خداوند متعال در آیة شریفة مورد بحث، بندگانش را از اقامة نماز در حال مستی نهی می­فرماید. حال، سئوالی مطرح می­شود و آن اینکه: آیا به جز مستی شراب و مستی خواب، مستی دیگری نیز وجود دارد؟ پاسخ این است که بالاتر از مستی شراب و خواب، مستی معنوی است، همانطور که حضرت امام­علی(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمایند: «يَنْبَغی لِلْعاقِلِ اَنْ يَحْتَرِسَ مِنْ سُكْرِ الْمالِ وَ سُكْرِ الْقُدْرَةِ وَ سُكْرِ الْعِلْمِ وَ سُكْرِ الْمَدْحِ وَ سُكْرِ الشَّباب‏»[1] انسانِ عاقل باید مراقب باشد تا مستِ مال و ثروت و قدرت نشود.

«بر مال و جمال خویشتن غرّه مباش

                                                کان را به شبی برند و این را به تبی»

     انسانِ غیرمراقب زمانی که صاحب مال و ثروت و قدرتی گردید، بمانند قارون ادّعا می­کند که در اثر لیاقت و شایستگی خودم بوده است «اِنَّما اُوتيتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی‏»[2]، لکن موحّد حقیقی، همانند حضرت سلیمان(عَلَيهِ­ السَّلام) که در برابر آن سلطنت و قدرت بی­نظیر فرمود: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی»[3]، نعمت و ثروت و قدرت را فضل و رحمت خدای ­سبحان می­داند و از آنها به نفع مستضعفان بهره می­جوید.

     یکی دیگر از مستی­های معنوی، مستی علم است. علم حقیقی، علمی است که تواضع افزاید، علمی که تکبّر افزاید، عین جهل است. موحّد حقیقی هرگز به خاطر علم و مدرکی که تحصیل نموده، گرفتار غرور و تکبّر نمی­شود و طغیان نمی­­کند و دیگران را به چشم حقارت نمی­نگرد.

     از دیگر مستی­های معنوی، مستی مدح است «سُكْرِ الْمَدْحِ‏» که در این مورد، مربّیان و معلّمان و مبلّغان محترم باید مراقبت بالاتری داشته باشند و التماس ­دعاها و تعریف و توصیف­های دیگران نباید آنان را بفریبد و مست تجلیل و مدح دیگران شوند. مربّی و مبلّغ، وقتی مدح و توصیف­های دیگران را در مورد خود می­شنود، شایسته است توجّه داشته باشد که مردم ظاهرِ او را می­بینند و باطن او در نزد درون­بینان و مشهد خدای سبحان و محبوبانش است.

     مستی دیگر، مستی جوانی است «سُكْرِ الشَّباب‏». جوانان عزیز، جوانـی سُکرآور است، مبـادا مست آن شوید. قسمت اعظم سرمایه­ های معنوی در جوانی تحصیل می­شود که گرفتاری به مستیِ جوانی، مانع تحصیل این سرمایه ­ها می­گردد. این حقیقت را نباید فراموش کرد که جوانی بسیار سریع­ الزّوال و گذراست و به زودی پائیز و زمستان عمر جایگزین آن می­شود.

«در جوانی به خویش میگفتم: شیر، شیر است، گرچه پیر بُوَد

           چونکـه پیری رسید دانستم؛ پیر، پیر است، گرچه شیر بُوَد»

     کیّس واقعی کسی است که در دوران ناپایدار جوانی، آن سرمایه و توشه­ای را برای خود تدارک ببیند که با آن، سرای جاوید و ابدی را آباد سازد و جوانیِ پایدار و ماندگار برای خود فراهم کند.

«در جوانی پاک بودن شیوة پیغمبری است

                                     ورنه هر گَبری به پیری می­شود پرهیزگـار»

 

1- سزاوار است برای عاقل اينکه دوری کند از مستی مال و مستی قدرت و مستی علم و مستی مدح و مستی جوانی (تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص66).

2- اين است و جز اين نیست که داده شدم آن را بر شايستگی از جانب خودم (مبارکه قصص/78).

3- اين از فضل پروردگار من است (مبارکة نمل/40).