انسان برای رسیدن به مقام شامخ بندگی، نیاز به الگوی کامل دارد. مسیر بندگی، مسیری است که بدون داشتن الگو نمیتوان این مسیر را پیمود، ولذا خدای سبحان، بندگان محض و مطلق را که شاگردان اوّل مکتب توحید هستند، به عنوان اُسوه و الگو مقرّر فرموده است. مسیری را که خداوند متعال برای انسان ترسیم فرموده، مسیر بندگی و عبودیّت است و خدای سبحان برای اینکه انسانها نلرزند و نلغزند، عباد حقیقی را به عنوان الگو برای آنان انتخاب فرموده و ارسال کرده است تا دستِ ممکن الوجود را بگیرند و به واجب الوجود برسانند. آنان ارسال شدهاند تا همانندسازی کنند. وقتی انسان شبیه الگوها شد، حقیقت شیعه گری در وجودش محقّق میگردد. شیعۀ حقیقی، شبیه ترین فرد به عباد و بندگان حقیقی خداوند است. وقتی انسان، مطیع واقعی شد، شبیه حقیقی به الگوی کامل و شیعۀ واقعی میگردد. در روايتی آمده است: «مردى بـه همسر خـود گفت: برو خدمت حضرت فـاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) دختر رسـول خدا(صَلَّیاللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و از او مرا سؤال كن كه آيا من از شيعيان آنها هستم يا نه؟ آن زن خدمت حضرت زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) آمد و پرسيد، حضرت فرمودند: «قُولی لَهُ اِنْ كُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناكَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناكَ عَنْهُ فَاَنْتَ مِنْ شِيعَتِنا وَ اِلّا فَلا»[1] به شوهرت بگو: اگر به آنچه ما فرمانت داديم، عمل می كنى و از آنچه تو را نهى نموديم خوددارى می كنى، تو از شيعيان مائى و الّا نه». کسی به صِرف نام و ادّعا و بدون شباهت، نه محبّ میشود و نه شیعه محسوب میگردد. شیعه کسی است که شبیه و همرنگ الگوهایش گردد و خود را بالا بکشد. خداوند متعال محبت را در قلوب بندگانش قرار داد و آن را جهت داد تا در اِعمال محبّت بیراهه نروند و در آن مسیری که تعیین فرموده بذل کنند که همان دوستی اهل بیت(عَلَيهِمُ السَّلام) است «اِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى»[2]. محبّتِ حقیقی همرنگ ساز است و محبّ را به شکل محبوب درمی آورد.