با توجّه به آنچه گفته شد، اگر الگوی انسان در مسئلة ازدواج، حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها) و مولای متّقيان حضرت علی(عَلَيهِ­السَّلام) باشد، توجّه به اين نکته ضروری است که ملاک آنان در انتخاب همسر چه بوده است؟

     در آن زمان که حکومت اسلامی در مدينه تشکيل يافته بود و وجود مقدّس حضرت رسول خدا(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) رياست حکومت را بر عهده داشتند، شرافت خانوادگی و قدرت يافتن حکومت اسلامی از سويي و يگانه فرزند حضرت ­پيامبر بودن و کمالات و فضايل فوق­العاده و برجستگي­هاي روحي و اخلاقيِ حضرت فاطمة ­زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها) از سوي ديگر باعث شده بود که سيل خواستگاران از ثروتمندان و سرمايه­داران به خانة حضرت پيامبر اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) روي آورند؛ بطوريکه يکي از آنان با مقدار قابل توجّهي زر و پول به خواستگاري حضرت فاطمه(سَلامُ­الله­عَلَيها) آمده بود که حضرت پيامبر اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) مشتي سنگ­ريزه در مقابل آن شخص به زمين ريختند که همگي به اذن الله تبديل به جواهر گشت و با اين کار نشان دادند که آنان مظهر قدرت الله مي­باشند، و چنانچه اراده نمايند به اذن الله مي­توانند سنگ­ريزه را تبديل به جواهر کنند.

     بدين ترتيب همة خـواستگاران جز يک جواب نشنيدند و آن ايـنکه «اَمْرُها اِلي رَبِّها»[1]، کار فاطمه به دست پروردگار فاطمه است. آری، ناگفته پیداست که وقتي ولادت آن بزرگوار با تناول ميوة بهشتي صورت گرفت و نامشان را حضرت حقّ معيّن فرمود، ازدواجشان نيز به امر الهي و با تعيين وحي خواهد بود.

     از ديگر خواستگاران وجود مقدّس حضرت فاطمة ­زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها)، مولاي متّقيان حضرت ­علي(عَلَيهِ­السَّلام) بودند که حضرت پيامبر ­اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) براي ايشان به عنوان پيشوا و پدر و معلّم بودند که در موردي آن بزرگوار فرمودند: «اَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبيدِ مُحَمَّدٍ(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ)»[2] من غلامي از غلامان حضرت محمّد(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) هستم.

     زمانیکه حضرت امام ­علی(عَلَيهِ­السَّلام) می­خواستند موضوع خواستگاری از حضرت فاطمة­ زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها) را با رسول­ خدا(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) مطرح سازند، عرق خجلت از سر و روی ايشان می­باريد و چهرة مبارکشان از شدّت شرم گلگون شده بود، به طوريکه نتوانستند خواسته­شان را مطرح نمايند که حضرت پيامبر ­اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) فرمودند:­ «لَعَلَّکَ جِئتَ­ تَخْطُبُ فاطِمَةَ»؟[3] شايد که برای خواستگاری فاطمه آمده­ای؟ لازم است که اين موضوع را به فاطمه(سَلامُ­الله­عَلَيها) اطّلاع دهم؛ حضرت­زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها) هم درحاليکه عرق شرم از سر­ و صورتشان سرازير بود و چهره­شان از شدّت خجلت، گلگون گشته بود، سر به پايين انداختند و با سکوت خودشان، موافقت خويش را اعلام نمودند که حضرت پيامبر ­اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) فرمودند: «اَللهُ اَکْبَرُ! سُکُوتُها اِقْرارُها»[4] خداوند بزرگتر است! سکوت او، نشانة تأييد او است. که در مورد ديگری آن بزرگوار مي­فرمايند: «لَوْ لَمْ يَخْلُقِ اللَّهُ عَلِيَّ بْنَ اَبي طالِبٍ ما كانَ لِفاطِمَةَ كُفْوٌ»[5] اگر خداوند حضرت علی بن ابيطالب(عَلَيهِ­السَّلام) را خلق نمی­کرد، برای فاطمه(سَلامُ­الله­عَلَيها)کفوی نبود.

     سرانجام، اين ازدواج مبارک صورت گرفت و این عقد آسمانی در نهایت سادگی و زیبایی و با مَهريّه و جهيزية بسيار اندک و ناچيز انجام گرفت. مهرية حضرت فاطمة زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها) پانصد درهم بود که آن بزرگوار از پدرشان درخواست کردند مهرية ايشان را شفاعت گناهکاران امّت در قيامت قرار دهند و اين درخواست، قبول شد و فرمان آن را جناب جبرئيل(عَلَيهِ­السَّلام) از آسمان نازل کرد[6].

      نکتة ديگری که در اين ازدواج مقدّس، قابل توجّه می­باشد، اين است که علاوه بر پايين بودن ميزان مهريّه و ساده برگزار نمودن مراسم ازدواج، زمانيکه حضرت علی(عَلَيهِ­السَّلام) آمادگی خود را برای شروع زندگی مشترکشان اعلام نمود، حضرت پيامبر­اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) فرمودند که همين امشب يا فردا شب، ترتيب کار را خواهم داد و همانجا دستور فراهم ساختن مقدّمات جشن بسيار ساده­ای را صادر فرمودند که مملوّ از روحانيّت و معنويّت بود و اين جشن ملکوتی و مراسم مربوط به آن، در نهايت سادگی و زیبایی و بسيار بی­تکلّف برگزار گرديد.

     «در هنگام فراهم ساختن مقدمات عروسی، بانو امّ سلمه که از زنان باشخصيّت اسلام و مورد احترام حضرات ائمّة معصومين(عَلَيهِمُ­السَّلام) بودند، به همراه جمعی از همسران پیامبر به محضر آن حضرت رفته و عرض کردند­: ای رسول خدا! پدر و مادرمان به فدای تو! ما برای موضوعی نزد تو آمده­ایم که اگر حضرت خديجه(سَلامُ­الله­عَلَيها) زنده بود، موجب روشنی چشمش می­شد، امّ سلمه می­گوید: وقتی ما نام خدیجه کبری را بردیم آن حضرت گریان شد و فرمودند: «خَديجَةُ وَ اَيْنَ مِثْلُ خَديجَة»، مثل خديجه(سَلامُ­الله­عَلَيها) پيدا نخواهد شد. خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذيب کردند، مرا تصديق نمود و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود. خدا بـه من دستور داد خديجه را بـه قصر زمرّدى كـه در بهشت دارد و هيچ رنج و زحمتى در آن نيست بشـارت دهم. بـانو ام­ّسلمه عرض کرد: یا رسول الله! شما هر چه دربارة خدیجه بگویی عین حقیقت است، ولی من به خاطر مطلبی دیگر به محضر مبارکت آمده­ام و آن اینکه برادر و پسر عمویت علی دوست دارد شما اجازه دهید همسرش فاطمه را به خانة خود برد و شرم و حیای آن بزرگوار مانع از این شد که خودش خواسته­اش را به شما برساند»[7]. در اینجا حضرت پیامبر اسلام(صَلّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَآلِهِ) حضرت علی(عَلَيهِ­السَّلام) را خبر کردند و برخلاف آنچه در میان مردم تجمل­پرست معمول است که از ماهها قبل دست به کار این برنامه­ها می­شوند، همانجا دستور فراهم ساختن مقدّمات جشن ساده­ای را صادر فرمودند.

 

1- بحارالانوار، ج43، ص124

2- کافی، ج1، ص90 

3- بحارالانوار، ج43، ص119

4- بحارالانوار، ج43، ص93

5- بحارالانوار، ج43، ص107

6- کتاب«زهرا(سَلامُ­الله­عَلَيها) برترين بانوی جهان»، تأليف آيت الله مکارم شيرازی، ص39 (نقل از اخبارالاول، ص88).

7- بحارالانوار، ج43، ص131