همانطور که روشن شد، انتخاب همسر باتقوا، باعث ميگردد که انسان مسير کمال را سريعتر طیّ نمايد. خداوند متعال زن و شوهر را وسيلة کمال و ارتقاء مقام معنوی يکديگر قرار داده است. انسان با انتخاب همسرِ باايمان، از سويی موجب کمال خود و همسرش میگردد و از سوي ديگر زمينة تکامل نسل بعدی را فراهم میسازد. بعد از انتخاب همسر باتقوا، دعوت خانواده بخصوص همسر و فرزندان به ايمان و تقوا از مسائل اساسی و تأثيرگذار در سعادت زوجين است. خـداوند مـتعال ميفرمايد: خانوادهتان را به تقوا و ايمان دعوت کنيد تا سرماية محبّت و آرامش را که هر دو محصول ايمان و تقوا است به دست آوريد «قُوا اَنْفُسَکُمْ وَ اَهْليکُمْ ناراً»[1]. پس بر سرپرست خانواده لازم است که خانوادة خود را به ورع و تقوا دعوت نمايد که البته اين دعوت، شايسته است با صبر و حوصله و با مهر و محبّت و نرمخويي و خوشرويي و احترام و تکریم شخصیت باشد تا مورد پذيرش خانواده واقع گردد و خاطرة تلخی از دين و متدین در ذهن همسر و فرزندان ایجاد نگردد. پس دعوت به حقّ و آموزش دين، همواره بايد با رحمت و مودّت قرين باشد و تعليم احکام و وظايف دينی به افراد خانواده، به زيباترين و لطيفترين صورت بيان گردد تا به عنوان يک سنّت محبوب و دوست داشتني قرار بگيرد؛ چرا که اسلام دين محبّت است «هَلِ الدّینُ اِلَّا الْحُبُّ»[2].
سزاوار است که انسان در هدايت خانوادهاش تلاش نمايد و بر کلیة امور خير از قبيل صدقه دادن، انفاق، تواضع، احترام به بزرگتر و رعايت حقّ کوچکتر و همچنين در ايجاد صلح و صفا بين افراد، آنان را ترغيب و تشويق نمايد و از عواقب سوء گناهان و معاصی و بیراههرویها آگاه نماید و برحذر دارد.
حضرت پيامبر اکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَاله) زمانيکه حضرت اميرالمؤمنين امام علی(عَلَيهِالسَّلام) را برای هدايت مردم به يمن میفرستادند، به ايشان فرمودند: «یاعلی! اگر يک نفر به دست تو هدايت شود، اجر آن از آنچه که خورشيد به آن میتابد بیشتر است»[3]. حقيقتاً خوشا به حال سعادتمندانی که چنين قدمهای بلندی برداشته و در هدايت افراد خانواده مؤثر واقع ميشوند.
خداوند متعال خطاب به وجود مقدّس پيامبراکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَاله) میفرماید: «وَاْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلٰاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَيْها»[4]. دعوت کردن خانواده به اطاعت خداوند از ويژگيهای انبياء(عَلَيهِمُالسَّلام) ميباشد؛ به عنوان مثال از جمله ويژگیهای حضرت اسماعيل(عَلَيهِالسَّلام) که خداوند متعال در قرآن مجيد ذکر فرموده، دعوت خانوادهاش به نماز میباشد «وَ کانَ يَاْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلٰواةِ»[5]. همچنين حضرت ابراهيم(عَلَيهِالسَّلام) هنگام دعا از خداوند مسئلت مينمايند که او و ذريهشان را از نمازگزاران قرار دهد «رَبِّ اجْعَلْنی مُقيمَ الصَّلٰاةِِ وَ مِن ذُرِّيَّتی»[6] و همچنين وجود مقدّس حضرت اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِالسَّلام) در آخرین لحظات زندگیشان خطاب به حسنین(عَلَيهِمُاالسَّلام) میفرمایند: «اَللهَ اَللهَ فِی الصَّلٰاةِ فَاِنَّها عَمُودُ دينِکُم»[7]. خدا را، خدا را، درباره نماز، چرا که آن ستون دین شماست. پس ملاحظه ميگردد که بزرگترين رسالتهای مؤمنين، دعوت خانواده به تقوا و ايمان ميباشد و به فرمودة قرآن مجيد هدايت بايد از خانواده آغاز گردد.
لحظه لحظة زندگی حضرت فاطمه زهرا(سَلامُاللهِعَلَيها) درس و پند است و آموزشها و پیامهای بسیار گرانقدری در تمام ابعاد زندگی مبارکشان جاری است که از جملة آنها در رابطة رفتار با فرزندان است. آن بزرگوار در حال بازی و سرگرم نمودن فرزندشان حضرت امام حسن(عَلَيهِالسَّلام) در اشعاری میفرمودند: «اِشْبَهْ اَبٰاکَ يٰا حَسَنُ»[8]، شبيه پدرت باش يا حسن. ملاحظه میگردد که حتی بازی آن حضرت با فرزندان توأم با تربیت و تقویت مقام ولایتمداری در آنان است. وجود مبارک پيامبراکرم(صَلَّیاللهُعَلَيهِوَاله) میفرمايند: «مٰا مِنْ بَيْتٍ لَيْسَ لَهُ شَيْءٌ مِنَ الْحِکْمَةِ اِلّا کٰانَ خَراباً»[9]، خانهای که در آن حکمت و تعاليم عالية دينی نباشد در حقيقت خرابهای بيش نيست. همچنين امام صادق(عَلَيهِالسَّلام) میفرمايند: «بادِرُوا اَحْداثَکُمْ بِالْحَديثِ قَبْلَ اَنْ تَسْبِقَکُمْ اِلَيْهِمُ الْمُرْجِئَةُ»[10]، در آموختن احاديث ما به فرزندانتان مبادرت نمائيد قبل از اينکه افراد فاسد و نااهل بر شما پيشی گيرند و به سراغ آنها بروند.
1- نگه دارید خودتان و خانوادهتان را از آتشی (مبارکة تحریم/6).
2- آيا دين جز محبّت است؟ (بيان نورانی حضرت امام محمّد باقر(عَلَيهِالسَّلام)؛ بحارالانوار، ج27، ص95).
3- بحارالانوار، ج21، ص361
4- و امر کن خانواده ات را به نماز و بر انجام آن شکیبا باش (مبارکه طه/132).
5- و پیوسته امر میکرد خانوادهاش را به نماز (مبارکه حضرت مریم(سَلامُاللهِعَلَيها)/55).
6- پروردگـار من! قرار بده مرا برپـا دارنده نمـاز و از فرزندانم (مبـارکه حضرت ابراهیم (عَلَيهِالسَّلام)/40).
7- نهج البلاغه، نامه 47، ترجمه دشتی.
8- بحارالانوار، ج43، ص286
9- تفسير نور الثّقلین، ج1، ص287
10- وسائل الشیعه، ج17، ص331