وقار و اُبهّت زن در حجاب کامل متجلّي است و حجاب کامل مانع از آن ميشود که کسي اجازة تعرّض نسبت به او پيدا نمايد «ذٰلِکَ اَدْنٰی اَنْ يُعْرَفْنَ فَلٰا يُؤْذَيْنَ»[1]. به عبارت ديگر، طبق نظر مفسّران عظام در تفسير آية شريفة مذکور، زن به وسيلة حجاب، اوّلاً: به عفاف و پاکي شناخته میگردد، ثانياً: مورد اهانت و آزار و اذيّت قرار نمیگيرد. از اينرو حجاب درواقع به قول استاد مطهّری(رَحمَةُاللهِ عَلَيه) مصونيّت است نه محدويّت؛ پس مراد از ستر و حجاب، خانه نشينيِ زن و محبوس بودن او نيست، بلکه هدف، پوشاندن بدن از مردان بيگانه و جلوگيری از جلوهگري و خودنمائي است. آيات قرآني و فتاواي علماي ربّاني و فقهاي الهي نيز مؤيّد همين معناست.
بر اين اساس که هم آبروی مؤمن حقّ خداوند است و هم به قول استاد جوادی آملی حجاب، حق خداوند است، هرگز به او اجازه داده نشده که با جلوهگری در برابر نامحرم، خويشتن را به ذلّت افکند. آري، پيام حجاب پيام مصونيّت است، يعني حجاب، از سوئی به زن مصونيّت فردي ميدهد تا مورد اهانت و هتک حرمت و آزار و اذيّت قرار نگيرد و از سوی ديگر بـاعث فلاح و سعادت و مصونيّت خانوادگي و اجتماعي او ميشود، چراکه حجاب، در حفظ و انسجام و استحکام خانواده از متلاشی شدن و پاشيدگی و عفّت عمومی در جامعه نقش عظيمی دارد. افرادی که ناآگاهانه و به علّت عدم آشنائی با تعاليم حياتبخش اسلامی، با حجاب مخالفت میکنند و آن را موجب تحقير و تعطيلی فعاليّتهای زن و مانع رشد و شکوفائی و ترقّی و کمال او میدانند، لازم است به اين حقيقت توجّه نمايند که اسلام و دين توحيد و قوانين آن، نه تنها باعث تحقير زن نيست، بلکه همانند ساير احکامِ حياتبخش اسلام مانند نماز و روزه و... وسيلهاي براي نيل به تکامل و سعادت دنيوي و اُخروي تمام انسانهاست و باعث رشد و کمال و تکريم آنها ميباشد. به اين معنا که اگر قرآن کريم خطاب به زن فرمود: خود را در معرض نگاههاي پليد و آلوده و شهواني و حريص قرار ندهد، او را تحقير نکرده، بلکه بدين وسيله از هرگونه سوءاستفاده و بهرهکشي از وجود زن جلوگيری میکند. بنابراين زنِ آگاه و بيدار، نه تنها با حکم حجاب، احساس حقارت نکرده و با آن مبارزه نميکند، بلکه احساس امنيّت و شخصيّت نموده و به آن افتخار کرده و با جان و دل اين نداي فطرت را ميپذيرد؛ چراکه همانند ساير تکاليف الهي با روح و فطرت پاک و لطيف و حسّاس او هماهنگ است.
قابل توجّه است که، اگر زن، به شخصيّت والا و جايگاه رفيعهاي که در پيشگاه حق تعالی دارد، اهميّت ندهد و ارزش واقعي خود را نشناسد، به هر ذلّتي تن داده و اجازه ميدهد مانند کشورهاي و به منجلاب کشیدن اوست.
گاندي رهبر سابق هند ميگويد: «زن نبايد خود را براي شهوتِ مردِ بيگانه بيارايد و نبايد زير بار چنين خفّتي برود» و در چنين وضعيّتي شخصيّت زن آنقدر مبتذل شده و چنان احساس فقدان شخصيّت ميکند که از نگاههاي طمّاع و پُرهوسِ مردان ناپاک، که به او نشانه رفته، احساس رضايت ميکند و بدين طريق ارضاء ميشود و با ولع تمام، هرچه بيشتر خود را میآرايد تا خود را بيشتر عرضه نموده و موردپسند قرار گيرد که اين امر نشانة دلهاي آلوده و ناپاک است؛ چون همانطور که دلِ پاک از گناه رنج ميبَرَد، دل ناپاک از آن لذّت ميبرد. زمانيکه دل، پاک شد، الگوي او شخصيّتهای والا و کامل آسمانی میشود که عاليترين الگوهاي تربيتي، اخلاقي و قرآني هستند، لکن وقتي دل، بيمار، و روح، مسخ و آلوده گشت، در اين صورت با ودايع درونش بيگانه شده و الگوي او هنرپيشگان و خوانندگان خارجي میگردند که نتيجهای بسيار ذليلانه و خسارتبار دارد.
بنابراين زنان مسلمان بايد آنقدر شخصيّت خود را با الگوهاي فاطمي ارتقاء دهند و بر مراتب آن بيفزايند و چنان شايستگي و عظمت ببخشند که هرگز کسي جرأت نکند تا ابهّت و عظمت و وقار آنان را زير سئوال ببرد و فکر و خيالِ ايجاد ارتباط با ايشان را در ذهن خود بپروراند، و خود را لايق اين بيان نورانی حضرت پيامبراسلام(صَلَّی الله ُعَلَيْه ِوَالِه) نمايند که فرمودند: «زنان امانت خدايند در دست شما، پس دربارة آنان از خدا بترسيد و خيرانديشى مرا در حق آنها بپذيريد»[2].
براستی آيا خسارتبار نيست که زن آنقدر خودش را متزلزل کرده و پَست و مبتذل نمايد، تا جمال و زيبایی و بدن و اندام او، وسيلهاي براي ارضاء شهوتآلودگان باشد؟ آيا حيف نيست که زن آنقدر وجود خود را به لجن بکشد و خود را به صورت کالاي مشتريپسند در برابر نگاهاي حريص و طمّـاع و آلـودة ناپـاکان عرضه کند تـا از وجودش اينهمه بهرهکشیهای سودجویانه شود؟ حقيقتاً وقتي کسي گوهر ارزشمند عفاف و عصمت را از دست داد، ديگر از او چه باقي ميماند؟
وقتي بانوان و جوانان مسلمان ميتوانند پيروان حضرت زهرا(سَلامُاللهعَلَيْها) و نمايندگان حضرت زينب کبري(سَلامُاللهعَلَيْها) باشند و سعادت جاويدان را برای خود رقم زنند، شايسته نيست که هر نداي شيطاني را لبيک گفته و به هر بادي بلرزند «يَميلُونَ مَعَ کُلِّ ريحٍ»[3]، بلکه لازم است در برابر وساوس شياطين انسی و جنّی، مانند حضرت يوسف(عَلَيْهِ السَّلام)، خداوند را ياد کنند تا خداوند هم آنان را ياد فرمايد «مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَاِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ اَجْرَ الْمُحْسِنين»[4].
پس، از مجموع مطالب مذكور كه از آيات شريفة قرآن كريم و مكتب اهلبيت(عَلَيهِمُالسّلام) و بيانات اساتيد معظّم استفاده شد، درمييابيم كه اگر با يك نگاه صادقانه و بيغرض بنگريم، آية حجاب براي شخصيّت و امنيّت دادن به زن است، نه تحقير او، يعني خداي سبحان نه تنها با حكم حجاب، زن را تحقير نكرده، بلكه به او عظمت و شخصيّت بخشيده و رفعت مقام داده و جايگاهش را نيكو گردانيده است، همانطور كه خداوند متعال از قول حضرت يوسف(عَلَيْهِ السَّلام) فرمود: «اِنَّهُ رَبّی اَحْسَنَ مَثْوٰایَ»[5].
2- آن نزديکتر است به اينکه شناخته شوند (به پاکي) پس اذيّت کرده نشوند (مبارکة احزاب/59).
1- تحفالعقول، ترجمه جنّتی، ص61
1- مـايل ميشوند بـه هر بـادي (به هر بادي ميلرزند) (بيـان نورانی امام علی(عَلَيْهِ السَّلام)؛ نهجالبلاغة فيضالاسلام، کلمات قصار، حکمت 139).
2- کسی که تقوا پيشه کند و صبر نمايد، پس همانا خداوند، ضايع نمیسازد اجر نيکوکاران را (مبارکه يوسف(عَلَيْهِ السَّلام)/90).
3- درحقيقت او پروردگار من است، نيکو گردانيد جايگاهم را (مبارکة يوسف(عَلَيْهِ السَّلام)/23).