: خداي سبحان در عالم ظاهر، ستارگان را وسيلة راهيابي مسافران قرار داده است «هُوَ الَّذي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها في ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْر»[1] «وَ عَلٰامٰاتٍ وَ بِالنَّجْمِ هُمْ يَهْتَدُونْ»[2]. با توجه به اين كه هر آيهاي از قرآن كريم، ظاهر و باطني دارد، معناي باطني آيـات مذكور، آنگونه کـه از مکتب اهل بیـت(عَلَيهِمالسَّلام) آموختیم، حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) و آلطاهرين آن بزرگوار هستند كه ستارگان باطني ميباشند. چگونه امكان دارد كه مسافران ظاهري براي راهيابي، نياز به راهنما و علائم داشته باشند و براي جلوگيري از خطرات در راهها بر سر هر پيچ و خمي، علائم رانندگي نصب شود، ولي مسافر اليالله كه پيچ و خمها و عقبهها و گردنههاي روحي و معنوي فراواني در سِير اليالله خود دارد، نياز به راهنما نداشته باشد و خداي سبحان، ستارگان حقيقي را براي مسافران باطني و حقيقي قرار ندهد و آنان را بدون خضرِ ره رها كند؟
«طی این مرحله بی همرهی خضر مکن
ظـلمات است، بترس از خطر گمراهی»[3]
بنابراين حضرات ائمّة هديٰ(عَلَيهِمالسَّلام) ستارگان و كواكب درخشان آسمان حقيقت هستند، همانطور كه حضرت امام باقر(عَلَيهِالسَّلام) فرمودند: «نَحْنُ النَّجْم»[4]. اين ستارگان براي هدايت جامعة بشريّت ارسال شدهاند تا انسان را از جهل و گمراهي و هلاكت به سوي نجات و سعادت رهنمون باشند. وجود مقدس حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) به حضرت امام علي(عَلَيهِالسَّلام) فرمودند: «اَنْتَ نَجْمُ بَني هٰاشِمْ»[5]، «اَنْتَ اَحَدُ الْعَلٰامٰاتِ»[6] و نيز حضرت امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) ميفرمايند: «اَلنَّجْمُ رَسُولُ اللهِ(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) وَ الْعَلٰامٰاتُ الْاَئِمَةً»[7].
پس تا زماني كه انسان در پی اين نجوم باطني و كواكب فروزان آسمان معنا حركت كند و به راهنمائي ايشان عمل نمايد، اهل نجات است و هرگز گمراه نمیشود «لَنْ تَضِلُّوا»[8] و به اين علت به ما آموختند که در نمازهای يوميّه، ده نوبت از خداي سبحان درخواست نمائيم تا ما را به راه كساني كه به ايشان نعمت توحيد و ايمان داده، هدايت فرمايد: «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمْ﴿6﴾ صِرٰاطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ...﴿7﴾»[9].
اگر خداي سبحان انسان را به حركت در صراط مستقيم دعوت فرمود، آن بزرگواران، خود را صراط مستقيم معرفي فرمودند: «نَحْنُ الصِّراطُ الْمُسْتَقيمْ»[10]. حضرت پيامبر اسلام(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) خطاب به حضرت علي(عَلَيهِالسَّلام) فرمودند: «اَنْتَ الصِّراطُ الْمُسْتَقيمْ»[11]، و نيز فرمودند: «اِنَّ الصِّراطَ صِراطانِ صِراطٌ فِی الدُّنْیا وَ صِراطٌ فِی الْاخِرَةِ فَاَمَّا الَّذی فِی الدُّنْیٰا فَهُوَ اَمیرَ اْلمُؤْمِنینَ عَلِیٌّ(عَلَيهِالسَّلام) ...»[12].
اگر خداوند متعال، انسان را از طغیان و خروج از ميزان، نهي فرمود «اَلّا تَطْغَوْا فِي الْميزٰانِ»[13]، آن بزرگواران را به عنوان راهنما و ميزان فرستاد «نَحْنُ الْميزٰان»[14]. امكان ندارد كه خداوند انسان را به استوار ماندن در صراط مستقيم و برقراري نظم و میزان دعوت كند، ولي ناظم ارسال نفرمايد.آری آن بزرگواران خودشان نور و راهنمایان و هدايتكنندگان به سوي نور میباشند «اَلسَّلٰامُ عَلَيْكَ يٰا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ»[15]. بنابراين تا آن بزرگواران وارد متن زندگي انسان نگردند و انسان با نور ايشان حركت نكند، زندگي او سامان معنوي نمييابد و به سعادت ابدي نميرسد. سعادت ابدي در پرتو اطاعت و تبعيّت از هاديان آسماني است.
طغيان بشرِ امروز از ميزانِ انسانيت و خروجِ از حد و مرز انساني به علت رها كردن ميزان و گم كردن نجوم حقيقي و كواكب معنوي و ناظمان الهي است. بيماري نسل حاضر و گرفتاري او در چاه ظلمت، جز به دليل دور ماندن از طبيبان روحاني و هاديان نور نميباشد. بدون وجود مصباح هدايت و قطبنماي الهي، حقيقتاً نيل به ساحل نجات امكانپذير نيست. حضرت امام رضا(عَلَيهِالسَّلام) می فرمايند: «اَلْاِمامُ الْبَدْرُ الْمُنيرُ وَ السِّراجُ الزّاهِرُ وَ النُّورُ السّاطِعُ وَ النَّجْمُ الْهٰادي في غَياهِبِ الدُّجٰى وَ اَجْوازِ الْبُلْدانِ وَ الْقِفارِ وَ لُجَجِ الْبِحار»[16]، امام، ماه منوّر، چراغ روشن، نور تابان و ستارة هدايتگر در تاريکیهای گمراه کننده، در بيابانهای بی آب و علف و در ميان امواج سهمگينِ درياهاست.
آری، همانطور كه خداي سبحان، آسمانِ ظاهر را با ستارگان زينت داده است «اِنّـا زَيَّنَّـا الْسَّمآءَ الدُّنْيٰا بِزينَةٍ الْكَوٰاكِبِ»[17]، حضرات ائمّه اطهار(عَلَيهِمالسَّلام) را زيور و زينت آسمانِ معنا قرار داده است «نَحْنُ النَّجْم»[18]. آن بزرگواران توحيد مجسّم، ايمان مجسّم و تقواي مجسّم هستند و خداوند متعال زندگي انسان را با آنان زينت داده است. اگر خداي سبحان ميفرمايد: «وَاْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوٰابِهٰا»[19]، حضرت امام علي(عَلَيهِالسَّلام) ميفرمايند: «نَحْنُ الْبُيُوتُ الَّتي اَمَرَ اللّهُ اَنْ تُؤْتىٰ مِنْ اَبْوابِها نَحْنُ بابُ اللّهِ وَ بُيُوتُهُ الَّتي يُؤْتٰى مِنْهُ فَمَنْ بايَعَنا وَ اَقَرَّ بِوَلٰايَتِنا فَقَدْ اَتَى الْبُيُوتَ مِنْ اَبْوابِها»[20].
و اگر خداوند متعال فرمود: «وَ ابْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسيلَةَ»[21]، حضرت پيامبر اسلام (صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) ميفرمايند: «نَحْنُ الْوَسيلَةُ اِلَى الله»[22]. از حضرت امام محمد باقر(عَلَيهِالسَّلام) نيز مذکور است: «نَحْنُ حُجَّةُ اللهِ وَ نَحْنُ بابُ اللهِ وَ نَحْنُ لِسانُ اللهِ وَ نَحْنُ وَجْهُ اللهِ وَ نَحْنُ عَيْنُ اللهِ في خَلْقِهِ وَ نَحْنُ وُلٰاةُ اَمْرِ اللهِ في عِبادِهِ»[23]، «نَحْنُ اَرْكانُ تَوْحيدِهِ وَ نَحْنُ مَوْضِعُ سِرِّه»[24].
پس مادام كه انسان از آن بزرگواران اطاعت و تبعيّت كند و به دنبال آنان حركت نمايد و به آنان تمسّک جويد، اهل نجات است و تبعيت از ايشان به اين معناست كه نه از آنان پيشي بگيرد و نه عقب بماند «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَیِ اللهِ وَ رَسُولِهِ...»[25] و همچنين حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) فرمودند: «صَلُّوا كَمٰا رَاَيْتُمُونِ اُصَلّي»[26]. آن بزرگواران واسطة فيض الهي هستند و تمام نقصها و مواهب و فيوضات و بركات مادّی و معنوی توسط ايشان به انسانها ساري و جاري ميشود و بدون ايشان هيچ فيضي به زمين نميرسد و آن بزرگواران تا قيام قيامت به عنوان سكانداران كَشتي هدايت، سعادت بشر را عهدهدار هستند «وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرٰی وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْاَرْضُ وَ السَّمٰاءُ»[27]، «بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمٰاء»[28].
پس فيض امامت فيض دائمي است، منهاي مقام شامخ ولايت و امامت امكان خروج از ظلمات به نور ميسور نيست، چنانچه استاد جوادي آملي در توضيح آية شريفة «وَ مَنْ كانَ فی هٰذِهِ اَعْمىٰ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ اَعْمٰى وَ اَضَلُّ سَبيلا»[29]، فرمودند: اگر كسي بخواهد موحّد شود، تنها از راه امامت و توسط امام(عَلَيهِالسَّلام) ميسور است، بينائي و بصيرت انسان، در پرتو ارتباط با امام(عَلَيهِالسَّلام) میباشد ولذا كسي كه در دنيا امامش را نشناخت، كور و نابيناست و چون در روز قيامت، صورتها تابع سيرتهاست، از اين رو چنين كسي روز قيامت كور و نابينا محشور ميشود و به اين علت روي زمين هرگز خالي از حجّت معصوم آسماني نميماند و امروز هم وجود مقدس امام زمان(عَجَّلَاللهتَعالیفَرَجَهُالشَّريف) مصباح هدايت و كشتي نجات هستند. آن بزرگواران نور واحده ميباشند و رسالت و مسئوليت همة آنان، حفظ دين و هدايت و تربيت انسانهاست، لكن بنا به مقتضيات زمان، عملكرد ايشان متفاوت است.
بعد از روشن شدن گوشهاي از عظمت امامت و ولايت و مقام شامخ آن بزرگواران، لازم است كه انسان در شخصيت آن بزرگواران سير كند تا دريابد كه عامل اين همه عظمت چه بوده است؟ همان طور كه ستارگانِ ظاهري بطور تكويني مطيع امر پروردگار هستند «وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِاَمْرِه»[30] و ذرّهای از مدار اصلي خود خارج نميشوند «لَا الشَّمْسُ يَنْبَغي لَها اَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَ لَا اللَّيْلُ سابِقُ النَّهارِ وَكُلٌّ في فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»[31]، همانگونه حضرات معصومين(عَلَيهِمالسَّلام) که نجوم واقعي و ستارگان آسمان معنا هستند، مطيع محض پروردگار بوده و خواست و ارادهشان، مستهلك در خواست و ارادة خداي سبحان است که آن، همان مقام بندگی و عبوديّت میباشد که يگانه عامل عظمت آنبزرگواران است. آری اولين ويژگی و خصيصة ايشان بندگي است و تنها چيزي كه به آن افتخار ميكنند، عبوديت و بندگي میباشد، همانطور که حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) ميفرمايند: «اَلْفَقْرُ فَخْري»[32] يا حضرت امـام علی(عَلَيهِالسَّلام) ميفرمايند: «اِلهي كَفٰى بي عِزّاً اَنْ اَكُونَ لَكَ عَبْدا...»[33].
1- اوست آن کسی که قرار داد برای شما ستارگان را تا هدایت شوید با آنها در تاریکیهای بیابان و دریا (مبارکه انعام/97).
2- و علامتهايي است و با ستارگان، ايشان هدايت مييابند (مباركه نحل/16).
3- حافظ(عَلَيهالرَّحمَة)
4- ما هستيم ستاره (بحارالانوار، ج24، ص82).
5- توئي ستاره بنيهاشم (بحارالانوار، ج24، ص82).
6- تو هستي يكي از علامتها (بحارالانوار، ج24، ص82).
7- ستاره، رسول خدا(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ) و علامتها، ائمه(عَلَيهِمالسَّلام) هستند (بحارالانوار، ج24، ص82).
8- هرگز گمراه نميشويد (بيان نوراني حضرت رسول اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيْهِوَالِٰهِ)؛ وسائلالشيعه، ج27، ص33).
9- هدايت كن ما را به راه راست﴿6﴾ راه كساني كه نعمت دادي بر ايشان...﴿7﴾ (مباركه حمد/6 و 7).
10- مائيم صراط مستقيم (بيان نوراني حضرت امام سجاد(عَلَيهِالسَّلام)؛ بحارالانوار، ج24، ص12).
11- تو هستي صراط مستقيم (بحارالانوار، ج40، ص52).
12- در حقیقت صراط، دو صراط است، یک صراط در دنیا و صراط دیگر در آخرت است، پس امّا آن صراطی که در دنیاست، پس اوست امیرالمؤمنین علی(عَلَيهِالسَّلام) ... (تأویلالایات الظاهرة فی فضائل العترة الطّاهرة، ص30).
13- اينكه طغيان نكنيد در ميزان (مباركه الرحمن/8).
14- ماييم ميزان (بيان نوراني حضرت امام محمدباقر(عَلَيهِالسَّلام)؛ مستدركالوسائل، ج10، ص336).
15- سلام بر تو اي نور خداوند كه هدايت ميشوند به وسيله آن هدايتشوندگان (مفاتيحالجنان، فرازي از زيارت امام زمان(عَجَّلَاللهتَعالیفَرَجَهُالشَّريف) در روز جمعه).
16- اصول کافی، ج2، ص122
17- همانا ما زينت داديم آسمان دنیا را به زينت ستارگان (مباركه صافات/6).
18- مائیم ستارگان (بحارالانوار، ج24، ص82).
19- و بياييد به خانهها از درهايش (مباركه بقره/189).
20- ما هستيم خانههايي كه امر كرد خداوند اينكه بيائيد از درهاي آن، ما هستيم درِ خداوند و خانههايش كه وارد شوند از آن؛ پس كسي كه بيعت كند با ما و اقرار كند به ولايت ما، پس به تحقيق آمده خانهها را از درهاي آن (بحارالانوار، ج24، ص248).
21- و بجوئيد به سوي او وسيله (مباركه مائده/35).
22- ما هستيم وسيله به سوي خداوند (بحارالانوار، ج25، ص23).
23- مائيم حجّت خداوند و مائيم باب خداوند و مائيم لسان خداوند و مائيم وجه خداوند و مائيم چشم خداوند در ميان خلق او و مائيم واليان امر خداوند در ميان بندگانش (اصول كافي، ج1، ص145).
24- مائيم اركان توحيد خداوند و مائيم محل سِرّ او (بيان نوراني حضرت امام سجاد(عَلَيهِالسَّلام)، بحارالانوار، ج24، ص12).
25- اي كساني كه ايمان آورديد، پيشي نگيريد در هيچ امري نزد خدا و رسولش (مبارکه حجرات/1).
26- نماز بخوانيد همانطور که میبينيد من نماز میخوانم (بحارالانوار، ج82، ص279).
27- و بـه برکت او روزی به خلق میرسد و به وجود او ثابت شده است زمين و آسمان (مفاتيحالجنان، بخشی از دعای عديله).
28- و به واسطة شما (خداوند بر ما) باران رحمت نازل کرد و به واسطة شما آسمان را بپا داشت (مفاتيح الجنان، بخشی از زيارت جامعة کبيره).
29- و كسي كه باشد در اين دنيا نابينا، پس اوست در آخرت نابينا و گمراهتر (مباركه اِسراء/72).-
30- و خورشيد و ماه و ستارگان تسخير شدگانند به امر او (مباركه اعراف/54).
31- نه خورشيد سزاوار است براي آن اينكه درك كند ماه را و نه شب سبقت گيرنده است روز را و همگي در مداري شناورند (مباركه يس/40).
32- فقر، افتخار من است (بحارالانوار، ج61، ص30).
33- خدايا کافی است برای من اين عزّت که بندة تو باشم (مفاتيح الجنان، فرازی از مناجات اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِالسَّلام) در مسجد کوفه).