در مورد آیۀ شریفۀ مورد بحث چند مطلب قابل توجه میباشد که عبارتند از:
اوّل: در مورد شأن نزول آیۀ شریفه آمده است: جناب جابر که از صحابۀ رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) بودند، تعریف میکنند که من بیمار و به فکر مرگ بودم، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) به عیادتم آمدند و وضو گرفتند و از آب وضو به روی من پاشیدند.
«گر طبیبانه بیـایی به سر بالینم
به دو عالم ندهم لذّت بیماری را»[1]
من به حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) عرض کردم: یا رسول الله من وارث ندارم و فقط خواهرانی دارم، حال تکلیف من چیست؟ آیۀ شریفۀ فرایض نازل شد و سهم الارث را تعیین فرمود*.
لازم به توضیح است که جناب جابر از اصحاب رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) بودند و تا زمان حضرت امام باقر(عَلَيهِ السَّلام) زنده بودند. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) به ایشان فرمودند: «اى جابر شايد تو زنده بمانى تا مردى از فرزندان مرا ديدار كنى كه نامش محمد بن على بن الحسين است، كه خدا نور و حكمت بدو ببخشد، پس (اى جابر) سلام مرا به او برسان»[2]. همچنين جناب جابر، اوّلین زائر حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) در روز مقدّس اربعین بودند*.
دوّم: با توجه به اینکه سورۀ مبارکۀ نساء سورۀ خانواده میباشد و اسلام، دین خانواده محور است و به خانواده، ارزش و احترام خاصّی قائل است، لذا هر کسی که سرمایه گذاری او در خانواده از لحاظ صبر و حوصله و مدارا و حُسن خلق بیشتر باشد، تقرّب بالاتری در پیشگاه پروردگار خواهد داشت. سورۀ مبارکۀ نساء با مطالب مربوط به خانواده شروع شده و با آن نيز پایان میپذیرد.
سوّم: محبـوبترین و نجـات بخشترین و زیبـاترین ارث و امانت، ارثیه و امانت رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) دو ارث گرانمایه و وزین و ثقیل به نام قرآن و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) در میان امّت به امانت گذارده و فرمودند: «اِنّی تارِكٌ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی اَهْلَ بَيْتی وَ اِنَّهُما لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَیَّ الْحَوْضَ ما اِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِما لَمْ تَضِلُّوا»[3] همانا من ترک کننده ام در ميان شما دو وزنۀ گرانبها، کتاب خداوند و عترتم اهل بيتم را، و همانا آنها هرگز جدا نمی شوند از هم تا زمانی که وارد شوند بر من در کنار حوض، مادام که به آن دو تمسّک جوئید، هرگز گمراه نمیشوید. نجات و سعادت اُخروی در پرتو تمسّک به این دو امانت است. قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) هیچکدام به تنهایی نجات بخش نمیباشند. اگر تنها قرآن برای هدایت و رستگاری انسان کفایت میکرد، خداوند متعال امانت دوّم (عترت(عَلَيهِم السَّلام)) را در کنار قرآن قرار نمیداد و آن را همتای قرآن معرّفی نمیفرمود. به همین ترتیب اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) منهای قرآن، هدایت بخش و تربیت کننده و به مقصد رساننده نیستند. در حدیث قدسی آمده است: «لا اِلهَ اِلَّا اللهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[4] کلمۀ توحید (لا اِلهَ اِلَّا اللهُ) قلعۀ استوار من است، پس کسی که داخل قلعۀ من شد، از عذاب من در امان است. در حدیث قدسی دیگری نيز آمده است: «وَلايَةُ عَلِیِّ بْنِ اَبی طالِبٍ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[5] ولایت علی بن ابی طالب دژ و قلعۀ من است، پس کسی که داخل شود در قلعۀ من، ایمن گردد از عذاب من. آری، بدون تمسّک بـه دو پایۀ دین که قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) است، امکان رسیدن به مقصد اعلا وجود ندارد؛ یعنی اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) و قرآن کريم در کنار همدیگر نجات بخش هستند. امامخمینی(رَحمَةُ اللهِ عَلَیه) فرمودند: «خداوند یکبار تجلّی فرمود، قرآن نازل شد، و بار دیگر تجلّی فرمود و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) خلق شدند».
[1]- سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)
*تفسير المیزان، ج5، ص154 و 155؛ تفسیر تبیان، ج3، ص407 و 408
[2]- يا جابِرُ لَعَلَّكَ اَنْ تَبْقَى حَتّى تَلْقَى رَجُلًا مِنْ وُلْدی يُقالُ لَهُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَيْنِ يَهَبُ اللَّهُ لَهُ النُّورَ وَ الْحِكْمَةَ فَاَقْرِئْهُ مِنِّی السَّلام (الارشاد في معرفه حجج الله على العباد، ج2، ص158).
* شیخ مفید در«مسار الشیعه» که در ایام موالید و وفیات ائمه اطهار(عَلَيهِم السَّلام) است، اشاره به روز اربعینکرده و نوشته است: این روزی است که حرم امام حسین(عَلَيهِ السَّلام)، از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) وارد کربلا شد (قال الشيخ المفيد: وفی اليوم العشرين منه - صفر- ... هو اليوم الذی ورد فيه جابر بن عبد الله بن حزام الانصاری صاحب رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ)، ورضي الله تعالى عنه من المدينة الى كربلاء لزيارة قبر سيّدنا ابي عبد الله(عَلَيهِ السَّلام)، فكان اوّل مَن زاره من الناس) (مسار الشيعه، ص٤٦).
[3]- بحارالانوار، ج2، ص226
[4]- الجواهر السنيه، كليات حديث قدسى، ص443
[5]- عیون اخبار الرضا(عَلَيهِ السَّلام)، ج۲، ص۱۳۶