آیات شریفۀ قبلی در توصیف منافقین بود که فرمود: آنان اهل صدق و راستی نیستند، بلکه اهل ریاء و مکر و خدعه هستند و آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان توبه کاران و مؤمنین است که می فرماید: «اَخْلَصُوا دينَهُمْ لِلَّهِ»، ولذا معلوم می شود مؤمنین برخلاف منافقین، اهل صدق و اخلاص و راستی هستند و در بازار دین و آخرت، جز سرمایۀ صدق و اخلاص پذیرفته نمی شود «قالَ اللهُ هذا يَوْمُ يَنْفَعُ الصّادِقينَ صِدْقُهُم»[1] خداوند فرمود: امروز روزی است که به صادقین نفع می رسد به سبب صدقشان. همانطور که وقتی کسی می خواهد به کشور دیگری سفر کند، پول کشورش در کشور جدید قابل استفاده نیست و باید ارز آنجا را تهیه کند، همانگونه نیز سرمایه های دنیوی و ظاهری اعم از مال، ثروت، مقام، پُست، ریاست، خدم و حشم و اولاد و... هیچ کدام قابل انتقال به جهان آخرت نیستند و در جهان دیگر به درد نمی خورند. آنجا سرمایۀ صدق و اخلاص را پذیرا هستند و تنها سرمایۀ قابل انتقال به آنجا صدق و اخلاص است و به همین علّت خدای سبحـان گـاهی محبوبین خود را بـه صفت صدق توصیـف می فرماید: «اِنَّهُ كانَ صِدّيقاً نَبِيّاً»[2]، و گاهی آنان را به اخلاص معرّفی می فرماید: «اِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيّاً»[3]، «اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصينَ»[4] همانا او از بندگان مخلَص ما بود. حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِمُ السَّلام) الگوی صدق و اخلاص هستند و به همین علّت خداوند متعال می فرماید: «كُونُوا مَعَ الصّادِقينَ»[5] همراه صادقین باشید. «هنگامى که خداوند آیۀ «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصّادِقینَ» را نازل کرد، سلمان گفت: اى رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) منظور از آن عام است یا خاص؟ پیامبر(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) فرمودند: مأمورین به این دستور، همۀ مؤمنانند، و اما عنوان صـادقین مخصوص برادرم على(عَلَيهِ السَّلام)، و اوصیاء بعد از او تا روز قیامت است»[6]. آری، اوج مرتبۀ صدق و اخلاص را رسول مکرّم اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و اهل بیت(عَلَيهِمُ السَّلام) دارا هستند و آنان، الگوهای نیکو برای انسان ها می باشند. برای رسیدن به صدق، الگوی صادق لازم است، برای رسیدن به اخلاص الگوی مخلَص لازم است و برای این منظور باید دست به دامن صادقان و مخلَصان زد.
اینکه خداوند متعال انسان را الگوپذیر قرار داده ، الگوهای کامل را برای او مقرّر فرموده و اینکه الگوپذیری جزء فطرت انسان است، به وجود الگو در بیرون دلالت دارد. اگر انسان توان شبیه شدن به آن بزرگواران را نداشت، خداوند آنان را الگو قرار نمی داد. معنای الگو آن است که انسان خودش را بالا بکشد و به الگو نزدیک کند و در نهایت شبیه الگو شود.