با توجه به اینکه هدف خلقت، قرب پروردگار است، پرواضح است هر چقدر صفت شکر در وجود انسان تحقّق بیشتری داشته باشد، به خداوند نزدیک تر شده و معرفت و لسان شکر در او بیشتر می شود. امّا آیا شکر لسانی کافی است؟ پاسخ این است که شکر لسانی گرچه لازم است، ولی کافی نیست و مهم ترین بخش شکرگزاری که موجب می شود انسان، حامد و سپاسگزار محسوب گردد، شکرگزاری عملی است، به این صورت که انسان، چشم و گوش و سایر نعمت ها و هدایای الهی را در راستای همان اهدافی که بخاطر آن خلق شده اند و به عبارت روشن تر در مسیر عبودیّت و بندگی و تقرّب الی الله و خدمت در راه حقّ بکار گیرد. قابل توجّه است که وقتی انسان عمل صالحی انجام می دهد، با استفاده از همان نعمت هایی است که خدای سبحان در اختیار او قرار داده است و این همان شکرگزاری عملی از آن نعمت است. در مقابل، گناهان و معاصی نیز با همان قوای ظاهری و باطنی انجام می گیرند که خداوند متعال عنایت فرموده است، به عنوان نمونه: اگر انسان کار خیر و صالحی انجام می دهد، با همان نعمات خدادادی و کاربرد آنهاست، که این شکرگزاری عملی می باشد، و اگر غیبت می کند یا دروغ می گوید، با همان زبانی است که خداوند جهت کمال و قرب به خود به انسان اعطاء فرموده است، و این همان ناسپاسی عملی از نعمت های الهی می باشد. هر عمل صالح و خیری شکرگزاری از درگاه حقّ است و هر گناه و معصیتی از سوی انسان خیانت در امانت الهی است. هرچه انسان مطیع تر باشد، شاکرتر است و هر چقدر بیراهه رود و مرتکب گناه و معصیت شود، به همان نسبت ناسپاس تر است. و به همین علّت خدای سبحان انسان را در همه حال دعوت به شکر فرموده است، بطوری که در روایات اسلامی آمده است: سزاوار است انسان وقتی از خواب بیدار می شود خداوند را شکر نماید، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) می فرمودند: «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی اَحْيانی بَعْدَ ما اَماتَنی وَ اِلَيْهِ النُّشُور»[1]. چراکه خداوند اگر میخواست، میتوانست او را بیدار نکند و بمیراند، ولی بیدار کرده است. آری خداوند بر همه چیز قادر است. اگر خداوند می خواست، می توانست روز را آنچنان طولانی کند که شبی به دنبال نداشته باشد و بالعکس، لیکن برای آسایش بندگانش، شب و روز را مقرّر فرمود. خداوند متعال حضرات انبیاء(عَلَيهِمالسَّلام) را برای هدایت بندگانش فرستاده و کُتُب آسمانی را برای سعادت ایشان ارسال فرموده است و فرشتگان را برای تدبیر امورات آنان قرار داده است «فَالْمُدَبِّراتِ اَمْراً»[2].
«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند
تـا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»[3]
اگر خداوند متعال این همه نعمت را برای بندگانش قرار داد، به این علّت است که آنها به مقام شکرگزاری نائل آیند «لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون». حال سئوالی ایجاد میشود که برخورد خداوند در برابر سپاس گزاری و ناسپاسی بندگانش چگونه است؟ خداوند متعال در صورت شکرگزاری بندگان، بر نعمت آنان می افزاید و در صورت ناسپاسی، نعمت هایش را سلب می فرماید «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَاَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَديدٌ»[4]. در روايتی آمده است: «مردمی که به حج رفته بودند، در سرزمین منا جمع بودند. امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) و گروهی از یاران، در نقطه ای نشسته از انگوری که در جلوشان بود می خوردند. سائلی پیدا شد و کمک خواست. امام مقداری انگور برداشته و خواستند به سائل بدهند. سائل قبول نکرد و گفت: «به من پول بدهید». امام گفتند: «خیر است، پولی ندارم»... طولی نکشید سائل دیگری پیدا شد و کمک خواست. امام(عَلَيهِ السَّلام) برای او هم یک خوشه انگور برداشته و دادند. سائل انگور را گرفت و گفت: «سپاس خداوند عالمیان را که به من روزی رساند». امام با شنیدن این جمله او را امر به توقف دادند و سپس هر دو مشت را پر از انگور کرده و به او دادند. سائل برای بار دوم خدا را شکر کرد. امام باز هم به او گفتند: «بایست و نرو». سپس به یکی از کسانشان که آنجا بود رو کرده و فرمودند: «چقدر پول همراهت هست؟» او جستجو کرد، در حدود بیست درهم بود. به امر امام به سائل داد. سائل برای سومین بار زبان به شکر پروردگار گشود و گفت: «سپاس منحصراً برای خداست. خدایا منعم تویی و شریکی برای تو نیست». امام بعد از شنیدن این جمله جامۀ خویش را از تن درآورده و به سائل دادند. در اینجا سائل لحن خود را عوض کرد و جمله ای تشکرآمیز نسبت به خودِ امام گفت. امام بعد از آن دیگر چیزی به او ندادند و او رفت...»[5]. آری، اگر انسان قدردان نعمت های الهی باشد، خدای سبحان هم بر نعمت هایش می افزاید، لکن در صورت ناسپاسی، نعمت ها را سلب می کند.
«شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کَفَت بیرون کند»
انسان با شکرگزاری، درواقع بسترسازی می کند تا بر نعمتهایش افزوده شود و به این علّت بزرگان، همانطور که بر نعمت ها شکرگزاری می کردند، بر مصائب و مشکلات هم حامد و سپاس گزار بودند.
[1]- سپاس از آنِ خدا است كه زنده كرد مرا پس از آنكه ميرانيد مرا و به سوى او است رستاخيز (الکافی، ج2، ص539).
[2]- پس تدبير کنندگانِ امور (مبارکه نازعات/5).
[3]- سعدی(عَلَيهِ الرَّحمَة)
[4]- اگر شكرگزارى كنيد، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى كنيد، همانا عذاب من، البتّه شديد است (مبارکه ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام)/۷).
[5]- بحارالانوار، ج11، حالات امام صادق(عَلَيهِ السَّلام)، ص116