نیّت و قصد و هدف انسان در انجام کارها موجب ارزش یا فاقد ارزش بودن آن در پیشگاه الهی است. کسی که تمام کارهای خود را برای رضایت الهی انجام می دهد، حتی کارهای روزانۀ او هم عبادت محسوب می گردد. به عنوان نمونه: کسی که پوست میوه ­ای را برای رضایت خداوند از محل عبور مردم کنار می­زند، یا به عیادت بیماری می رود، از همسر خود اطاعت می نماید، به والدين و همسر و فرزندان محبت می کند و يا حتّی به صورتشان لبخند می زند، در منزل نظافت می کند و غذا می پزد و بطور کلّی رُفت و روب و حتّی خوردن و خوابيدن و سخن گفتن و تمام کارهای مباح زندگی، وقتی به قصد و نیّت کسب رضایت و خشنودی پروردگار صورت می­گیرد، عبادت محسوب می­گردد. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) در بيانی نورانی به جناب اباذر فرمودند: «يا اَباذَرٍّ لِيَكُنْ لَكَ فی كُلِّ شَیْ‏ءٍ نِيَّةٌ حَتّى فِی النَّوْمِ وَ الْاَكْل‏»[1] ای اباذر، بايد باشد برای تو در هر چيزی نيّتی حتّی در خوابيدن و خوردن.

     عزیزان، هرگز رضایت مردم را جایگزین رضایت و خشنودی پروردگار ننمائیم. به عنوان نمونه: هدیه یا سوغاتی که برای کسی تهیه می­کنیم، با این قصد و نیّت باشد که چون سفارش خدای سبحان و محبوبانش به هدیه دادن و ادخال سرور در قلوب مؤمنین است، هدیه می­دهم، نه اینکه چون فلانی به من هدیه یا سوغاتی داده و اگر برایش هدیه تهیه نکنم، ناراضی می­گردد. اگر نگاه، توحیدی شد، کارهای دنیوی هم رنگ و بوی خدايی می گیرد و تمام کارهای مباح هم الهی می شود و در ردیف عبادات قرار می­گیرد.

     در مقابل، وقتی نگاه انسان دنیایی شد، حتی کارهای الهی و عبادات نیز در اثر ریا و خودنمایی، غیر الهی محسوب می شود و پذیرفته نمی گردد، بمانند اینکه کسی انفاق می کند، ولی نه برای خدا، بلکه برای ریا و خودنمایی، یا حج می رود، ولی نه برای کسب رضایت خداوند، بلکه برای جلب اعتماد مردم و محبوبیّت یافتن در بین ایشان، ولذا در پیشگاه الهی پذیرفته نمی­شود.

     حال، سئوالی مطرح می­شود و آن اینکه: آیا افرادی که مسلمان نیستند، ولی خدماتی به جامعه ارائه داده اند، به این دلیل که ایمان به خداوند ندارند، بطور کلی خدماتشان حبط و نابود می­گردد و در ردیف سایر افرادی قرار می­گیرند که این خدمات را ارائه نداده اند؟ پاسخ این است که: شرط رستگاری و سعادت و ورود به بهشت ایمان است و غیر مسلمانان به این دلیل که زمینه را ندارند، ورود به بهشت برایشان مقدور نیست، ولی این خدمات آنان بدون عوض نخواهد بود و در دنیا اجر و مزدشان را دریافت خواهند کرد؛ به عنوان نمونه: اگر کسی خدمتی انجام داده تا به شهرت و آوازه و محبوبیّت برسد، همان را دریافت خواهد کرد و به فرمودۀ استاد جوادی آملی «اگر خدمت ایشان از ظرف عمرشان بیشتر باشد، در آخرت از عذاب ایشان کاسته می­شود، یعنی آن موقع تخفیف عذاب داده می­شود». بمانند اینکه: در دنیا راحت زندگی می­کند و به هنگام مرگ، راحت جان می­دهد و مرگ آسانی دارد و در هر حال تخفیفی به او داده می­شود، لکن چنین نیست که این خدماتش زمینۀ ورود به بهشت را برای او فراهم آورد.

     دستۀ دوم کسانی هستند که مسلمان می­باشند، ولی کارهای خیر را به قصد و نیّت الهی انجام نمی­دهند، بلکه هدفشان، دنیوی است. این گروه نیز به این سبب که مسلمان هستند و اعمال خیر انجـام می دهند، اعمال خیرشان بی اثر نخواهد بود. وقتی اعمال خیرِ کفّار، موجب تخفیف عذاب می شود، اعمـال خیر اینهـا بـه طریـق اولی بی تأثیر نخواهد بود و خداوند اجر و پاداش کسی را ضایع نمی­سازد.

     دسته سوم مسلمانانی هستند که کارهای خیر را به قصد و نیت الهی انجام می دهند، ولی در پاره ای از موارد شئونات و احکام اسلامی را رعایت نمی­کنند. اینان گرچه در حد خود فاسق و گناهکار هستند، ولی خدمات آنها بی تأثیر نیست و پرواضح است کسی که در قسمتی از اعمال، گناهکار و اهل معصیت است، ولی کار خیر انجام می­دهد، زمینۀ ورود به بهشت را دارد، لکن معلوم نیست که بعد از چه مدت معذّب شدن و سوختن در دوزخ، وارد بهشت شود.

 

[1]- بحارالانوار، ج74، ص84