و سوالات آنان باعث شود که فرزند دروغ بگويد، ظلم و حقّ ­النّاس بزرگی است و ظلم، ظلمت می­آورد، گرچه فرزند نيز مرتکب گناه کبيرة دروغ شده و در پيشگاه الهی پاسخگو خواهد بود. وقتی کانون قلب ظلمانی شد و قلب را ظلمت گرفت، گناه بر روی گناه انسان می­افزايد. حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) می­فرمايند: «خالِطُوا النّاسَ مُخالَطَةً اِنْ مِتُّمْ مَعَها بَكوْا عَلَيْكُمْ وَ اِنْ غِبْتُمْ حَنُّوا اِلَيْكُم‏»[2] با مردم چنان رفتار کنيد که اگر مُرديد، بر شما بگريند و اگر زنده بوديد، از وجود شما لذّت برند. حضرت رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «بدترين مردم آن كسى است كه مردم از ترس، او را احترام كنند، تا از شرّش در امان باشند»[3]. از اينرو مادران و مادرشوهران محترم توجّه نمايند که هرگونه ظلمی که در حقّ فرزند مرتکب می­شوند، خود ندانسته باعث عاقّ ­الوالدين شدن فرزند می­شوند.

     پس شایسته است که پدران و مادران گرامی و پدرشوهرها و مادرشوهرهای محترم طوری رفتار نمایند که فرزندان در آرامش به سر ببرند و در غیاب آنان با مسرّت از ایشان یاد کنند، نه اینکه از ترسشان به آنان احترام نمایند. اولیای الهی، خود را بذل دیگران کردند، بدون اینکه ذرّه­ای توقّع از کسی داشته باشند. همانطور که جوانان عزیز باید توجّه کنند که از هر عقبه و گردنه­ای که بخواهند عبور کنند، باید برگ رضایت والدین به همراه داشته باشند، همانگونه نیز والدین محترم توجه نمایند که تضییع حقوق فرزند ظلم است و ظلمت می­ آورد و چنین والدینی در دنیا و عقبی گرفتار عواقب سوء گناهان خواهند شد.

     لازم به یاد آوری است: گاهی در خانواده از میان یکی از فرزندان  يا عروس­ها که ايمان او بیشتر از سایرین است، سوءاستفاده می­شود و انتظارات و توقّعات از او بالاتر می­رود و فشار بیشتری بر او وارد می­شود که چنین کاری هرگز مورد رضایت و تأیید خدای سبحان  و محبوبانش نمی­باشد و موجب حقّ­ الناس می­گردد.

     همانطور که استفاده شد، از میان حقّ­ النّاس­ها، بیشترین حق را نزدیکترین افراد خانواده بر ذمّة انسان دارند و با توجه به اینکه به رعایت حق همسایه در دین مبین اسلام توصیة فراوان شده، لذا حق همسایة قوم و خویش و ارحام، بالاتر از سایر همسایه­ هاست «وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبٰى‏ وَ الْجارِ الْجُنُب‏»[4]. امروزه که اغلب زندگی­ها، به صورت آپارتمان ­نشینی است، رعایت حقوق همسایه اهمیّت بالاتری پیدا می­کند. در برخی از آپارتمان­ها که راه­پله ­ها به ورودی­های خانه ­ها متّصل می­شوند، برخی واحدها درب ورودی خود را به جهت گرما و ... باز می­گذارند و این کار باعث می­شود که رفت و آمد­های همسایه ­ها رصد شود و دائماً زیر ذره­ بین باشد که این کار به دور از آداب دینی و اسـلامی است و موجب مـعذّب شدن همسـایه­ ها می­گردد و حقّ ­الناس محسوب می­شود.

 

1- امالی شيخ صدوق، ص253

2- تفصيل وسائل الشّيعه، ج12، ص12

3- المواعظ، ترجمه عطاردی، ص4

4- و همسایة صاحب قرابت و همسایة غير صاحب قرابت (مبارکة نساء/36).