قرآن کریم شفاست «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنين»[1] و وقتی انسان در اثر گناه روحش بیمار می گردد، بايد دست به دامن قرآن شود، چراکه قرآن کريم، انسانِ گناهکار را به سوی درمان و شفاء راهنمایی می کند و به او می آموزد روحی که توسّط گناه مریض شده، با توبه و استغفار، شفاء یافته و سلامت خود را بازمی یابد و به همین علت حضرت پيامبراکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) می فرمایند: «لِكُلِّ داءٍ دَواءٌ وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الْاِسْتِغْفار»[2] برای هر دردی دوایی وجود دارد و داروی گنـاهـان، استغفـار است. همانطور که استاد مطهّری(رَحمَةُ اللهِ عَلَيه) در کتاب «انسان کامل» می نویسند: ماه مبارک رمضان برای این است که بیماران سالم شوند و سالم ها سالم تر گردند.
همانطور که قرآنِ مُنزَل و مکتوب شفاست، قرآن ناطق هم شفاء می باشد. وجود مقدّس حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و اولاد طاهرینشان، طبیب و شافی هستند و به همین علّت حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در مورد حضرت پیامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) می فرمایند: «طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّه»[3]. خداوند طبیب است «یا طَبیبَ مَنْ لا طَبیبَ لَهُ»[4]، ولذا حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) هم که مظهر اسماء حسنای الهی و از جمله صفت طبيب پروردگار هستند، طبابت روحی مردم را بر عهده دارند.
ماه مبارک رمضان ماه سلامتی و عافیت است و مراد از سلامتی، تنها سلامت جسمی نیست، بلکه عافیت روحی انسان، در این ماه توسط توبه تضمین شده است. در ماه مبارک رمضان، عالی ترین شرایط برای توبه و استغفار و رسیدن به عافیت که همان حیات طیّبه می باشد، فراهم شده است. انسانی که توسّط گناه، از حیات پاک و طیّب دور شده، توسط توبه، عافیت یـافته و بـه حیـات طیّبه نائل می گردد و به همان سلامتی ایمانی می رسد که آن را در دعاهای خود از پروردگار متعال درخواست می نماید «وَ تَمْنَحَنِی السَّلامَةَ فی دينی»[5].
امروز روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان و روز قدر می باشد و روز بسیار باعظمتی است، چراکه هر شبی که مقدّس باشد، روزِ آن نیـز مقدّس است. در دعـای این روز مقدّس از خداوند درخواست می کنیم: «اَللّهُمَّ اغْسِلْنی فيهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنی فيهِ مِنَ الْعُيُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبی فيهِ بِتَقْوَى الْقُلُوبِ يا مُقيلَ عَثَراتِ الْمُذْنِبينَ»[6]. آنچه که معیوب را مرغوب، و مغضوب را محبوب می کند، توبه است و درواقع خداوند می فرماید: بنده ام اگر معیوب و مغضوب شدی، قبل از اینکه روزی برسد که اجازۀ معذرت و عذرخواهی به کسی داده نشود «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُون»[7]، با توبه به درگاه خودم بیا تا آثار گناهان را از وجودت بشویم و پاک و طاهر سازم.
پس خداوند طبیب است و حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) طبیبی هستند که به دنبال درمان مریضان روحی هستند، ولذا خداوند در مبارکۀ نساء می فرماید: «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً»[8]. یعنی اگر اهل جرم و فساد و معصیت، به جای ریا و تزویر و تهمت و افتراء و...، همین که به اشتباه خود پی بردند، در مقام توبه درآیند و رسول الله(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) برای آنها استغفار کنند، خداوند هم به احترامِ استغفـارِ رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) آنها را خواهد بخشید و در نتیجه آنها، خداوند را غفور و مهربان خواهند یافت. البته این آیۀ شریفه، تنها مختصّ زمان حیات حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) نیست، بلکه امروز هم هر کسی که متوجه جرم و قصور و گناه و عصیانِ خود شود و توبه نماید و سپس از رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) که پدر مهربان امّت هستند «اَنَا وَ عَلِیٌّ اَبَوا هذِهِ الْاُمَّة»[9] طلب آمرزش کند، خداوند را توّاب و مهربان خواهد یافت. بنابراین ما هم این چنین به محضر پدرمان می نالیم که: «يا اَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا اِنّا كُنّا خاطِئينَ»[10] ای پدر بزرگوار! ما مرتکب خلاف و گناه شده ایم، از خداوند برای ما طلب آمرزش نماييد.
با توجه به آیۀ شریفۀ «وَ لَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ...» مسئلۀ توسّل و شفاعت تثبیت می شود که دشمنان اسلام به خاطر آن، با مسلمانان مبارزه کرده و شیعه کشی می کنند. خداوند متعال در آیۀ شریفۀ مذکور، بطور صریح و روشن بیان فرموده که اگر گناه کردید، به حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) متوسّل شوید تا شما را شفاعت کنند؛ درحالی که امروزه، داعشی ها و وهابی ها و تکفیری ها و... شیعیان را بخاطر توسّل بـه ائمّۀ اطهـار(عَلَيهِم السَّلام) متّهم بـه شرک کرده و گردن می زنند و آدم کُشی می نمایند.
پس بنا به نصّ صریح قرآن کریم، شفاعتِ محبوبان الهی از انسانها در پیشگاه خدای سبحان، امری قطعی و یقینی است، ولذا انسان بر اساس بیان نورانی «كُلُّنا واحِدٌ مِنْ نُورٍ واحِد»[11] به هر کدام از آن بزرگوران توسّل نماید و طلب شفاعت کند، مورد شفاعت آنان قرار خواهد گرفت. البته مسئلۀ شفاعت تنها در آخرت نیست، بلکه در دنیا هم مطرح است، چراکه وقتی انسان گناه می کند و توبه کرده و به حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) توسّل می کنـد و آن بزرگواران واسطـه می شوند، خداوند هم شفاعتشان را قبول فرموده و بنده را مورد عفو و آمرزش خود قرار می دهد. به عبارت دیگر، شفاعتِ دنیویِ آن بزرگواران، دعا و استغفار در حق شفاعت شونده است.
پس حال که در مبارک ترین و نورانی ترین ایّام و لیالیِ ماه مبارک رمضان که همان دهۀ آخر آن است «وَ لَيالٍ عَشْرٍ»[12]، و بنده نوازی و غریب نوازیِ خاصی از سوی میزبان کریم است، قرار گرفته ایم، تلاش کنيم تا با توبه و تجدید عهد و پیمان و توسّل به حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) و شفاعت آن بزرگواران، خود را در جرگۀ میهمانان خاص پروردگار قرار دهیم.
[1]- و نازل نموديم از قرآن آنچه را که آن شفا و رحمتی برای مؤمنان است (مبارکه اِسراء/82).
[2]- ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص164
[3]- طبيبی است دور زننده به طبّ خود (تصنيف غررالحکم و دررالکلم، ص109).
[4]- ای طبيب کسی که طبيبی برای او نيست (مفاتيح الجنان، دعای جوشن کبير، فراز59)
[5]- و در دين و جانم به من سلامت بخشى (مفاتيح الجنان، فرازی از دعای روز شنبه).
[6]- خداوندا شست و شو ده مرا در آن از گناهان و پاکيزه ساز مرا در آن از عيبها و بيازمای قلبم را در آن با تقوای قلب ها، ای چشم پوشی کننده از لغزش های گناهکاران (مفاتيح الجنان، دعای روز بيست و سوم ماه مبارک رمضان).
[7]- و رخصت داده نشود ايشان را که عذر آورند (مبارکه مرسلات/36).
[8]- و اگر ايشان زمانی که ظلم کردند بر خودشان، بيايند نزد تو، پس آمرزش بخواهند از خداوند و آمرزش بخواهد برای ايشان رسول، البتّه می يابند خداوند را توبه پذيرِ مهربان (مبارکه نساء/64).
[9]- من و علی دو پدرِ اين امّت هستيم (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)؛ بحارالانوار، ج23، ص259).
[10]- ای پدرِ ما، از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه، كـه همانـا ما خطـاكـار بوديم (مبـارکه يوسف(عَلَيهِ السَّلام)/97).
[11]- همگی ما یکی هستيم از یک نور (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه)؛ بحارالانوار، ج26، ص16).
[12]- سوگند به شبهای ده گانه (مبارکه فجر/2).