بعد از اینکه روشن شد شیطان از راههای مختلف درصدد اغوای انسان است، این سئوال در مورد حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) مطرح می­گردد که چرا شیطان توانست حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) را با آن مقامِ عصمت، از بهشت هبوط دهد؟ البته لازم به توضیح است که: بهشتی که حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) در آن قرار داشتند، بهشت موعود نبود، چراکه خروج از بهشتِ موعود امکـان­ پذیر نیست. حال، پاسخ این است که: حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) ندیده بودند که کسی در برابر خداوند دروغ گوید یا افترا بندد و حتی قسم یاد کند. شیطان دروغ گفت و به آن سوگند یاد کرد «وَ قاسَمَهُما اِنّی لَكُما لَمِنَ النّاصِحينَ»[1]. شیطان به آنان گفت: در صورت خوردنِ میوۀ ممنوعه، یا دو مَلَک می­شوید و یا عمر جاویدان می­یابید «اَنْ تَكُونا مَلَكَيْنِ اَوْ تَكُونا مِنَ الْخالِدينَ»[2].

     البته حضرات انبیای عظام(عَلَيهِم­ السَّلام) نه تنها هرگز گناه نمی­کنند، بلکه حتّی فکر گناه هم نمی­کنند و حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) نیز گناه نکردند، بلکه ترک اولی نمودند، چراکه امر پروردگار به دو صورت است: 1- امر مولوی 2- امر ارشادی. امر مولوی این است که خداوند به هر کاری امر فرموده، انسان حق ندارد که از آن تعدّی کند و در صورت تعدّی، گناه و معصیت محسوب می­گردد. اما امر ارشادی این است که اگر کاری را انجام ندهد، بهتر است از اینکه انجام دهد. حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) امر ارشادی را ترک کردند که همـان ترک اولی می­باشد، یعنی اگر آن را انجام نمی­دادند، بهتر بود، نه اینکه وظیفه داشتند که میوۀ ممنوعه را نخورند. به محض اینکه حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) متوجه این ترک اولی شدند، توبه کردند و از درِ عذرخواهی برآمدند «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرين‏»[3] و خداوند متعال هم توبه­شان را پذیرفت «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ»[4]. به همین ترتیب حضرت یونس(عَلَيهِ السَّلام) که محل مأموریّت خود را بدون اِذن الهی ترک کردند، ترک اولی بود، نه گناه و معصیت، و به محض اینکه ایشان متوجه ترک اولای خود گشتند، توبه نمودند «فَنادٰى‏ فِی الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّی كُنْتُ مِنَ الظّالِمين‏»[5]. به عبارت دیگر، هم حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) و هم حضرت یونس(عَلَيهِ السَّلام) به محض اینکه متوجه ترک اولایشان گشتند، توبه نمودند و از درِ عذرخواهی برآمدند و خدای سبحان نیز، توبه­شان را پذیرفت «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنين‏»[6]. از جملۀ شریفۀ «وَ كَذلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنين» معلوم می­شود که هر کس بعد از خطا و اشتباه، در مقام توبه درآید و جبران مافات کند، خداوند او را می­بخشد. شیطان هم اگر بعد از معصیت بزرگی که انجام داد و در برابر خدای سبحان نافرمانی کرد، از درِ توبه درمی­آمد، از شقاوت ابدی نجات می­یافت، لکن جسارت خود را مستحکم­تر نمود و با گفتنِ «اَنَا خَيْرٌ مِنْه‏»[7] خود را برتر دانست و خداوند را محاکمه کرد که موجودِ برتر را امر بر سجده به موجود پست­ تر کرده است!

     با توجه به داستان حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) و شیطان، چند مطلب روشن می­گردد که عبارتند از:

     1- اقرار و اعتراف به گناهان و توبه و استغفار، به محض توجه به خطا و اشتباه است. خداوند متعال آن معلّم ازل و ابد در آیه آیۀ قرآن کریم، بندگانش را تربیت و ادب می­فرماید و حق و باطل و خیر و شرّ و هدایت و ضلالت را می­ نمایاند. هیچ معلّمی بمانند خدای سبحان شاگردانش را دوست ندارد و به این سبب این همه حقایق را در قرآن کریم بیان فرموده است.

     2- اولین گناهِ شیطان، تکبّر بود و به خاطر تکبّر، از سجده بر حضرت آدم(عَلَيهِ السَّلام) که درواقع سجده بر خداوند متعال بود، اِبا و امتناع کرد «اَبٰى‏ وَ اسْتَكْبَر»[8]، ولذا هر کسی که تکبّر ورزد، به سرنوشت شیطان دچار می­گردد. در حدیث قدسی آمده است که خدای سبحان خطاب به حضرت داود(عَلَيهِ السَّلام) فرمود: «يا داوُدُ اِنَّ اَقْرَبَ النّاسِ مِنّی يَوْمَ الْقِيامَةِ الْمُتَواضِعُونَ وَ كَذلِكَ اَبْعَدُ النّاسِ مِنّی يَوْمَ الْقِيامَةِ الْمُتَكَبِّرُون‏»[9] اى داود، نزديكترينِ مردم در روز قيامت به من متواضعان هستند، و همچنين دورترينِ مردم در روز قيامت از من متكبّرانند.

 

[1]- و سوگند یاد کرد از برای ايشان که همانا من برای شما از خيرخواهانم (مبارکه اعراف/21).

[2]- اينکه خواهيد شد دو فرشته يا خواهيد شد از جاودانيان (مبارکه اعراف/20).

[3]- گفتند: پروردگار ما، ستم کرديم ما بر نفسهايمان و اگر نيامرزی ما را و رحم نکنی بر ما، البتّه خواهيم بود از زيانکاران (مبارکه اعراف/23).

[4]- پس فرا گرفت آدم از پروردگارش کلماتی (و با آنها توبه کرد)، پس توبه نمود بر او (مبارکه بقره/37).

[5]- پس ندا کرد در تاريکی ها اينکه نيست خدايی جز تو، پاک و منزّهی تو، همانا من بودم از ستمکاران (مبارکه انبياء(عَلَيهِم السَّلام)/87).

[6]- پس اجابت کرديم برای او و رهانيديم او را از غم و اندوه و اينچنين نجات می دهيم مؤمنان را (مبارکه انبياء(عَلَيهِم السَّلام)/88).

[7]- من بهتر از او هستم (مبارکه اعراف/12).

[8]- اِبا کرد و سرکشی نمود (مبارکه بقره/34).

[9]- مشكاة الانوار في غرر الاخبار، ص226