آیۀ شریفۀ مورد بحث پیرامون مسئلۀ شکر است. خلاصۀ مطالبی که در جلسۀ سابق استفاده شد، عبارت است از اینکه: خداوند نعمتهای مادّی و معنوی، مُلکی و ملکوتی را به ما انسانها اِعطاء فرمود، و بعد نعمتهایش را متذکّر شد تا نسبت به آنها شناخت پیدا کنیم و قلباً به این نعمتها شاکر باشیم. با توجه به اینکه اعمال از افکار سرچشمه میگیرند، لذا وقتی قلب شاکر شد، به دنبالش عمل و لسان هم شاکر خواهد شد. خدای سبحان خود را در قرآن کریم شاکر معرّفی میفرماید «شاکِرٌ عَلیمٌ»[1]، «شَکُورٌحَلیمٌ»[2] و بندگانش را دعوت به شکرگزاری میفرماید تا از نعمتهای بیکرانی که سراسر وجود ایشان را احاطه کرده، شکرگزاری کنند و با این شکرگزاری، با خدای شاکر متّصل و مرتبط گردند. خداوند متعال شاکر است و انسان هم با صفت شکر، مظهر صفت شکور پروردگار میگردد. خدای سبحان علاوه بر اینکه خود را شاکر معرفی میفرماید، حضرات انبیای عظام(عَلَيهِمُ السَّلام) و در رأس آنان وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و آل طـاهرین را هم متّصف بـه صفت شکر معرّفی می فرمايد؛ همانطور که در مورد حضرت نوح(عَلَیهِ السَّلام) میفرماید: «اِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً»[3].
جابر بن عبدالله انصاری نقل میکند که: «رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) را درحالى ديد كه عبايى از پوست شتر پوشيده و با يك دست مشغول آسياب كردن، و به كمك دست ديگر، مشغول شير دادن به فرزندش مىباشد، چشمان رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) از مشاهدۀ اين امر پر از اشك شد و به فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) فرمود: دخترم! سختيها و تلخيهاى دنيا را در مقابل حلاوت و شيرينى آخرت قرار بده (و تحمّل نما). فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) گفت: اى رسول خدا! خدا را سپاس مىگويم به سبب نعمتهاى فراوانى كه به من عطاء فرموده، و او را در مقابل محبّتهايش شكر مىگزارم. و نقل كردهاند كه در اين هنگام، آيۀ «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»[4] بر پيامبر(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) نازل گرديد»[5]. حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) با اعمال و رفتارشان به ما درس عبودیّت میدهند و به ما میآموزند که سختیها هم خود نعمت پروردگار هستند. سختیها نعمتی در لبـاس سختی و مصیبت میباشند. وجود مقدّس حضرت امام سجّاد(عَلَیهِ السَّلام) بعد از واقعۀ عاشورا، در مجلس ابن زیاد فرمودند: «حمد باد بر خداوندی که ما را با مصیبتها یاد فرمود». خداوند گاهی بندگانش را با نعمت و گاهی با مصیبت یاد میکند، ولذا خدای سبحان نعمتهایش را بر بندگانش یادآوری فرموده و متذکّر میشود تا بنده با شکری که به جا می آورد، رشد کند و به خداوند تقرّب یابد.
خداوند متعال در کنار نعمتهای ظاهری، نعمتهای ملکوتی را هم به بندگانش بخشید. در سورۀ مبارکۀ بقره میفرماید: «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْاَرْضِ جَميعاً»[6] او آن خدايی است که هر آنچه در روی زمین است، برای شما خلق فرمود. فرشتگان را برای ما انسانها آفرید. حضرات انبیاء(عَلَيهِمُ السَّلام) را برای ما انسانها ارسال فرمود. کُتُب سماوی را به خاطر ما فرستاد. حضرات ائمّۀ هدی(عَلَيهِمُ السَّلام) را به دنبال وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) ارسال فرمود و پرچم هدایت را به دست آن بزرگواران داد تا بیراهه نرویم. تکالیف و عبادات را به عنوان ابزار سعادت و وسیلۀ کمال برای انسانها قرار داد تا به کمال بندگی و عبودیّت نائل گردیم. وقتی خداوند متعال بندگانش را به کمال دعوت فرمود، انسانهای کامل را برای هدایت ایشان فرستاد و کمال طلبی را در وجود ایشان به ودیعه نهاد و ابزار کمال را در اختیارشان قرار داد تا به این وسیله، پله های کمال را یکی پس از دیگری طی کرده و به کمال مطلق تقرّب یابند.
اولیای الهی هر کجا مینگرند، جلوه ای از جَلَوات خداوند را مشاهده میکنند، ولذا سراسر زندگیشان شکر عملی و لسانی است. مصدّق این مطلب وجود مقدّس حضرت امام سجاد(عَلَیهِ السَّلام) است که به پیشگاه الهی عرض میکنند: «اَللّهُمَّ اِنَّ اَحَداً لا يَبْلُغُ مِنْ شُكْرِكَ غايَةً اِلّا حَصَلَ عَلَيْهِ مِنْ اِحْسانِكَ ما يُلْزِمُهُ شُكْراً... فَاَشْكَرُ عِبادِكَ عاجِزٌ عَنْ شُكْرِكَ وَ اَعْبَدُهُمْ مُقَصِّرٌ عَنْ طاعَتِكَ»[7] بارخدايا، همانا كسی هنوز سپاس نعمتت را چنان كه بايد به جاى نياورده كه نعمت ديگرش ارزانى دارى و شكرى ديگرش واجب گردانى... بارخدايا، شكرگزارترين بندگان تو از سپاس تو عاجزند و عبادت كننده ترين عابدانِ تو در عبادت خويش قاصر می باشند.
خداوند متعال نعمتهای مادی و معنوی را به عنوان ابزار کمال برای بندگانش مقرّر فرموده و در صورتی که آنان از این ابزار در مسیر کمال بهره گیرند، درواقع از نعمتهای پروردگار سپاسگزاری کرده و بـه صفت شکر پروردگـار متّصف شده و به خدای شـاکر نزدیک میشوند و این شکر موجب مزید نعمت میگردد. امّا اگر به جای اینکه در مسیر قرب و حق به راه افتند، از نعمتهای الهی در مسیر باطل و هواهای نفسانی و گناه و معصیت استفاده کنند، ناسپاسی کرده انـد و نـاسپـاسی موجب از دست رفتن نعمت و عذاب الهی میشود «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَاَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»[8]. خدای سبحان در صورت شکر، توفیقات خود را شامل حال بنده کرده و به تقوای عالیتر، معرفت بیشتر و تقرّب بالاتر نائل میفرماید. در مقابل، ناسپاسی از نعمات پروردگار از مهم ترین عوامل خروج ایمان و عقوبت الهی است. وجـود مقـدّس حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) میفرمایند: «اَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرانُ النِّعْمَة»[9] سریعترین گناهان از لحاظ عقوبت، کفران نعمت است. وقتی انسان از این همه نعمتها که خدای سبحان عنایت فرموده، در مسیر هواهای نفسانی بهره گرفت و به جای مسیر قرب، مسیر سراشیبی را پیمود، روز به روز بر سرعت و سبقت او در هواهای نفسانی، تجمّل گرایی و چشم و هم چشمی و... افزوده میشود.
قابل توجه است: خدای سبحان بندگانش را به سرعت و سبقت در مسیر بندگی و عبودیّت و قرب الهی دعوت فرموده و این امر را فطری قرار داده است «وَ سارِعُوا اِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْاَرْضُ اُعِدَّتْ لِلْمُتَّقينَ»[10]، «فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرات»[11]. امّا در صورتی که انسان از مسیر اصلی خود خارج شود، سرعت و سبقت فطری را در مسیر انحرافی بکار میگیرد. اگر انسان در مسیر حق و حقیقت به راه افتد، روز به روز در این مسیر اوج میگیرد و به شاکران میپیوندد، و اگر ناسپاسی کند، روز به روز در مسیر سراشیبی پیش میرود و از نعمتهایش کاسته میشود.
همانطور که در بخش سابق استفاده شد، خداوند متعال علاوه بر نعمتهای ظاهری، نعمتهای ملکوتی نیز به انسان بخشیده که در رأس آنان وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و امیرالمؤمنین علی(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) و آل طاهرینشان قرار دارند. آن بزرگواران تحفه های ربّانی هستند که خداوند اعطاء فرموده و آنان را برای ما الگو قرار داده است. خدای سبحان بندگان محض خود را به عنوان الگو برای سایر انسانها مقرّر فرموده تا نه تنها ایشان بیراهه نروند، بلکه در پیمودن این راه به بندگان حقیقی و کامل برسند. اولیای الهی به این نعمتها واقف هستند و خود را پیوسته ناتوان از ادای شکر میدانند. خدای سبحان در حديثی قدسی خطاب به حضرت موسی(عَلَیهِ السَّلام) فرمود: «اى موسى، حق شكر و سپاس مرا آنچنان كه بايد و شايد انجام ده. حضرت موسى(عَلَیهِ السَّلام) عرضه داشت: پروردگارا من چگونه می توانم حق شكر تو را اداء نمايم با اينكه هر شكر و سپاسى خود نعمتى است كه تو توفيقش را عنايت فرموده اى. خداوند متعال فرمود: اكنون كه اعتراف دارى كه توفيق شكر و سپاس گزارى از طرف من و نعمتى است از ناحيه من، شكر و سپاس مرا بجاى آوردهاى»[12]. خدای سبحان نعمتهـایش را بر بندگـانش یـادآوری میفرماید تا وقوف بر نعمت، موجب محبّت در پیشگاه الهی گردد. حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) نقل کردند که خداوند متعال به حضرت داوود(عَلَیهِ السَّلام) فرمود: «اَحْبِبْنی وَ حَبِّبْنی اِلى خَلْقی قالَ يا رَبِّ نَعَمْ اَنَا اُحِبُّكَ فَكَيْفَ اُحَبِّبُكَ اِلى خَلْقِكَ قالَ اذْكُرْ اَيادِیَّ عِنْدَهُمْ فَاِنَّكَ اِذا ذَكَرْتَ ذلِكَ لَهُمْ اَحَبُّونی»[13] اى داوود مرا دوست بدار و مردم را هم با من دوست نما، داوود(عَلَیهِ السَّلام) گفت: بارخدايا من تو را دوست مىدارم، ولى چطور مردم را با تو دوست گردانم؟ خداوند فرمود: نعمتهاى مرا به ياد آنها بياور، آنها هم مرا در اين صورت دوست خواهند داشت. وقتی مردم فهمیدند که من در مورد آنها از نعمتها، چه در ملک و چه در ملکوت کم نگذاشته ام، آن موقع موجب رحمت میشود. دین ما دین رحمت است، ولذا خدای سبحان نعمتهایش را برای بندگانش متذکّر میشود تا ایشان را به نعمت حبّ مفتخر کند. وقتی انسان محب شد، محبوب میشود و به عبارت دیگر، محبّت حقیقی به خداوند، انسان را محبوب پروردگار میسازد.
خدای سبحان نعمت دین را به بندگانش عنایت فرمود و الگوهای کامل را در اختیارشان قرار داد تا به وسیلۀ شکرگزاری، با آن بزرگواران ارتباط برقرار کنند و به عباد حقیقی و شاگردان اول مکتب توحید تقرّب یابند. اگر انسان در این دنیا از آن بزرگواران تأسّی کند و به آنان نزدیک شود، در آخرت نیز با آنها خواهد بود. خداوند آن بزرگواران را ارسال فرمود تا انسان زندگی خود را بر اساس سیره و روش ایشان تنظیم کند و در آن مسیر به راه افتد تا زمینۀ دوستی آنان در آخرت را فراهم آورد.
۱- شکرکنندۀ دانا (مبارکه بقره/۱۵۸)
۲- شکرکنندۀ بردبار (مبارکه تغابن/۱۷).
[3]- همانا او بود بندۀ شکرگزار (مبارکه اِسراء/۳).
[4]- و به زودى پروردگارت آنقدر به تو عطاء خواهد كرد كه خشنود شوى (مبارکه ضحی/5).
[5]- اَنَّهُ رَاَى النَّبِیُّ(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فاطِمَةَ وَ عَلَيْها كِساءٌ مِنْ اَجِلَّةِ الْاِبِلِ وَ هِیَ تَطْحَنُ بِيَدَيْها وَ تُرْضِعُ وُلْدَها فَدَمَعَتْ عَيْنا رَسُولِ اللَّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فَقالَ يا بِنْتاهْ تَعَجَّلی مَرارَةَ الدُّنْيا بِحَلاوَةِ الْآخِرَةِ فَقالَتْ يا رَسُولَ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى نَعْمائِهِ وَ الشُّكْرُ لِلَّهِ عَلى آلائِهِ فَاَنْزَلَ اللَّهُ وَ لَسَوْفَ يُعْطيكَ رَبُّك (زندگانى حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها)(روحانى)، ص390).
[6]- مبارکه بقره/29
[7]- صحيفۀ سجّاديّه، فرازی از دعای 37
[8]- اگر شکر کردید، البته البته میافزاییم شما را، و اگر کفر ورزیدید، همانا عذاب من البته شدید است (مبارکه ابراهیم(عَلَیهِ السَّلام)/۷).
[9]- بحارالانوار، ج66، ص70
[10]- و بشتابید به سوی آمرزشی از پروردگارتان و بهشتی که عرضش آسمانها و زمین است که مهیّا شده برای متّقین (مبارکه آل عمران/۱۳۳).
[11]- پس سبقت گیريد به سوی خیرات (مبارکه مائده/۴۸).
۱- اَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اِلى مُوسى(عَلَیهِ السَّلام) يا مُوسَى اشْكُرْنی حَقَّ شُكْری فَقالَ يا رَبِّ فَكَيْفَ اَشْكُرُكَ حَقَّ شُكْرِكَ وَ لَيْسَ مِنْ شُكْرٍ اَشْكُرُكَ بِهِ اِلّا وَ اَنْتَ اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ قالَ يا مُوسَى الْآنَ شَكَرْتَنی حينَ عَلِمْتَ اَنَّ ذلِكَ مِنّی (بحارالانوار، ج68، ص36).
۱- بحارالانوار، ج67، ص22