بعد از ذکر موارد مختلفِ حجاب ظاهري اعمّ از پوشش، کنترل گفتار و نگاه به نامحرم و...، ذکر اين نکته لازم است که حجاب، محصول و ثمرة تقوای باطنی است. به اين معنا که اين عوامل نيرومند در باطن انسان، او را مُلزم به اطاعت از فرامين حقّه مي­نمايند که از جملة آنها پوشش ظاهري است. پس همانطور که نشانة دلِ پاک و باايمان، اطاعت از دستورات الهيّه است، اطاعت نيز موجب پاکی و صفای دل و تقويت ايمان می­گردد، چراکه ايمان و عمل صالح، تأثير متقابل در يکديگر دارند؛ ايمان، عمل صالح می­افزايد و عمل صالح، ايمان را افزايش می­دهد. به بيان ديگر، ايمان حقيقی در اعمال ظهور می­کند و متجلّی می­شود و اعمال صالح، موجب تقويت ايمان می­گردد و دل، طهارت بالاتری می­يابد. اين مطلب جواب کساني مي­باشد که ادّعا دارند داشتن حجاب ظاهري مهم نيست، بلکه بايد قلب و درونِ انسان پاک باشد، درحالی که پاکی درون و طهارت روح جز از طريق ايمان و عمل صالح حاصل نمی­­گردد. به عنوان نمونه: نماز عالی­ترين عمل صالح و بهترين تقويت­کنندة ايمان و مهم­ترين عامل بازدارندة انسان از معاصی است «اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[1]؛ همانطور که وقتی به حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ‌الله ُ‌عَلَيْه ِ‌وَ‌الِه) از حال کسی که نماز می­خواند و گناه انجام می­داد خبر دادند، فرمودند: «اِنَّ‏ صَلاتَهُ‏ لَتَرْدَعُه‏»[2] همانا نمازش او را برمی­گرداند و هدايت می­کند. و همينطور است نقطة مقابل آن، يعنی گناه، موجب کاهش و ضعف ايمان، و ضعف ايمان موجب گناه و معصيت می­گردد.

     پس، از ديدگاه اسلام، دلِ پاک آن دلي است که از گناهان پاک باشد و از معاصي بيزار و متنفّر بوده، و طالب ايمان و عمل صالح باشد که از جملة آنها حفظ حجاب است و اين است معنای فطری بودن دين.

     رضايت خداوند متعال از بنده، زماني تحقّق مي­يابد که بنده رضايت خداوند را اصل قرار داده و راضي به رضاي او باشد و با توجّه به اهتمام شديد خداوند متعال به مسئلة حجاب، به ميزان جدّي شمردن و مقيّد شدنِ انسان به مسئلة حجاب، رضايت پروردگار شامل حالش گشته و از آثار مبارک آن در دنيا و عقبی بهره­مند می­گردد «رَضِیَ اللهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه‏»[3].

     توجّه به اين نکته ضروري است که با رعايت اوامر الهی و از آن جمله حجاب، به تشکيلات خداوند افزوده نمي­شود، بلکه حکم حجاب، مانند ساير تکاليف دينی، جز براي پاکسازي و تطهير باطني بنده و رسانيدن او به سعادت جاويدان نمي­باشد و محال است که بدون رعايت شئونات اسلامي و موازين تقوا در تمام موارد ديني و تکليفي و از جمله در امر حجاب، انسان، صاحب قلب طاهر باشد، چراکه طهارت قلب جز به اطاعت نيست.

     پس قلبِ پاک محصول عمل پاک و صالح، و قلب سليم محصول عمل سالم است و از ديدگاه قرآن کريم تنها عامل نجات در روز قيامت، قلب سليم و پاک مي­باشد و مؤيّد آن مناجات حضرت ابراهيم(عَلَيْهِ ‌السَّلام) به درگاه خداوند متعال است که درخواست مي­کنند: «وَ لٰا تُخْزِنی يَوْمَ يُبْعَثُونَ‏﴿87﴾ يَوْمَ لٰا يَنفَعُ مٰالٌ وَ لٰا بَنُونَ﴿88﴾ اِلّا مَنْ اَتَی اللهَ بِقَلْبٍ سَليمٍ﴿89﴾»[4]. اعمال ناپاک و غيرالهي باعث آلودگي و ناپاکي قلب مي­شوند و امکان ندارد که انسان با ارتکاب گناه و انجام معاصي، صاحب قلب سالم شود و در تأييد آن، ملاحظه مي­شود هرچند که انسان، گناه و معصيت را با اعضاء و جوارح انجام مي­دهد، لکن خداي سبحـان، قلب را گنـاهکـار معرّفي مي­فرمايد: «اثِمٌ قَلْبُهُ»[5].

     استاد جوادي آملي فرمودند: «اگر کسي نخواست به حفظ ظواهر و رعايت دستورهاي حجاب و عفاف اعتنا کند، به بهانة اينکه قلب بايد سالم باشد، جوابش اين است که طهارت دل فقط از راهي حاصل مي­شود که خداي سبحان آن را موجب تزکيه معرّفي مي­فرمايد»[6].

     خلاصة مطالب مذکور عبارت است از اينکه: پاکي قلب معلول اطاعت از دستورات قرآن مجيد و انجام وظايف و تکاليف الهيّه است، و منهاي عمل به دستورات و فرامين الهي، کسي نمي­تواند ادّعاي طهارت و پاکي قلب نمايد، ولذا حفظ حجاب نيز از سوئی، ثمره و محصول تقوای قلبی و از سوی ديگر موجب افزايش و ازدياد آن است «وَ الَّذينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً وَ آتاهُمْ تَقْواهُمْ»[7].

 

1- همانا نماز، بازمی­دارد از بدی و منکر (مبارکه عنکبوت/45).

2- بحارالانوار، ج79، ص198

3- راضی است خداوند از ايشان و راضی می­باشند از او (خداوند) (مبارکه بينه/8).

4- (پروردگارا) و مؤاخذه نکن مرا روزي که برانگيخته مي­شوند‏﴿87﴾ روزي که نفع نمي­دهد مال و نه اولاد‏﴿88﴾ مگر کسي که بيايد (به طرف) خداوند با قلبي سالم‏﴿89﴾ (مبارکة شعرا/87 و 88 و 89).

5-  گناهکار است قلب او (مبارکة بقره/283).

6- تفسير موضوعی قرآن کريم، چاپ قديم، ج5

7- و کسانی که هدايت يافتند، می­افزايد ايشان را هدايت و می­دهد به ايشان تقوايشان را (مبارکه حضرت محمّد(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الِه)/17).