اوایل سورۀ مبارکۀ نساء در مورد حقوق زنان و بطور کلّی مسائل مالی و اقتصادی بود، چراکه در زمان جاهلیّت، حق زنان بسیار ضایع می­شد و زنان از ابتدائی ترین حقوق مشروع خود از جمله حق ارث و حق مَهریه محروم بودند و حتّی اگر زن طبقۀ اوّل در ارث بَری بود، طبقات دوّم و سوّم ارث می­بردند، ولی زن از ارث محروم می­شد. آن زمان، بدترین ظلم­ها در حق زنان می­شد و با طلوع اسلام، زندگی زن وارد مرحلۀ نوینی شد و زنان از حق و حقوق مسلّم خود بهره­ مند گشتند. با توجه به اینکه قسمت اوّل سورۀ مبارکۀ نساء در مورد ارث بود، قسمت پایانی آن نیز در مورد ارث است. مفسّران عظام معتقدند که آیۀ شریفۀ مورد بحث، یا آخرین آیه­ای است که بر حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ ­آلِهِ) نازل شده و یا آخرین آیه در مورد ارث می­باشد. به هر حال مسائل مربوط به ارث در اوّل و آخر سورۀ مبارکۀ نساء بر نظم شگفت انگیز قرآن دلالت دارد. همانطور که در کتاب آفرینش، هیچ ناهماهنگی دیده نمی­شود «...فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرٰى‏ مِنْ فُطُورٍ﴿3﴾ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْن‏...﴿4﴾»[1]، همانگونه در قرآن کریم نیز هیچ شکافی دیده­ نمی­شود و ریشه و ساقه و آغاز و پایان آن، در نهایت انسجام و هماهنگی قرار دارند. خداوند متعال می­فرماید: اگر این قرآن از ناحیۀ غیر خداوند بود، در آن اختلاف زیادی می­یافتید «اَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[2]. اگر خالق یکی نبود، ناهماهنگی  بسیاری دیده می­شد.

     در آیۀ شریفۀ مورد بحث موضوع سؤال یعنی موردِ استفتاء ذکر نشده است، لیکن از پاسخ آن می­توان فهمید که کلاله به خواهر و برادر پدر و مادری، یا مادری، و یا پدری گفته می­شود. در ابتدای آیۀ شریفۀ مورد بحث آمده­ است: اگر میّت، پدر و مادر و فرزند نداشته باشد و تنها یک خواهر داشته باشد، نصف مال میّت را ارث می­برد، حال سؤالی مطرح می­شود و آن اینکه: وقتی میّت، پدر و مادر و فرزند نداشت و تنها یک خواهر داشت و او نصف مال میّت را به ارث بُرد، پس نصف بقیه چه می­شود؟ پاسخ این است که نصف آن را بنا به دلیل قرآنی به ارث می­برد که بالفرض نام دارد و نصف بقیه را بالرّحامه و بالرّد می­برد که قرآن ناطق آن را تعیین می­کند. حال اگر میّت برادر داشت، تمام ارث را می­برد، امّا اگر فقط دو خواهر داشت، دو ثلث را ارث می­برند و آن یک ثلث باقیمانده را بالرّحامه یا بالرّد به ارث می­برند. استاد جوادی آملی در این مورد می­فرمایند: «قرآن و عترت(عَلَيهِم السَّلام) همتای هم­اند ... تبیین احکام و حِکَمِ قرآن را گاهی خود قرآن انجام می­دهد و زمانی قرآن­های ناطق یعنی اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام)، و با رجوع به این ذوات قدسی احکام کلاله به صورت مبسوط روشن می­شود»[3]. ایشان در بیان دیگری می­فرمایند: «کسانی که قرآن را از عترت(عَلَيهِم السَّلام) جدا کردند، درواقع قرآن را از قرآن جدا نمودند». از آنجایی که عترت طاهره(عَلَيهِم السَّلام) با باطن قرآن در ارتباط هستند «لا يَمَسُّهُ اِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ»[4] و با توجه به عصمت عترت طاهره(عَلَيهِم السَّلام) و قرآن ناطق بودنشان، تماماً از فتوای مبارک اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) مشخص می­گردد که تکلیف بقیّۀ ارث چیست. آری، تنها آدرسی که در مورد آیات قرآن می­توان به آن رجوع کرد، اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) هستند «فَسْئَلُوا اَهْلَ الذِّكْرِ اِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[5]. خداوند انسان را برای فهم آیات قرآن به عترت طاهره(عَلَيهِم السَّلام) رجوع می­دهد. یعنی آنچه را که قرآن کریم بیان می­کند، فقط کسی می­تواند توضیح دهد که ارتباط حقیقی با قرآن داشته باشد و او جز قرآن ناطق نیست. حقیقت را باید از قرآن مکتوب توسط قرآن ناطق دریافت نمود. حضرات اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) مفسّران و معلّمان و مدرّسان قرآن کریم هستند. از صدر اسلام تاکنون اتّفاق افتاده است که پیامبری بدون پدر و مادر باشد، بمانند حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام)، و یا پدر نداشته باشد، بمانند حضرت عیسی(عَلَيهِ السَّلام)، لکن هرگز دیده نشده که یک کتاب آسمانی بدون پیامبر نازل شده باشد.

     آیات شریفۀ مربوط به کلاله، در آیۀ شریفۀ دوازده همین مبارکه نیز بیان شده­ است که در آنجا کلالۀ مادری است و اینجا کلالۀ پدر و مادری و کلالۀ پدری می باشد.

     لازم به توضیح است که: زن و مرد بودنِ میّت يا مُوَرِّث تفاوتی در ارث بَری وارث ندارد، بلکه تفاوت ارث بَری در مورد وارث مطرح است. استاد جوادی آملی در این مورد بیان قابل استفاده­ای می­فرمایند که مضمون آن چنین است: «کلاله یعنی برادران و خواهران میّت سه گروه می­باشند: بعضی مادری و بعضی پدری و بعضی پدری و مادری هستند؛ دستۀ اوّل و دستۀ سوّم، یعنی کلالۀ مادری و کلالۀ پدر و مادری از میّت ارث می­برند، امّا برادر و خواهرهای پدری هرگز، پس به این صورت نیست که اسلام همیشه در تقسیم ارث، مردگرا باشد و سهم مرد را بیشتر بدهد. زمانی سهم زن بیشتر است و زمانی سهم مرد و زمانی مساوی هستند»[6].

     بنابراین جوانان عزیز شایسته است در مورد سم­پاشی­های دشمنان که مطرح می­کنند: چرا اسلام حق مرد را دو برابر حق زن قرار داده است، مجهّز باشند و پاسخ دهند که: خداوند متعال تأمین معاش زن و مرد و خانواده را بر عهدۀ مرد قرار داده است و زن هیچ مسئولیّتی در این مورد ندارد، حتّی اگر زن ثروتمندتر از مرد باشد، می­تواند اموال خود را پس انداز کند و مرد مؤظف است که زن و خانواده را در مورد مسکن و پوشاک و خوراک و مایحتاج ضروری زندگی تأمین نماید. به عبارت دیگر همان یک سهمی را که زن به ارث می­برد، پس انداز می­کند، ولی مرد با آن دو سهمش، خانواده را تأمین می­نماید و امرار معاش خانواده را عهده ­دار است. وانگهی در کنـار پرداخت نفقه، مهریـه را هم مرد می­دهد و زن می­گیـرد، و می­تواند آن را پس انداز کند و هیچ­گونه مسئولیّتی در قبال خانواده بر عهده ندارد. البته اگر زن بخواهد از دارایی و ثروت خود در تأمین معاش خانواده، کمکی به خانوادۀ خود نماید، امری اخلاقی است، وگرنه وجوب شرعی ندارد.

     خداوند متعال در پایان آیۀ شریفۀ مورد بحث می­فرماید: «يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ اَنْ تَضِلُّوا وَ اللهُ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ عَليمٌ» خداوند برای شما حقایق را بیان می­فرماید تا مبادا گمراه شوید و خداوند به همۀ مصالح خلق دانا و عالم است؛ یعنی تمام قوانین الهی بر اساس حکمت بالغۀ پروردگار و علم بی­کران او تعیین می­شود و تمام این مصالح در قرآن کریم که جامع­ترینِ قانون­هاست، بیان شده ­است. خداوند به مصالح و مفاسد و سود و زیان و حُسن و قُبح و خیر و شرّ انسان­ها آگاه است، درحالی که انسان از آن ناآگاه می باشد «آباؤُكُمْ وَ اَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ اَيُّهُمْ اَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً»[7]. خداوند متعال می­فرماید: اگر حقایق برای شما تبیین نمی­شد و شما حقیقت را نمی­دانستید، امکان داشت در تقسیم ارث، بعضی را بر بعضی مقدم دارید، درحالی که آن به صلاح و نفع شما نبود. از اینرو معلوم می­شود که سعادت دنیا و آخرت در اجرای قوانین الهی است.

 

[1]- ... پس بازگردان چشم را آیا می­بینی هیچ نقصانی﴿3﴾‏ سپس بازگردان چشم را دوباره...﴿4﴾‏ (مبارکه ملک/۳و۴).

[2]- آیا پس تأمل نمی­کنند در قرآن و اگر بود از نزد غیر خداوند، البته می­یافتند در آن اختلاف بسیاری (مبارکه نساء/۸۲).

[3]- تفسیر تسنیم، ج۲۱، ص474

[4]- مسّ نمی­کنند آن را مگر پاکیزگان (مبارکه واقعه/۷۹).

[5]- پس بپرسید از اهل ذکر اگر نمی­دانید (مبارکه نحل/۴۳).

[6]- تفسیر تسنیم، ج۲۱، ص366، پاورقی

[7]- پدران شما و پسران شما، نمی­دانید کدامشان نزدیکترند بر شما از راه نفع (مبارکه نساء/۱۱).