«اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ»[1]. حضرت امام کاظم(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اِنَّ فاطِمَةَ(عَلَيها السَّلام) صِدّيقَةٌ شَهيدَةٌ»[2] همانا فاطمه(سَلامُاللهِعَلَيها) صدیقۀ شهیده است. یعنی بسیار راستگوی شهید شده در راه خداوند. در مورد شخصیّت والای حضرت فاطمۀ زهرا(سَلامُاللهِعَلَيها) سالیان سال از مکتب اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام) استفاده شده است. غیرمعصوم ناتوان است از اینکه معصوم را توصیف کند. معصوم را یا باید خداوند توصیف فرماید یا معصوم توصیف نماید.
«فضل زهرا را بشر کی می تـوان احصـاء کند
قطره را قدرت نبـاشد وصف از دریــا کنـد
گر قلم گردد همه اشجـار و دریــاهــا مداد
ور خـدا ارض و سمـا را دفتـر انشـاء کنـد
در نوشتن جنّ و انس و حاملین عرش و فرش
عاجزنـد الاّ کـه حق توصیـف از زهرا کنـد»[3]
خداوند متعال در قرآن کریم، زهرای اطهر(سَلامُاللهِعَلَيها) را در سورۀ مبارکۀ دهر در آیۀ تطهیر و در آیۀ مودّت و در سورۀ مبارکه کوثر به ما شناسانده است. خداوند در قرآن صامت، قرآن ناطق را شناسانده است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) می فرمایند: «لَوْ كانَ الْحُسْنُ هَيْئَةً لَكانَتْ فاطِمَةَ بَلْ هِیَ اَعْظَمُ اِنَّ فاطِمَةَ ابْنَتی خَيْرُ اَهْلِ الْاَرْضِ عُنْصُراً وَ شَرَفاً وَ كَرَماً»[4] اگر قرار بود حُسن و خوبی شکلی داشته باشد، همانا آن، فاطمه بود؛ بلکه فاطمه فراتر از خوبی است، به درستی که دخترم فاطمه بهترينِ اهل زمين است از جهتِ عنصرِ وجودی و از جهتِ شرافت و کرامت. در روايتی آمده است: «مفضل می گوید: به امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) عرض کردم: که مرا از سخن پیغمبر خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) دربـارۀ حضرت فاطمه(سَلامُاللهِعَلَيها) آگاه فرماييد، آیا او بزرگ ترینِ بانوان زمان خویش است؟ فرمودند: این مقام براى حضرت مریم(سَلامُاللهِعَلَيها) است که بزرگِ زنان زمانۀ خویش بود، اما حضرت فاطمه(سَلامُاللهِعَلَيها) سرور و پیشواى بانوان سراسر جهان هستى از آغاز تـا پایان است»[5]. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ)، حضرت فاطمۀ زهرا(سَلامُاللهِعَلَيها) را این چنین توصیف می فرمایند: «يا سَلْمانُ حُبُّ فاطِمَةَ يَنْفَعُ فی مِائَةِ مَوْطِنٍ اَيْسَرُ تِلْكَ الْمَواطِنِ الْمَوْتُ وَ الْقَبْرُ وَ الْميزانُ وَ الْمَحْشَرُ وَ الصِّراطُ وَ الْمُحاسَبَةُ»[6] ای سلمان، محبّت فاطمه سود و نفع می دهد در صد جایگاه که آسان ترین آنها در هنگام مرگ و قبر و میزان و محشر و صراط و حسابرسی است. امّا آیا فقط ادّعای اینکه کسی دوستدار و محبّ حضرت فاطمه(سَلامُاللهِعَلَيها) است، کافی است؟ و چنین محبّتی به امضای خداوند و رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) می رسد؟ و محبّت حقیقی محسوب می گردد؟ و انسان را مشمول بیان مبارک حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) می گرداند که عامل نجات در صد موقف باشد؟ بارها استفاده شده که محبّت علامت و نشانه دارد و در صورتی که بـا علامتش همراه باشد، صاحب محبّت، مُحبّ حقیقی محسوب می گردد و به امضای حق تعالی و اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام) می رسد و چنین محبّتی عامل نجات می گردد و علامت محبّت، اطاعت است. اگر فرمودند: «محبّت ثمرۀ معرفت است»[7]، معرفت نیز ثمرۀ اطاعت است. انسان به میزان اطاعت و مطیع خداوند بودن، درهای عرفان حقیقی به رویش باز می شود و به محبّت حقیقی پروردگار و محبوبان او نائل می گردد. بـه عبـارت دیگر، محبّت در اطـاعت ظهور می کند و روشن ترین دلیل این مطلب آیۀ شریفۀ سی و یک مبارکۀ آل عمران است که می فرماید: «قُلْ اِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللهَ فَاتَّبِعُونی يُحْبِبْكُمُ اللهُ» پیامبرم بگو اگر خداوند را دوست دارید، از من اطاعت کنید تا خداوند نيز شما را دوست بدارد. یعنی توجه کنید که من چه راهی رفته ام تا محبوب پروردگار شده ام، شما هم همان راه را بروید تا محبوب پروردگار گردید.
پس حبّ حضرت فاطمه(سَلامُاللهِعَلَيها) کـه در صد موقف و جایگاه نفع می دهد، آن محبّت و حبّی است که از اطاعت برخاسته باشد.
«این محبّت از محبّت ها جداست
حبّ محبوب خدا حبّ خداست»[8]
محبّت حضرت فاطمه(سَلامُاللهِعَلَيها) و اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام) محبّت خداوند است، همانگونه که زیارت و ولایت اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام)، زیارت و ولایت پروردگار است. محبت اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام) موهبت و نعمتی است که باید در قلب جای بگیرد و اطاعت باعث می شود که از سوی خدای تبارک و تعالی عنایتی بر قلب انسان شود و محبت خداوند و اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام) در قلب جای بگیرد و حاکمیّت پیدا کند. این محبّت برخلاف محبتهای ظاهری و مجازی، رشد دهنده است.
خداوند متعال مزد رسالت حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ) را محبت اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام) قرار داده است «قُل لا اَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ اَجْراً اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»[9]. اما آیا مگر محبت ارادی است؟ پاسخ این است که محبت غیر ارادی است، ولی در اثر تبعیّت و اطاعت، این محبت از طرف خودشان افاضه شده و در قلب ایجاد می شود. وقتی این محبت ایجاد شد و انسان، محبّ اهل بیت(عَلَيهمالسَّلام) گردید، آن بزرگواران هم محبّ انسان می شوند و وقتی آن بزرگواران، محبّ کسی شدند، خداوند هم محبّ او می شود. چنین محبّتی رشد می دهد و باعث صعود و پرواز می گردد و انسـان را از محبّ بودن به محبوب شدن می رساند.
[1]- سلام بر تو ای راستگوی شهید (مفاتيح الجنان، فرازی از زيارت حضرت فاطمه زهرا(سَلامُاللهِعَلَيها)).
[2]- الکافی، ج1، ص458
[3]- جنة العاصمة، ميرجهانی(رَحمَة اللهِ عَلَيه)
[4]- مائة منقبة من مناقب امير المؤمنين و الأئمة(عَلَيهِم السَّلام) (ابن شاذان)، ص136
[5]- صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص107
[6]- بحارالانوار، ج27، ص116
[7]- فَالْمَحَبَّةُ ثَمَرَةُ الْمَعْرِفَة (مُسَکِّن الفؤاد، تأليف شهيد ثانی، ص82).
[8]- مولوی(عَلَيهِ الرَّحمَة)
[9]- (پيامبرم) بگو نمیخواهم از شما بر آن مزدی، مگر دوستی در خویشاوندانم (مبارکه شوری/۲۳).