نکتة قابل توجه اینکه: بالاترین عمل صالح و شاخصه و نشان عملی ایمان و مهمترین مؤیّد و مصدّق آن، نماز است که قبولی سایر عبادات هم منوط به قبولی آن است، همانطور که حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: «اَوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ما سِواها وَ اِنْ رُدَّتْ رُدَّ ما سِواها»[1].
در اینجا برای درک علت رفعت جایگاه نماز و عظمت و اهمیّت آن در زندگی انسان، مطالبی از قرآن کریم در چهارده نکته استفاده میشود:
1- نماز و طهارت روح: هدف از ارسال حضرات انبیاء(عَلَيهِمالسَّلام) و کتب آسمانی، تهذیب و تزکیه و طهارت روح انسان است «يُزَكّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ»[2]. ولذا تمام دستورات دین و لوازم ایمان اعم از نماز، روزه، حج و ... برای طهارت جان انسان و رسانیدن او به حیات طیّبه وضع شده است و نقش نماز که در رأس اعمال عبادی قرار دارد، در طهارت روح انسان از سایر عبادات بالاتر است.
اگر عباداتی مانند روزه، یک ماه در طول سال واجب است و یا حج، در صورت استطاعت، یک بار در طول عمر واجب میباشد، ضرورت نماز برای طهارت روح انسان به حدّی است که در هر روز، پنج نوبت واجب گشته است.
طبق بیان نورانی قرآن کریم «اِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[3] حسنات، سیئات را از بین میبرد و با توجه به اینکه بالاترین حسنه نماز است، لذا نماز در محو گناهان انسان، نقس بسزائی دارد و به این علت فرشتگان در اوقات نماز، ندا میکنند: «قُومُوا اِلى نِيرانِكُمُ الَّتی اَوْقَدْتُمُوها عَلى ظُهُورِكُمْ فَاَطْفِئُوها بِصَلاتِكُم»[4]. ای مردم! برخیزید و آتشهایی را که بر پشت خود روشن کردهاید، با نماز خویش خاموش کنید. آری، قذارتها و پلیدیهای گناهان را میتوان با اقیانوس نماز شست و آتشهای برخاسته از معاصی را با آن خاموش کرد.
پس هیچ عبادتی مانند نماز، روح انسان را تطهیر نمیکند. مؤیّد این مطلب، بیان نورانی دیگری از حضرت پیـامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) است که میفرمایند: «فَاِنَّ مَثَلَ الصَّلاةِ کَمَثَلِ النَّهْرِ الْجاری کُلَّما صَلّی صَلاةً کَفَرَتْ ما بَیْنَهُما مِنَ الذُنُّوبِ»[5] پس همانا مَثَل نماز مانند مَثَل نهر جاری و روانی است که هرگاه نماز برپا میشود، گناهان را میشوید و از بین میبرد.
بنابراین معلوم میشود: وقتی تمام عبادات و در رأس آنها، نماز برای طهارت روح انسان وضع شده، پرواضح است کسی که نماز نمیخواند، روحش آلوده و ناپاک است؛ همانطور کسی که از سایر عبادات اعم از روزه، حج، انفـاق، زکات و ... خودداری میکند، روحش ناپاک و آلوده میشود و چنین فردی هرگز جـانش نمیآرمد و روحش آرام و قرار نمیگيرد، چراکه از بالاترین عامل آرامش دل، که همانا ذکر و یاد معبود محبوب است «اَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[6]، خود را محروم کرده ولذا قبل از آخرت، در دنيا نيز از اضطراب و ناآرامی رنج میبرد.
2- نماز و تقرّب به خداوند: با توجه به اینکه تقرّب، محصول طهارت است یعنی انسان برای رسیدن به طاهر مطلق، نیازمند طهارت است و هیچ عبادتی مانند نماز، روح انسان را تطهیر نمیکند، لذا نقش نماز در رسانیدن انسان به قرب پروردگار، از سایر عبادات بالاتر است «اَلصَّلاةُ قُربانُ کُلِّ تَقِیَّ»[7].
پس وقتی نقش نماز در تقرّب انسان از تمام عبادات بالاتر است، معلوم میشود که هیچ چیز بمانند ترک نماز یا بیاعتنائی و سهلانگاری نسبت به آن، انسان را از خداوند دور نمیکند.
3- نماز، ارتباط با خالق سبحان: انسان به وسیلة ایمان و عمل صالح با پروردگارش ارتباط مییابد. انسانِ بدون عمل، هر چند هم که اقرار به ایمان داشته باشد، ولی چون از عمل صالح که مؤیّد و مصدّق ایمان است «اَلْاِسْلامُ هُوَ التَّسْلیمُ»[8]، «هُوَ الْعَمَلُ الْصّالِحُ»[9]، برخوردار نیست، لذا نمیتواند با خداوند متعال ارتباط برقرار کند. بر این اساس که نماز در رأس تمام اعمال خیر قرار دارد، از این رو هیچ عبادتی بمانند نماز، انسان را با پروردگارش مرتبط نمیسازد. ارتباط انسان با خداوند به میزان توجّه و اهتمام او به نماز است.
پس هر چه جایگاه نماز در زندگی انسان، پررنگتر و رفیعتر باشد، ارتباط او با پروردگار، مستحکمتر میباشد و در مقابل، هر چه انسان نسبت به نماز، بیاعتنا و سهلانگارتر باشد، ارتباط او با خدای سبحان، سستتر و ضعیفتر میشود؛ برای اينکه نماز، مهمترين عامل ايجاد نيرو و قدرت باطنی و معنوی در زندگی انسان است «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة»[10].
4- نماز، عالیترین نمود عبودیّت: انسانیّتِ انسان در رابطه با پروردگار شکل میگیرد، یعنی انسانیّت در پرتو بندگی و عبودیت و سلم و تسلیم است و هرچه میزان بندگی و عبودیّت انسان بالاتر باشد، به همان نسبت انسانتر است. به عبارت دیگر، هرچه ارتباط انسان با پروردگار نزدیکتر باشد، میزان انسانیّت او ارتقا مییابد. چراکه ملبّس و مزیّن به اوصاف الهی گشته و وجودش پر از صفات جمال و جلال حق میگردد.
پس انسانیّت مسألهای نسبی است و به میزان عمل و تسلیم و عبودیّت بستگی دارد. هر چه سلم و تسلیم انسان بالاتر باشد، انسانیّت به معنای حقیقت کلمه در وجود او تحقّق مییابد. و در اینجا معنای انسان کامل روشن میشود. آن بزرگواران به دلیل ارتباط بالاتر با پروردگار و به این جهت که عبد محض و بندة مطلق خداوند میباشند و مظهر اتمّ و اکمل اسمای حسنای الهی و صفات کمال پروردگار هستند، انسانهای کامل ناميده شدهاند.
تمام عظمت و شرافت و کمال انسان در بندگی است و به این علت مولای متّقیان حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در پیشگاه الهی، این چنین به مقام بندگی خود اعتراف مینماید که: «اِلهی كَفى بی عِزّاً اَنْ اَكُونَ لَكَ عَبْداً وَ كَفى بی فَخْراً اَنْ تَكُونَ لی رَبّاً»[11].
آری، کمال انسانیّت، در پرتو تسلیم و عبودیّت است و هیچ عبادتی بمانند نماز، عبودیّت و بندگی انسان را در برابر خدای سبحان مجسّم نمیسازد. همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) میفرمايند: «مَوْضِعُ الصَّلوةِ مِنَ الدّينِ كَمَوْضِعِ الرَّاْسِ مِنَ الْجَسَدِ»[12] جايگاه نماز در دين، مانند جايگاه سر در بدن است.
5- نماز، عامل محبوبیّت در پیشگاه پروردگار: انجام اعمال صالح، موجب محبوبیّت انسان در پیشگاه الهی میشود «اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً»[13]. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «اِنَّ اَحَبَّكُمْ اِلَى اللهِ اَحْسَنُكُمْ عَمَلاً»[14] و با توجّه به اینکه نماز، بالاترین و محبوبترین عمل در پیشگـاه الهی است، لذا نمـازگزار حقیقی، محبوبترین عبد در پیشگاه پروردگار میباشد.
پس وقتی هیچ عملی مانند نماز انسان را محبوب خداوند نمیسازد، معلوم میشود که هیچ چیز بمانند ترک نماز یا سهلانگاری نسبت به آن، انسان را از محبّت پروردگار و الطاف خاصّة او محروم نمیسازد.
استاد جوادی آملی میفرمایند: ثمرة تلخِ جهالتِ جاهل نسبت به خودش این است که خود را در معرض سعادتها قرار نمیدهد.
6– نماز و صعود و عروج نمازگزار: با توجّه به اینکه عمل خیر، به سوی خداوند صعود میکند و وقتی عمل بالا رفت، عامل نیز به طریق اولی صعود میکند «اِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ يَرْفَعُهُ»[15] و چون نماز بالاترین عمل خیر است؛ «اِنَّ الصَّلاةَ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ لِلَّه»[16] پس هیچ عبادتی همانند نماز، قدرت صعود و عروج دادن انسان را ندارد و به این علّت حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: «اَلصَّلاةُ مِعْراجُ الْمُؤمِنِ»[17].
اگر نماز، معراج است، هر نمازی، عروج و صعود بالاتر است و نمازگزار با هر نمازی، به مرتبة عالیتر ارتقاء یـافته و به کمال بالاتری تکـامل مییابد، در مقابل، ترک نماز یا سهلانگاری در نماز، باعث تزلزل ايمانی و سقوط انسانی میشود. انسانی که برای صعود و پرواز و اوج گرفتن و به معبود پیوستن خلق شده، زهی خسارت است که این چنین با خود ظالمانه برخورد نماید.
7- نماز و نصرت پروردگار: بر این اساس که هر عمل خیری، نصرت و یاری به دین پروردگار است و طبق آیة شریفة «اِنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُم»[18] یاری کردن دین خداوند، نصرت الهی محسوب گشته ولذا یاری و نصرت الهی را به دنبال دارد و با توجّه به اینکه نماز، بالاترین عمل خیر است، لذا نمازگزار حقیقی، پیوسته منصور و مورد تأیید خداوند است. او هرگز احساس تنهایی نمیکند و همواره خود را در محضر پروردگار مییابد و با او اُنس داشته و غرق لذّت و سرور معنوی میگردد. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «كانَ عَلِیٌّ(عَلَيهِ السَّلام) اِذا هالَهُ شَیْءٌ فَزِعَ اِلَى الصَّلاةِ ثُمَّ تَلا هذِهِ الْآيَةَ وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة»[19] شيوة امام علی(عَلَيهِ السَّلام) چنان بود که زمانی که مشکل مهمی برای ايشان پيش میآمد، به نماز میايستادند و سپس اين آيه را تلاوت میکردند: «وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاة».
بنابراین ملاحظه میشود، همانطور که سابقاً استفاده شد، نفع هر عمل خیری در مرحلة اوّل برای صاحب عمل است و چون بالاترین عمل خیر، نماز است، لذا نمازگزار، بالاترین خدمت را به خود میکند و بیشترین خیر را به خودش میرساند «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لِاَنْفُسِكُمْ وَ اِنْ اَسَاْتُمْ فَلَها»[20]. وقتی این همه برکات، از آنِ نمازگزار است، انسان با کوتاهی در امر نماز یا ترک آن، خود را از این همه برکات محروم میسازد و بدین وسیله بالاترین ظلم را به خویشتن مینماید. پس چه نيکو و شايسته است که با توبه و اصلاح عمل، از برکات عالية نمـاز در دنيا و آخرت بهرهمند گشته و خود را مشمول رحمت و محبّت بیکران پروردگار نمايد، همانطور که حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «اگر نمازگزار از رحمتى كه او را فرا مىگيرد، آگاه باشد، هرگز سرش را از سجده برنمىدارد»[21].
8- نماز، تغذیة روح انسان: همانطور که جسم و کالبد انسان نیاز به غذا و آب دارد و با آب و غذای ظاهری تغذیه و تأمین میشود، همانگونه روح انسان نیز، نیاز به تغذیه دارد و غذای روح انسان عبادات، اعمّ از نماز، روزه، حج، دعا و ... است. روح انسان، علاوه بر غذای سالانة حج و روزه، نیاز به یک غذای روزانه دارد که مهمّترینِ آن، همانا نماز است، همانطور که رسول گرامی اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: «اَلا اِنَّ الصَّلاةَ مَاْدُبَةُ اللهِ فی الْاَرْضِ قَدْ هَنَّاَها لِاَهْلِ رَحْمَتِهِ فی كُلِّ يَوْمٍ خَمْسَ مَرّات»[22] آگاه باشيد نماز، سفرة گستردة خداوند در زمين است که خداوند آن را روزی پنج بار برای اهل رحمتش (افراد شايستة رحمت) گوارا نموده است.
همچنانکه جسم انسان، بدون آب و غذا، پژمرده و افسرده و بیمار شده و از بین میرود و ادامة حیات جسمانی و بقای آن، به آب و غذای ظاهری بستگی دارد، همانگونه سلامت و شادابی و ادامة حیات روحانی انسان منوط به تغذیة جان و روح اوست که بالاترین تغذیه برای روح آدمی، نماز است ولذا خدای سبحان، آن معلّم ازل و ابد، آن را در رأس عبادات و تکالیف مقرّر فرموده است. حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: «وَ لْيَكُنْ اَكْثَرُ هَمِّكَ الصَّلاةَ فَاِنَّها رَاْسُ الْاِسْلام»[23] و بايد بيشترِ همّت تو نماز باشد، پس همانا آن (به منزلة) سر اسلام است.
امّا تفاوتی که میان غذای جسم و غذای روح وجود دارد، این است که چون جسم انسان محدود است، با غذای ظاهری سیر میشود و بعد از سیر شدن، احساس نیاز به غذا پیدا نمیکند، لکن روح انسان، نامحدود است ولذا نیاز آن به غذای روحی، یعنی نیایش و راز و نیاز و مناجات، سیرینـاپذیر است و هر چقدر روح تغذیه شود، وسعت یافته و فراخ میشود و بر ظرفیّت آن افزوده میشود و سیر نمیگردد. همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: «خداوند روشنی چشم مرا در نماز قرار داده و نماز را چنان محبوب من ساخته که غذای لذیذ را برای گرسنه و آب گوارا را در کام تشنه، و گرسنه از غذا سیر شود ولی من از نماز هرگز سیر نمیشوم»[24].
پس وقتی اصلیترین تغذیة روح انسان، روزانه به وسیلة نماز صورت میگیرد و شـادابی و طراوت و بقـای روح در پرتو نمـاز است، معلوم میشود که تارک نماز یا سهلانگار در نماز، از سرسبزی و طراوت و شادابی روح بیبهره است چراکه روحِ او گرسنه است و روحِ گرسنه آرامش ندارد و چنانچه به تغذیة سالم نرسد، گرفتار بیماری شده و روحِ او به تدریج ضعیف گشته و بالأخره به مرگ روحی مبتلا میشود.
9- نماز، نور مؤمن: وادیِ«الله»، وادی نور است و تمام عبادات، نور هستند و عامل نورانی شدن صاحبشان میشوند «اَوَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَاَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشی بِهِ فِی النّاسِ»[25] و بر این اساس که بالاترینِ عبادات، نماز است، لذا هیچ عبـادتی همانند نماز، انسـان را نورانی نمیسازد «اَلصَّلاةُ نُورُ الْمُؤْمِنِ وَ الصَّلاةُ نُورٌ مِنَ اللهِ»[26] و در هر نمازی، بر مراتب نورانیّت انسان افزوده میشود. پس وقتی نماز باعث نورانیّت نمازگزار میشود، پرواضح است که تارک نماز یا سهلانگار در نماز، از نور بیبهره بوده و در ظلمت است «اَللهُ وَلِیُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ اِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا اَوْلِياؤُهُمُ الطّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ اِلَى الظُّلُماتِ»[27].
10- نماز، ضیافت الهی: همانطور که حج و روزه، ضیافت سالانه هستند و روزهداران و حجگزاران، ضیوفالرّحمان میباشند، همانگونه نماز ضیـافت روزانه است و خدای سبحان هر روز سه نوبت میهمـانی میدهد و نمازگزاران حقیقی و صاحبان معرفت و اولیای الهی و بیداردلان، هر روز از این ضیافت بهرهها میبرند و روزانه سه بار در میهمـانی کرامت الـهی شرکت کرده و مورد تکریـم پروردگـار واقع میگردند. آری ضیافت نماز، کاملترین و زیباترینِ ضیافتهاست.
همانطور که معلوم شد، تمام این برکات محصول حفظ نماز است. پس اگر ما هم حافظ نمازهایمان باشیم و خود را از ناپاکی معاصی و گرد و غبار گناهان تطهیر کنیم و مراقب جانمان باشیم و دل را پاک داریم، نور نماز در جان ما هم میتابد و آن موقع ما هم میتوانیم از این ضیافت الهی بهرهمند شویم و از سفرة کرامت میزبان کریم بهرهها بریم.
11- نماز، ملاقات پروردگار: تمام عبادات، انسان را به ملاقات و میقات پروردگار میرسانند. روزه، ملاقات ربّ است. حج، ملاقات ربّ است. صحرای عرفات، ملاقات پروردگار است. مشعرالحرام، ملاقات با دوست است و نماز که در صدر تمام عبادات قرار دارد، به طریق اولی ملاقات با محبوب و وعدهگاه دوست است. نماز، ملاقات روزانة پروردگار است. اولیای الهی سه نوبت در روز، بطور رسمی به ملاقات خدای سبحان میروند. اگر مسجد شجره میقات است و در آنجا، حجاج محترم احرام میبندند، نمازگزار هم در نماز، مُحرِم شده و به محضر پروردگار متعال میرسد که نمازگزاران حقیقی و حافظین نماز، روزانه از این ملاقات بهرهمند هستند. بزرگترین محصول حفظ و اکرام نماز، بهرهمندی از لذت نماز است. اولیای الهی آنچنان از نماز و ملاقات با پروردگار لذّت میبرند که لذت انسان گرسنه از طعام یا تشنه از آب در برابر آن، در حکم عدم است. اگر فرد گرسنه حریصانه به سوی غذا میشتابد، حرص و ولع و شوق و محبت اولیای الهی به نماز، عظیمتر از آن است و روح ایشان به هنگام نماز، آنچنان غرق در مسرّت و لذّت میباشد که لذّت عالم مادّی و جلوههای آن، آنان را به سوی خود جذب نمیکند. عالیترین اوجگیری نمازگزار حقیقی و اولیای الهی در سجده نماز است. آنجا که روح، کاملاً به عالم بالا وصل شد، در مقام مجذوبیّت، دیگر احساس درد و تشنگی و گرسنگی نمیکنـد و جسم کـاملاً تحت تـأثیر روح الـهی قرار دارد. آنجا هرچه هست لذت است و سرور و روح و ریحـان، و در اینجـا روشن میشود که چگونه به هنگام نماز، تیر را از پای مبارک حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) بیرون کشیدند و آن بزرگوار هیچ متوجه نشدند!
پس وقتی حفظ نماز، انسان را به چنین جایگاه رفیعهای میرساند و چنین برکات عظیمی را دربر دارد، پرواضح است کسانی که مقیّد به نماز و حافظ نماز نیستند، حقیقتاً به خویشتن جفا میکنند، زیرا ظلم حقیقی به نفس، محرومیّت از این همه برکات است «خُسْراناً مُبيناً»[28].
12- نماز و آرامش خاطر و سکینت روح: بزرگترین درد جامعة کنونی و عصر حاضر، فقدان آرامش روحی و ترس و دلهره و نگرانی و نـاآرامی است کـه تیشه بـه ریشة انسـان میزند و روح و جانش را میگدازد، اما نمیداند که علت اصلی درد او، دوری از وطن حقیقی (توحید) است و شفای او، یافتن وطن و رسیدن به آن میباشد، ولذا درد او، از خود او و درمان او، از خود اوست «اَلا اُنَبِّئُكُمْ بِدائِكُمْ مِنْ دَوائِكُمْ داؤُكُمُ الذُّنُوبُ وَ دَواؤُكُمُ الِاسْتِغْفار»[29] درد او گناه و معصیت، و درمان او توبه و رجوع به سوی خداوند است. قرآن کریم، شفـای دردها و درمان ناآرامیها و بیقراریهای قلب را از نزدیکترین و مطمئنترین راه بیان میفرماید که آن، همانا یاد خداوند است «اَلا بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»[30]، و نماز، بالاترین یاد و ذکر الهی است «وَ لَذِكْرُ اللهِ اَكْبَرُ»[31].
خدای سبحان، روح انسان را کمالطلب و جاودانهطلب قرار داده و روحی که عشق به کمال مطلق در او به ودیعه گذاشته شده، با هیچ چیز جز کمال مطلق نمیآرمد. آرام و قرار دلِ بیقرار و ناآرام، تنها یاد خدای سبحان است و زمانی که دل با اوست، میآرمد. تا زمانیکه نیازهای روحی انسان، تأمین و ارضاء نگردد، همچنان در تب و تاب و بیقراری و ناآرامی است. انسان بطور فطری طالب جاودانگی و از فنا و زوال گریزان است، ولذا محدود و فانی و آفل او را راضی و آرام نمیسازد و به همین دلیل در طلب کمال مطلق و رسیدن به اوست و نماز، بالاترین وسیلة ارتباط و اتّصال و تقرّب به ذات پاک آن باقی مطلق است.
اولیای الهی و انسانهای کامل، چون میدانند نماز با روح و جان آنان چه میکند و خدواند متعال چه منبع قدرت و نیروگاه عظیمی به آنان عنایت فرموده، لذا نماز را بزرگترین موهبت و عظیمترین نعمت میدانند که خداوند از باب فضل و کرم و رحمت بیمنتهای خود به آنان انعام فرموده است «اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی هَدانا لِهذا وَ ما كُنّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا اَنْ هَدانَا اللهُ»[32]. این نگرش محصول معرفت و معرفت، محصول تقوا و تقوا، ثمرة پرهیز از معصیت و تقیّد به واجبات و فرائض، و محافظت بر نماز که در رأس واجبات قرار گرفته، میباشد. رسول گرامی اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: «لِاَنَّ الصَّلاةَ رَاْسُ الدِّين»[33].
خدای سبحان، قرآن کریم را شفا معرفی فرموده و با دستورات و تعالیم حیاتبخش آن، بندگانش را درمان میکند «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ»[34] و نماز هم که در سرلوحة تعالیم قرآن کریم قرار دارد، بزرگترین دارالشّفا و مایة درمان قلوب و شفای صدور است. انسان با دور ماندن از این درمانخانه و درالشّفا، حقیقتاً به خویشتن جفا میکند.
13- نماز، نیروگاه عظیم: نمازگزار حقیقی و حافظ نماز، درواقع به وسیلة نماز با پروردگار متعال وصل شده، ولذا به اوصاف الهی اعم از علم، قدرت، عزت و ... ملبّس و متّصف است و انسانهای کامل که حافظان حقیقی نماز هستند و با خدای سبحان ارتباط کامل دارند، به اِذن الله مظهر اتمّ و اکمل اوصاف پروردگار میباشند و درواقع «قدرتالله»، «علمالله»، «یدالله»، «لسانالله»، «اُذُنالله» و «عینالله» هستند، همانطور که حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَنَا عِلْمُ اللهِ وَ ... لِسانُ اللهِ النّاطِقُ وَ عَيْنُ اللهِ النّاظِرَةُ وَ ... اَنَا يَدُ الله»[35].
پس نماز مهمترین وسیلة ارتباطی با پروردگار و بزرگترین عامل قدرت است. کسی که به وسیلة نماز با پروردگار متعال ارتباط و اتّصال یافته، زبانش قدرتمند، علمش نافذ و نیرومند و زانوانش پرتوان میشود. انسان ناتوان در ارتباط با توانای مطلق، توان مییابد و در این صورت مصائب روزگار و سختیها و دگرگونیها که لازمة زندگی دنیوی است، هرگز نمیتواند او را سست و متزلزل سازد و از پا درآورد و از حال تعادل خارج سازد.
14- نماز و حُسن عاقبت: بزرگترین سعادت و رستگاری انسان، در حُسنعاقبت است که آرزوی اولیای الهی و کاملان است و تمام نگرانی آنان از سوءعاقبت بوده است. همانطور که پیامبری همچون حضرت یوسف(عَلَيهِ السَّلام) از خدای سبحان درخواست میکنند: «رَبِّ ... تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ اَلْحِقْنی بِـالصّـالِحينَ»[36] و حضـرت یعـقوب(عَلَيهِ السَّلام) بـه فرزنـدان خود میفرمایند: «فَلا تَمُوتُنَّ اِلاّ وَ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[37]. اما با توجه به اینکه مرگ، مسئلهای غیراختیاری است و زمان آن هم مشخص نیست، انسان چگونه میتواند باایمان و تقوا از دنیا برود و خدای سبحان را با صفت مهرش ملاقات کند؟
با توجه به اینکه ایمان مسئلهای تضمینی نیست و انسان پیوسته در معرض خطرات قرار دارد، لذا تنها راه نجات و رستگاری، مراقبت مستمر و مداوم از گنجینة ایمان است. اگر خدای سبحان در سورة مبارکة انعام میفرماید: «اِنَّ صَلاتی وَ نُسُكی وَ مَحْيایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ»[38]، از طرف دیگر به ما آموختند که اینچنین درخواست نمائیم: «اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) وَ مَمٰاتی مَمٰاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ )»[39] که حیات و ممات لله، همان حیـات و ممات محمد و آلمحمدی(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) است. پس حیات و ممات لله، در گرو ارتباط با آن بزرگواران و تأسّی حقیقی از آنان است و ارتباط و تمسّک به آنان هم جز از طریق عمل به تعالیم حیاتبخش قرآن کریم که در رأس آن نماز قرار دارد، حاصل نمیگردد. یعنی ارتباط با قرآن ناطق از طریق عمل به قرآن مکتوب و مُنزَل میسور است. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «مَنْ اَحَبَّنا فَلْيَعْمَلْ بِعَمَلِنا»[40].
تمام وساوس شیطان در حال غفلت صورت میگیرد و با توجه به اینکه نماز، بالاترین ذکر است، و نمازگزار حقیقی هم پيوسته به ياد حق است، لذا هرگز دچار غفلت نمیشود و به سوءعاقبت گرفتار نمیگردد. وجود مقدس حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «اِنَّ مَلَكَ المَوتِ يَدْفَعُ الشَّيْطانَ عَن ِالمُحافِظِ عَلَی الصَّلاةِ وَ يُلَقِّنُهُ شَهادَةَ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ فی تِلْكَ الحالَةِ العَظيمَةِ»[41] برای نمازگزار حقیقی، در موقع مرگش، ملک الموت شیطان را از او دور میکند تـا ایمان او را به غنیمت نبرد و شهادتین را به او القا میکند «اَللّهُمَّ اجْعَلنا مِنَ الْمُصَلّينَ».
بعد از اینکه چهارده نکته دربارة اثرات و جایگاه نماز استفاده شد، لازم است به این حقیقت مهّم توجّه شود که: تمام برکات نماز محصول اکرام و اهتمام و حفظ نماز است. اگر بالاترین سعادت و هدف غائی و نهائی از خلقت و آفرینش انسان، رسیدن به قرب الهی است، این امر، محصول حفظ نماز است و نصیب و بهرة حافظین نماز میباشد و به این علت خدای سبحان در چهار مورد از قرآن کریم، بندگانش را به حفظ نماز توصیه فرموده است*. حفظ نماز به دوگونه است:
1- حفظ ظاهر و جسم نماز: که منظور از آن دائمالصلوة بودن و بجا آوردن ارکان و اذکار نماز و اقامة آن در وقت فضیلت یعنی اول وقت است که نه تنها مستحب مؤکد بوده و نشاندهندة احترام نمازگزار به خداوند میباشد، بلکه اقتدا به امام زمان(عجِّلاللهُتعالیفَرَجَهُالشَّريف) است.
2- حفظ روح و حقیقت نماز: و منظور از آن عمل به فرامین قرآن کریم و حفظ خود از محارمالله و گنـاه و معصیت است و در یک جمله میتوان چنین خلاصه کرد که نمازگزار باید محافظ و مراقب اعمال خود از محارمالله باشد.
نمازگزاران حقیقی، علاوه بر جسم و ظاهر نماز، به روح و باطن آن هم توجّه دارند و آن را حفظ میکنند. روح و جان نماز، همان اطاعت و تعظیم و انقیاد قلبی و عبودیت و تسلیم و بندگی است. روح نماز آن است که آنچه انسان به هنگام نماز بر زبان جاری میسازد، همان را در عمل هم نشان دهد. یعنی اگر در نماز «اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينُ»[42] را بر زبان جاری میسازد، در اعتقاد و اخلاق و عمل هم آن را نشان دهد. به عبارت دیگر، حقیقت «اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّاكَ نَسْتَعينُ» را با تقوای الهی که در ترک حرام و عمل به تکلیف متجلّی است، نشان دهد. همانطور که خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهٰى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[43]. و این است روح و جان و حقیقت و باطن نماز، چراکه نماز واقعی انسان را از فحشا و منکر و طغیان و سرکشی و بیراههروی باز میدارد، همانطور که حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ فَبِقَدْرِ ما مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»[44] کسی که دوست دارد اينکه بداند آيا قبولکرده شده نمازش يا قبولکرده نشده، پس بايد نگاه کند که آيا بازداشته او را نمازش از کارهای زشت و منکر؟ پس به اندازهای که منع کرده او را، از او قبول شده است.
خدای سبحان در سورة مبارکة معارج، نمازگزاران حقیقی و حافظین نماز را چنین معرفی میفرماید که: آنان دنیاپرست نیستند و نسبت به مال دنیا، حریص نمیباشند و در مصائب، اهل جزع و فزع نیستند. نمازگزاران حقیقی، اهل زکات هستند. یقین به معاد دارند و عفت و عصمت خود را حفظ میکنند و پاکدامن و عفیف هستند و به عهد و پیمانها و تعهداتشان عاملند. خلاصه اینان به هدف نماز که انقیاد و بندگی است، عاملند و عبد واقعی هستند. و پرواضح است که عبد حقیقی طغیان و عصیان و نافرمانی نمیکند و اهل سرکشی و معصیت نیست. نمازگزاران حقیقی و حافظین نماز، به دور از فحشا و منکر و گناه و معصیت هستند، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: شیطان، پیوسته ترسناک است از مؤمن، مادامی که حافظ نمازهای پنجگانهاش است، پس زمانی که آن را ضایع نمود، شیطان بر او جرأت پیدا میکند و او را به گناهان بزرگ داخل میکند «لا يَزالُ الشَّيْطانُ ذَعِراً مِنَ الْمُؤْمِنِ ما حافَظَ عَلَى الصَّلَواتِ الْخَمْسِ فَاِذا ضَيَّعَهُنَّ تَجَرَّاَ عَلَيْهِ فَاَدْخَلَهُ فِی الْعَظائِمِ»[45].
پس همانطور که اکتفا به ظاهر روزه درصورتی که با روح و حقیقت آن که اجتناب از معاصی است همراه نگردد، انسان را به مقصد نمیرساند، و یا ظاهر حج، چنانچه با حج باطن همراه نباشد، انسان را از خواب غفلت بیدار نمیکند، همانگونه ظاهر نماز، در عین اینکه از وجوب و اهمیّت برخوردار است، چنانچه با روح و حقیقت آن که اجتناب از معاصی و گناهان است همراه نباشد، انسان را به برکات عالیة تربیتی، که نیل به بندگی و قرب الهی است، نائل نمیسازد. بنابراین لازمة برخورداری از روح نماز، توجه و اهتمام به نماز و حضور قلب در نماز است. اگر قلب در نماز حضور داشته باشد، در آن صورت نور نماز در روح و جان انسان تابش مییابد و نماز برای او معراج و وسیلة تقرّب به سوی خدای سبحان و وعدهگاه ربّ میگردد «اَفْضَلُ ما يَتَقَرَّبُ بِهِ الْعَبْدُ اِلَى اللهِ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ بِهِ الصَّلاةَ»[46]. اگر قلب انسان در نمـاز حاضر بـاشد، در آن صورت انسـان میداند که نماز از او چه میخواهد. یعنی به هنگام ذکر آیة شریفة «اِيّاكَ نَعْبُدُ وَ اِيّـاكَ نَسْتَعينُ» توجه میکند کـه نمـاز از او عبودیت و بندگی میخواهد، آن عبودیّتی که محصول تهذیب و تزکیه است و چون طهارت و تزکیه، در نتیجة عمل به قرآن کریم و توجّه و اهتمام به بایدها و نبایدهای آن حاصل میشود، لذا کسی که از حضور قلب در نماز برخوردار است، یعنی قلب او در نماز حاضر میباشد، وقتی راهِ اهلِ صراط مستقیم را درخواست میکند، درمییابد که آنان، همان پاکان حقیقی و طاهران واقعی که همان اهل بيت عصمت و طهارت و حضرات معصومين(عَلَيهِمالسَّلام) میباشند و از اینرو خود را به قذارت و ناپاکی گناه نمیآلاید. اگر انسان از حضور قلب در نماز برخوردار باشد، در آن صورت درمییابد که با ذکر شریف «سُبحانَ الله»، طهارت خداوند را بر زبان جاری میسازد و توجّه میکند که ارتباط با خدای سبحان جز از طریق طهارت و پاکی میسور نیست ولذا هرگز خود را به پلیدی معاصی آلوده نمیکند. امّا کسی که توجّه کافی به نماز ندارد، و تنها بدن و جسم او نماز میخواند و قلب و روحش، در بازار و مدرسه و میهمانی و خیابان است و به آنچه که در نماز میگوید، بیتوجّه است، نمیتواند از آن برکات و نورانیّت و معنویّت مربوط به روحِ نماز، بهرهمند گردد. جسم و کالبد نماز، در عین وجوب، توان رسانیدن انسان به مقصد اعلی را ندارد، هرچند که وظيفة خود را در مورد ظاهر نماز انجام داده است. لکن در اثر توجّه به روح نماز و اهتمام به آن، انسان به آنچنان طهارتی نائل میشود که گویا از مادر متولّد شده است، همانطور که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) فرمودند: «اِذا قامَ الْعَبْدُ اِلَی الصَّلوةِ فَکانَ هَواهُ وَ قَلْبُهُ اِلَی اللهِ تَعالی اِنْصَرَفَ کَیَومٍ وَلَدَتهُ اُمُّهُ»[47] زمانی که بنده برای نماز میایستد و با قلب و جانش به خداوند توجه دارد، مثل روزی است که از مادر متولد شده است. امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «نیست مؤمنی که دو رکعت نماز گزارد و با روح و جان خود به خداوند توجه کند، مگر اینکه خداوند به او رو میکند و علاوه بر محبّت خود، محبّت مؤمنین را هم متوجه او میسازد»[48].
البتّه پرواضح است که مقابل مطلب مذکور هم صادق است، یعنی همانطور که حفظ نماز موجب محبّت پروردگار و محبوبان الهی میشود، تضییع نماز، باعث دوری از رحمت خداوند، و مانع نیل به برکات و فیوضات آن میگردد.
نماز تشکیلیافته از تکبیر و تحمید و تهلیل و تسبیح است. بنابراین وقتی «اللهُ اَکْبَرُ» در وجود انسان محقّق شد و این حقیقت را با عمق جان پذیرفت و غیر از پروردگار، هیچ بزرگی را به رسمیّت نشناخت، تمام بزرگها در نظر او کوچک و محو میشود و دیگر به خواستههای نفس و شیطان پاسخ مثبت نمیدهد و سرِ کُرنش و تسلیم و بندگی را فقط در برابر خداوند فرود میآورد. بیشترین کلمهای که در نماز تکرار میشود، کلمة مبارکة «اللهُ اَکْبَرُ» است. یعنی انسان برای بزرگ شدن آفریده شده است و نماز آمده تا ما را بزرگ و اکبر نماید و به خدای اکبر برساند. بنابراین شایسته نیست که با سوءاختیار، خود را به ذلت گناه آلوده نموده و به خویشتن جفا نمائیم. چراکه این اکبر شدن بالقوّه در وجود ما قرار داده شده، پس سعی کنیم با توبه و خاکبرداری، آن را شکوفا نموده و اکبر شویم تا به خدای اکبر متّصل گردیم و پُرواضح است که برای اکبر شدن نيازمند به وجود انسانهای اکبر و الگوی اکبر میباشيم و آنان همان وجود مبارک حضرات معصومين(عَلَيهِمالسَّلام) و مقام شامخ ولايت و امامت هستند که قبول ولايت آنان، شرط قبولی نماز و تمام عبادات میباشد، همانطور که امام سجّاد(عَلَيهِ السَّلام) در پاسخ کسی که از سبب قبولی نماز سؤال کرده بود، فرمودند: «وِلايَتُنا وَ الْبَرائَةُ مِنْ اَعْدائِنا»[49]، ولايت ما و برائت از دشمنان ما.
«بارالها! به روان مقدس حضرت محمد و آل محمد(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ ) درود فـرسـت و در امـر ظـهـور و فـرج مـولـا و مقتـدایمـان حضـرت ولیّعصر(عجِّلاللهُتعالیفَرَجَهُالشَّريف) تعجیل بفرما. خداوندا! توفیق عبودیّت و بندگی و تقرّب به ذات اقدست به همة ما مرحمت بفرما. روح و حقیقت نماز را در وجود ما محقق بفرما. پروردگارا! ما را از برپاکنندگان و محافظان نماز مقرّر بفرما. بارالها! ما را از آثار و برکات عظیمة نماز بهرهمند بفرما. توفیق سلم و تسلیم و عبودیّت و بندگی به همة ما مرحمت بفرما. پروردگارا! لذّت و حلاوت نماز و مناجات و راز و نیاز با ذات اقدست را به کام همة ما بچشان. بارخدایا! نماز را وسیلة عروج و صعود و پرواز برای ما قرار ده. اموات محترم غریق رحمت بفرما. به بیماران مؤمنین شفای عاجل عنایت بفرما. به تمام مسلمانان مظلوم و ستمدیده نجات کرامت بفرما».
«بِالنَّبِيِّ مُحَمَّدٍ وَ عِتْرَتِهِ الطّاهِرينَ صَلَواتُکَ عَلَيهِ وَ عَلَيهِمْ اَجْمَعينَ»
1- اولین چیزی که عبد به وسیلة آن محاسبه میشود، نماز است، پس اگر قبول کرده شود، قبول کرده میشود غیر از آن و اگر رد کرده شود، ردّ کرده میشود غیر از آن (فلاح السائل، ص127).
2- تزکیه میکند ایشان را و تعلیم میدهد ایشان را کتاب و حکمت (مبارکة جمعه/2).
3- همانا نیکیها از بین میبرند بدیها را (مبارکة هود/114).
4- بیان نورانی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ)؛ من لا یحضره الفقیه، ج1، ص208
5- الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص277
6- آگاه باشید به یاد خداوند آرام میگیرد قلبها (مبارکة رعد/28).
7- نماز، وسیلة تقرب هر متقی (به خداوند) است (بیان نورانی حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام)؛ اصول کافی، ج3، ص265).
8- اسلام آن است تسلیم (بیان نورانی امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ اصول کافی، ج2، ص45).
9- (اسلام)، آن است عمل صالح (بیان نورانی امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج75، ص401).
10- و استعانت جوييد با صبر و نماز (مبارکة بقره/45).
11- خدایا، بس است مرا این عزت که بندة تو باشم و کافی است مرا این افتخار که تو پروردگار من باشی (بحارالانوار، ج74، ص402).
12- نهج الفصاحه، حديث3075
13- در حقیقت کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، به زودی قرار میدهد برای ایشان خدای رحمان محبّتی (مبارکة مریم(سَلامُاللهِعَلَيها)/96).
14- همانا محبوبترین شما به خداوند، بهترین شماست از لحاظ عمل (مستدرک الوسائل، ج11، ص229).
15- به سوی او (خداوند) صعود میکند کلمة پاکیزه و عمل صالح بالا میبرد او را (مبارکة فاطر/10).
16- همانا نماز بافضيلتترين عبادت برای خداوند است (بيان نورانی امام رضا(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج81، ص246).
17- نماز معراج مؤمن است (اصول کافی، ج3، ص796).
18- اگر یاری کنید خداوند را یاری میکند شما را (مبارکة محمد(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ)/7).
19- کافی، ج3، ص480
20-اگر نيکی کنيد، نيکی کرديد به خودتان و اگر بدی کنيد پس بر آن است(مبارکهاسراء/7).
21- الحکم الزاهرة با ترجمه انصاری، ص280
22- مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج3، ص16
23- بحارالانوار، ج74، ص127
24- مکارم الاخلاق، ج2، ص456
25- آیا و کسی که بود مرده، پس زنده کردیم او را و قرار دایم برای او نوری که راه میرود با آن در میان مردم (مبارکة انعام/122).
26- نماز، نور مؤمن است و نماز نوری از طرف خداوند است (بیان نورانی حضرت پیامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ)؛ الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص279).
27- خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آوردند، خارج میکند ایشان را از ظلمتها به سوی نور و کسانی که کافر شدند، سرپرست ایشان است طاغوت، خارج میکند آنها را از نور به ظلمتها (مبارکة بقره/257).
28- خسارتی است آشکار (مبارکة نساء/119).
29- آگاه باشید، خبر دهم شما را به بیماریتان از دوای شما، بیماری شما گناهان است و دوای شما طلب مغفرت (بیان نورانی امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ مستدرک الوسائل، ج11، ص333).
30- آگاه باشید به یاد خداوند آرامش مییابند قلبها (مبارکة رعد/28).
31- و البته یاد خداوند بزرگتر است (مبارکة عنکبوت/45).
32- سپاس برای خدایی که هدایت کرد ما را بر این، و ما نبودیم هدایتیافتگان اگر خداوند ما را هدایت نمینمود (مبارکة اعراف/43).
33- برای اينکه نماز، راس دين است (مستدرک الوسائل، ج3، ص92).
34- و نازل میکنیم از قرآن آنچه را که آن است مایة شفا و رحمتی است برای مؤمنان (مبارکة اِسراء/82).
35- من علم خداوند و... زبان گويای خداوند و چشم بينای خداوند... و من دست خداوند هستم(بيان نورانی امامعلی(عَلَيهِ السَّلام) به نقل از امامصادق(عَلَيهِ السَّلام)؛ بحارالانوار، ج24، ص198).
36- پروردگـار من ... بمیران مرا مسلمـان و ملحق کن مرا بـه صـالحـان (مبـارکة یوسف(عَلَيهِ السَّلام)/101).
37- پس نمیرید مگر درحالی که شما مسلمان باشید (مبارکة بقره/132).
38- همانا نماز من و عبادتم و زندگیم و مرگم برای خدائی است که پروردگار جهانیان است (مبارکة انعام/162).
39- پروردگارا، قرار بده زندگی مرا زندگی محمد و آل محمدی(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) و مرگ مرا مرگ محمّد و آل محمّدی(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) (مفاتیحالجنان، فرازی از زیارت عاشورا).
40- کسی که دوست میدارد ما را پس باید عمل کند به عمل ما (بحارالانوار، ج67، ص306، باب57).
41- در حقیقت فرشتة مرگ دفع میکند شیطان را از محافظتکنندة نماز و تلقین میکند به او شهـادت را اینکـه نیست معبودی سزاوار پرستش مگر ذات اقدس اله و اینکـه محمد(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَآلِهِ) فرستادة خداوند است؛ در این حالت عظیم (احتضار) (وسائلالشیعه، ج4، ص29).
*مبارکه مؤمنون/9، مبارکه بقره/238، مبارکه انعام/92 و مبارکه معارج/34
42- تنها تو را عبادت میکنیم و تنها از تو یاری میجوئیم (مبارکة حمد/4).
43- همانا نماز باز میدارد از کارهای زشت و منکر (مبارکة عنکبوت/45).
44- بحارالانوار، ج79، ص198
45- اصول کافی، ج3، ص269
46- بافضیلتترین چیزی که بنده بعد از شناخت خداوند به وسیلة آن به درگاه الهی تقرّب پیدا می کند، نماز است (بیان نورانی حضرت امام کاظم(عَلَيهِ السَّلام)؛ تحف العقول، ص455).
47- مستدرک الوسائل، ج3، ص59
48- مستدرک الوسائل، ج1، ص265
49- بحارالانوار، ج84، ص245؛ به نقل از کتاب «جامع آيات و احاديث موضوعی نماز» عباس عزيزی