در عظمت و جلالت روز مقدّس عرفه همین بس که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) فرمودند: «اَلْحَجُّ عَرَفَة»[1] حجّ، عرفه است. از حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) مذکور است که: «مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فی شَهْرِ رَمَضانَ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ اِلٰى قابِلٍ اِلّا اَنْ يَشْهَدَ عَرَفَة»[2]. آری عرفه چنین روزی است.
صحرای عرفات با وجود این همه عظمت، خارج از حرم است، لکن در اینکه چرا این همه عظمت دارد، پاسخ را از حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) دریافت می کنیم که فرمودند: «عرفات خارج از مرز حرم است و مهمان خدا باید بیرون دروازه، آنقدر تضرّع كند تا لایق ورود حرم شود»[3]. حاجی در آنجا از تمام لالبّیک های خود توبه و انابه کرده و ضجه و تضرّع می کند. به عبارت دیگر روز عرفه روز لالبّیک زدایی است. در روز عرفه، حاجی هیچ عمل واجبی جز وقوف در صحرای عرفات ندارد تا در آنجا اندیشه کند که ربّ جلیل در چه مواردی از او لبّیک خواسته و او «لالبّیک» گفته است. در روز مقدّس عرفه باید آنقدر بنـالد تـا ظلمت «لا لبّیک ها» فروریـزد و تخلیه گردد و زدوده شود و لایق حضور گردد. برای ورود به محضر حقّ سبحان و بیت الله الحرام و حرم ربّ جلیل باید سنخیّت و شباهتی با خداوند پیدا کرد. برای حضور در محضر طاهر محض باید مراتبی از طهارت را فراهم آورد تا لایق حرم گردید و به این علّت روز عرفه این همه عظمت دارد. هیچ مطلبی برای طهارت انسان، پرقدرت تر از توبۀ واقعی و اقرار و اعتراف به گناهان نیست، همان طور که فرمودند: «وَ اعْتَرِفْ بِالْخَطايا بِعَرَفات وَ جَدِّدْ عَهْدَكَ عِنْدَ اللَّهِ بِوَحْدانِيَّتِهِ»[4] و اعتراف کن به خطاهایت در عرفات و تجديد نما عهدت را نزد خداوند با اقرار به وحدانيّت او.
عرفات، يادآور محشر کبری است. در آنجا که همه سفيدپوش و از هر قوم و ملتی در کنـار هم قرار دارند، درحـالی که همديگر را نمیشناسند، صحنۀ کوچکی از محشر را يادآوری میکند «قُلْ اِنَّ الْاَوَّلينَ وَ الْآخِرينَ﴿49﴾ لَمَجْمُوعُونَ اِلى ميقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ﴿50﴾»[5]، «وَ لَقَدْ جِئْتُمُونا فُرادى كَما خَلَقْناكُمْ اَوَّلَ مَرَّة»[6]. همچنين وقتی در عصر روز عرفه، چادرها را جمع میکنند، محشر کبری را تداعی میکند. قسمت اعظم زيبايی عرفات در پاک شدن نفس انسان است تا لايق حضور گردد.
عاليترين و زيباترين زیبایی عرفه، حضور ساليانۀ حضرت امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) در روز مقدّس عرفه و در صحرای عرفات است. خداوند از باب رحمت، آن بزرگوار را وارد صحرای عرفات و اعمال حج مینمايد تا مهمانانش را مشمول عفو و رحمت و آمرزش بالاتری فرمايد، همانطور که بر سفرۀ ماه مبـارک رمضـان قرار میدهد تا روزه داران از برکت حضور آن بزرگوار پذيرش بالاتری پيدا کنند.
همچنين حضور حضرت امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) در صحرای عرفات اين حقيقت را میرساند که حج، با امامت و ولايت، حج حقيقی است، همانطور که نماز با امامت و ولايت، نماز است، چنانچه در روايتی آمده است که: «وقتی از حضرت امام سجاد(عَلَيهِ السَّلام) دربارۀ سبب قبول نماز پرسيده شد، حضرت فرمودند: «وَلايَتَنا وَ الْبَراءَةَ مِنْ اَعْدائِنا»، يعنی ولايت ما و بيزاری از دشمنان ما، عامل قبولی نماز است»[7]. قبولی روزه نيز با ولايت و امامت است. خدای سبحان، شهادت وجود مقدّس حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) را در شبهای قدر و نزول قرآن قرار داده تـا اين حقيقت را برسـاند کـه عظمت قـدر بـه وجود امام(عَلَيهِ السَّلام) است. در شب مقدّس قدر ملائک حضور امام زمان(عجِّل اللهُ تعالی فَرَجَهُ الشَّريف) نازل میشوند «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ»[8].
پس نماز بدون امام(عَلَيهِ السَّلام)، روزۀ بدون امام(عَلَيهِ السَّلام)، حج بدون امام(عَلَيهِ السَّلام) و بالأخره دين بدون امامت، کامل نيست و دين ناقص هرگز نمیتواند انسان کامل بپروراند. کمال دين با ولايت است، همانطور که حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) می فرمايند: «بِالْاِمامِ تَمامُ الصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ الصِّيامِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهاد»[9].
حاجی در طواف بيت الله الحرام و کعبۀ معظّمه با ديدن ديوار شکافتۀ بيت الله الحرام، زادگـاه حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) را به ياد میآورد، که بطن کعبه است و درواقع باطن توحيد میباشد، ولذا معلوم میشود که بدون امامت و ولايت، نه حجی است و نه طواف و نه عرفه و نه نمازی.
«نماز، بی ولای او، عبادتی است بیوضو
به منکرِ علی بگو، نمـازِ خود قضا کند»[10]
خوشا به حال کسانی که در اثر زدودن لالبّيکها و با توبه های خالصانه و شستشوی عارفـانه بـه حقيقت دين که توحيد با ولايت می باشد، راه يافته اند.
لازم به توضيح است که: عارف و عرفان کلمهای است که امروزه خيلی مظلوم واقع شده و به دست نااهلان و مجريان کلاس های کاذب عرفان افتاده است. بزرگان و علمای دين فرموده اند: کسی که به واجب الهی عمل کند و از حرام الهی اجتناب نمايد و فضايل اخلاقی را در خود فراهم آورد، عارف است، يعنی انسان به ميزان ایمان عمل به دین عارف است. استاد جوادی آملی در معرّفی حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام)، آن بزرگوار را «امير عارفان» مینامند. دعای شريف عرفه، اوج توحيد و عرفان و ترجمان عشق و محبّت حضرت امام حسين(عَلَيهِ السَّلام) به معبود محبوب است. آن بزرگوار در روز مقدّس عرفه در دامنۀ کوه جبل الرحمة ايستاده و درحالی که به پهنای صورت اشک میريختند، آن دعای سراسر توحيد را زمزمه میکردند. آری، عالی ترين و زيباترين درسهای توحيد و بندگی و اوج معرفة الله در دعای شريف عرفه قرار دارد. از اينرو عزيزانی که مسئوليّت برگزاری دعای عرفه را بر عهده دارند، توجه کنند که اين دعای شريف فقط لقلقۀ لسانی نباشد و تنها به خاطر ثوابش خوانده نشود، بلکه بالاترين درسهای عرفان و توحيد و بندگی را میتوان از حضرت سيّدالعاشقين، حضرت اباعبد الله الحسين(عَلَيهِ السَّلام) آموخت. آن بزرگوار به ما می آموزند که خداوند را چگونه بخوانيم و چه بخواهيم؛ آنجا که به درگاه ذات لايزال الهی مینالند:«ماذا وَجَدَ مَنْ فَقَدَكَ وَ مَا الَّذی فَقَدَ مَنْ وَجَدَك...»[11] الهی آن کس که تو را يافت، چه نيافت و آن کس که تو را نيافت، چه يافت؟ اين دعای شريف نشان میدهد که عشق الهی به معنای حقيقت کلمه در وجود حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) نمود و ظهور دارد. آری دعای شريف عرفه از معارف عاليۀ توحيدی است و در صورتی که با توجه و تدبّر خوانده شود، موجب بهره مندی از مضامين عاليۀ آن میگردد و چه زيبا و نيکوست که در عصر روز عرفه همزمان با آن امام عارف، بخش های عاليه و انسانساز اين دعای شريف را که سر تا پا موجب معرفت افزايی است، متذکّر شده و ملتمسانه تحقّق آنها را در وجود خود از خداوند بخواهيم.
عزيزان محترم، گرچه ما امسال موفق نشده ايم که از نزديک وارد سرزمين شريف عرفات شويم، لکن با توجه به اينکه «بُعد منزل نَبُوَد در سفر روحانی»[12]، لذا ان شاء الله تعالی در ظهر روز عرفه هماهنگ با حجاج محترمِ ساکن در صحرای عرفات غسل توبه نمائيم و لباس احرام بر قلب بپوشانيم و جان را مُحرم نمائيم و روانۀ صحرای عرفات کنيم. روز عرفه روز توبه و انابه و اشک و دعا و مناجات و زدودن «لالبّيک ها» می باشد. عرفه روز انديشه است. انديشه کنيم و دريابيم که در کجای زندگی معنوی خود «لا لبّيک» گفته ايم. حضرت ابراهيم خليل(عَلَيهِ السَّلام) يک عمر به هر آنچه که خداوند امر فرمود، لبّيک گفتند، ولذا قلبشان نظرگاه ربّ جليل شد و بيانگر اين حقيقت است که خليل الله شدن در انحصار حضرت ابراهيم(عَلَيهِ السَّلام) نيست، بلکه يک مقام نسبی است و هر کس به ميزان لبيّک ها میتواند خليـل الله گردد. اگر مقـام خليل اللّهی تنهـا مختص حضرت ابراهيم(عَلَيهِ السَّلام) بود و انسان نمیتوانست خليل الله گردد، خداوند هرگز خليل الله را به عنوان الگو برای بندگانش معرّفی نمیفرمود «فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ اِبْراهيمَ حَنيفاً»[13]، «قَدْ كانَتْ لَكُمْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی اِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَهُ»[14].
پس هر قلبی میتواند با توجه به ابزاری که خدای سبحان در وجودش تعبيه فرموده، آن قابليّتی را برای خود فراهم آورد که نظرگاه ربّ جليل گردد. اگر حضرت ابراهيم(عَلَيهِ السَّلام) نظرگاه ربّ جليل شدند، هرچه در وجودشان غير از الله و توحيد بود، ذوب کردند و تمام خواستهها و ارادۀ آن بزرگوار مستهلک در خواست و ارادۀ پروردگار شد، ولذا خدای سبحان هم، مقام توحيد بالاتر به آن بزرگوار اعطاء فرمود.
حال با توجه به اينکه حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) اشرف حضرات انبياء(عَلَيهِم السَّلام) میباشند، لذا روشن میگردد که مقام توحيد و حبيب اللّهی آن حضرت در چه پايه است و نيز مقام توحيد تمام حضرات ائمّۀ هدی(عَلَيهِم السَّلام) که از تمام انبيای عظام(عَلَيهِم السَّلام) حتّی پيامبران اولواالعزم و حضرت ابراهيم خليل(عَلَيهِ السَّلام) فراتر است و از آن جمله مقام ثاراللّهی حضرت اباعبد الله الحسين(عَلَيهِ السَّلام) است که هرچه داشتند در طَبَق اخلاص نهادند و تقديم معبود محبوب نمودند و اين مقام را به خود اختصاص دادند «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللهِ وَابْنَ ثارِهِ»[15]. اگر دعای شريف عرفه، يک نمود و تجلّی از عشق و عاشقی حضرت امام حسين(عَلَيهِ السَّلام) است، روز مقدّس عاشورا میدان عاليترين تجلّی عملی عشق آن بزرگوار می باشد که مفتخر به مقام ثاراللّهی شدند.
در صحرای عرفات که همه کفن پوش و سفيدپوش هستند، اگر انسان گم شود يا بيمار گردد، گرچه به ظاهر سختی و دشواری و رنج و بيماری است، لکن در حقيقت روح و ريحان و بنده نوازی خدای سبحان می باشد که رنج را در راه خداوند و انجام مناسک الهی تحمل کند و اين امر، انسان را واقعاً موحّد می گرداند. وقتی دست انسان از همه جا کوتاه شد، درمی يابد که هيچ پناهگاهی جز او نيست «اَنْ لا مَلْجَاَ مِنَ اللهِ اِلاّ اِلَيْهِ»[16]، ولذا اين حقيقت را درمی يابد که سلامتی و توان و... را خداوند از او گرفت تا او را عبد نمايد. خداوند چنين میخواهد که انسان آنجا موحّد گردد و غير بندگی هرچه هست فرو ريزد و وجودش پر از ربّ جليل گردد. بنابراين تحمّل اين رنجها و سختیها بسيار ارزشمند است، چراکه با پروردگارش معامله مینمايد و آن سودی را که خداوند در برابر بذل مال و جان به ايشان میدهد، هيچ کس نمیدهد.
پس همراه بـا حجـاج محترم از شب عرفه شروع به زدودن لالبّيک ها و جبران مافات و تسويه حسابها و کمکاریها و بدبندگیها نمائيم و وقتی پاک شديم، باطناً همراه آنان وارد مشعرالحرام يا مُزدَلَفه شويم و از راه دور سعی بين صفا و مروه انجام دهيم و هَروَله نمائيم و بالأخره در قربانگاه حاضر گرديم و اسماعيل وجود خود و منيّتها را ذبح نمائيم.
البته آرزوی ديرينۀ ماست که همۀ عزيزان، بالأخص جوانانِ نورديده از نزديک موفق به زيارت شوند و آنجا سر بر پردۀ کعبه گذارند و اشک بريزند، لذا شايسته است جوانان محترم حتی المقدور در مهريّۀ خود يک حج تمتّع قيد نمايند. انسان وقتی دانست مسافر سرزمين وحی است و به سمت الله در انتظار می باشد، ياد و عشق و شوق اين انتظار، او را متوجه اعمالش کرده و در تلاش و ايجاد صلاحيّت و قابليّت پيش میبرد و هم اکنون در لالبّيک زدايی تلاش کرده و حال روحانی پيدا میکند و دنبال کارهای سبک نمیرود که مقام الهی او را تنزّل دهد و آنها را دون شأن خود میداند و با آنها ارزش خود را پايين نمی آورد.
[1]- ارمغان شهيد، ص47
[2]- کسی که بخشيده نشود در ماه مبارک رمضان، آمرزشی نيست برای او تا سال ديگر، مگر اينکه حاضر شود در عرفه (الکافی، ج4، ص66).
[3]- کافی، ج4، ص224
[4]- بيان نورانی امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)؛ مصباحالشريعه، ترجمه عبدالرزاق گيلانى، ص168
[5]- بگو همانا اوّلين و آخرين﴿49﴾ البتّه در موعد روز معيّنی گردآوری می شوند﴿5۰﴾ (مبارکه واقعه/49و50).
[6]- و البتّه به تحقيق می آوريم شما را آنطور که خلق کرديم شما را در مرتبۀ اوّل (مبارکه انعام/94).
[7]- بحارالانوار، ج81، ص244
[8]- نازل می شوند فرشتگان و روح در آن به اذن پروردگارشان از هر کاری (مبارکه قدر/۴).
[9]- به وسيلۀ امام، نماز و روزه و زكات و حج و جهاد تمام می شوند (امالی الصدوق، ص676).
[10]- حبيب الله چايچيان (حسان)
[11]- آن کسي که تو را ندارد، چه دارد؟ و آن کسي که تو را يافته است، چه ندارد؟ (مفاتيح الجنان، فرازی از دعای عرفه).
[12]- حافظ(عَلَيهِ الرَّحمَة)
[13]- پس پیروی کنید از آیین ابراهیم حق گرای (مبارکه آل عمران/۹۵).
[14]- به تحقیق هست برای شما اسوۀ نیکویی در ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام) و کسانی که با او هستند (مبارکه ممتحنه/4).
[15]- سلام بر تو ای کشته ای که خداوند برای تو خون خواهی می کند، و پسر کسی که خدا خون خواهی او می کند (مفاتيح الجنان، فرازی از زيارت عاشورا).
[16]- اينکه نيست پناهگاهی از خدا، جز به سوی او (مبارکه توبه/118).