در جلسۀ سابق استفاده شد که خداوند متعال در قرآن کریم، دنیا و عقبی را معرفی فرموده و بعد انسان ها را در انتخاب و اختیار هر دو آزاد قرار داده است؛ فقط با این توضیح که کسی که دنیاطلب و طالب دنیاست و از خداوند متعال، مقامات و زخارف دنیوی طلب می کند، در دنیا به بخشی از خواسته هایش می رسد، ولی دستش از بهره های اُخروی خالی است «وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاق»[1]. اما برای طالبان آخرت و کسانی که دید الهی و نظر اُخروی دارند، در قبال این خواسته های اُخروی، قسمتی از نعمت ها و بهره مندی های دنیوی هم اعطاء میگردد. آنگاه با توجه به آیات قرآن کریم معلوم می شود که:
اولاً: دنیا در برابر آخرت، همانند قلیل در برابر کثیر است «فَما مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا فِی الْآخِرَةِ اِلاّ قَليلٌ»[2].
ثانیاً: ناپایدار در برابر پایدار است. خداوند متعال از دنیا به عنوان عاجله و دنیای شتابنده نام می برد، ولی در مورد آخرت می فرماید: «وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ اَبْقى»[3].
ثالثاً: نعمت ها و شادکامی های دنیوی همراه با تلخ کامی هاست و سعادت و رفاه مطلق در این دنیا وجود ندارد و نشیب و فراز و تلخی و شیـریـنی همراه هم است. امـا نعمت هـای اُخروی، بی زوال و شادی هایش بی ملال می باشد.
«زندگانی چیست نقشی با خیال آمیخته
راحتی با رنج و عیشی با ملال آمیخته»[4]
رابعاً: برای نعمت های دنیوی هر لحظه احتمال فنا و زوال و نابودی است «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ»[5]. علاوه بر اینکه خودِ دنیـا فانی است، نعمت های آن هم هر لحظه در معرض فنا و زوال قرار دارند.
«بر مال و جمال خویشتن غِرّ ه مباش
کان را به شبی برند و این را به تبی»[6]
در مقابل، نعمت های اُخروی، هرگز با زوال و نابودی همراه نیست «وَ رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ اَبْقى»[7] و خداونـد متعـال بـه پیـامبر گرامیـش می فرماید که آخرت بهتر و شایسته تر است «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْاُولى»[8]. آخرت برای تو از دنیا که فانی است و ماندگار نمی باشد، بهتر است.
حال سوالی مطرح میگردد و آن اینکه: دنیایی که این همه مذمّت شده و خدای سبحان در انتخاب آن هشدار میفرماید که مواظب نگاه هایتان باشید تا مبادا فانی بر باقی غلبه یابد، مگر مخلوق خدای سبحان نمیباشد؟ آیا این دنیا بذاته زشت است؟ پاسخ این است: خدایی که خیر مطلق می باشد، هر آنچه آفریده، خیر است. خداوند شرّ خلق نفرموده و هر مخلوقی از آنجا که مخلوقِ خیرِ مطلق است، خیر است، اما در اینکه چرا دنیا مذمّت شده، به تناسب نگاه ها و معرفت افراد، دو حالت متضاد پیدا می کند: دنیای ممدوح و پسندیده، و دنیای مذموم و ناپسند. با توّجه به اینکه دنیا محل تربیت انسان و شکوفایی استعدادهای او و ادبستان است و تمام استعدادهای بالقوّۀ انسان در دنیا به فعلیت می رسد و دفائن و ذخایر وجود انسان در دنیا شکوفا می گردد، پسندیده و ممدوح است. آری، طلا و نقره های درونی انسان در دنیا شکوفا می شود «اَلنّاسُ مَعادِنُ كَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة»[9]. حضرات انبیاء عظام و اوصیای کرام(عَلَيهِمُ السَّلام) در دنیا برای تربیت انسان ارسال شده اند و کُتُب آسمانی در دنیا برای تربیت انسان نازل گشته اند، که در رأس آنها وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و کتاب آسمانی قرآن کريم قرار دارد. انسان در دنیا به رشد و تکامل می رسد و به عبارت روشنتر، انسان در دنیا آزمایش می شود و رشد و تعالی او منوط به پیروزی از امتحانات الهی است «اَلَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ اَيُّكُمْ اَحْسَنُ عَمَلاً»[10]. آری با آزمایشات الهی احسن العمل روشن می شود.
پس با این نگاه که دنیا محل تربیت و ادب انسان و استخراج دفائن بالقوّۀ الهی است که در وجود او به ودیعه نهاده شده و انسان در دنیا به مقام خلیفة اللهی می رسد و به قول علّامه جعفری(رَحمَةُاللهِ عَلَیه) شخصیت حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) در دنیا ساخته شد، ممدوح و پسندیده است. انسان در دنیا به جایی می رسد که مسجود فرشتگان میشود و به آن مقامی نائل میگردد که هیچ مخلوقی، به آن مقام نائل نشده است. با توجه به اینکه دنیا محل کار و تلاش است، انسان در دنیا به تربیت نفس می پردازد و در دنیـا لایق حضور پروردگـار می شود. انسان در دنیا مظهر اسماء حسنای الهی می شود و به مقام مظهریّت می رسد. اگر دنیا نبود، انسان کجا میتوانست برای سرای ابدی توشه برداری کند؟ حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام)، به کسی که دنیا را مذمّت می کرد، فرمودند: «اِنَّ الدُّنْيا دارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَها»[11] دنیا دار صدق و راستی است برای کسی که صادقانه با آن برخورد کند. دنیا محل سجدۀ محبوبین پروردگار و محل تجارت اولیای الهی است «مَسْجِدُ اَحِبّاءِ اللهِ ... وَ مَتْجَرُ اَوْلِياءِ اللهِ»[12]. باز از آن حضرت مذکور است که فرمودند: «اَلدُّنْيا دارُ مَمَرٍّ وَ الْآخِرَةُ دارُ مَقَرٍّ فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُم»[13] دنیا خانۀ ممرّ و گذرگاه است و آخرت خانۀ قرار، پس، از گذرگاهتان برای قرارگاهتان توشه برگیرید. در دنیا برای آخرتتان کار کنید و دنیا را برای رسیدن به سعادت باقی استخدام کنید. در بیان نورانی دیگر، حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) دنیا را مزرعه معرفی فرمودند «اَلدُّنْيا مَزْرَعَةُ الْآخِرَة»[14]. آری دنیا محل کار برای آخرت است و انسان برای این به دنیا آمده که در اينجا ساخته شود، نه اینکه بماند. دنیا محل رشد فضایل اخلاقی است. انسان در دنیا، زیباترین موجود و شبیه پروردگار میگردد «فَاِنَّ اللهَ خَلَقَ آدَمَ عَلى صُورَتِه»[15]. این جمال الهی به صورت بالقوّ ه در وجود انسان قرار دارد و انسان، با بکار بستن لوازم ایمان، به آن زیبایی می رسد که هدف از خلقت اوست. دنیا در نگاه حضرات انبیاء و اوصیاء(عَلَيهِمُ السَّلام) این چنین زیبا و محل توشه برداری است. این دنیای ممدوح در نگاه اهل معرفت، همان دنیایی است که هدف از خلقت آن است؛ یعنی برای همین آفریده شده است، و درواقع نگاه اهل معرفت به دنیا همان است که خداوند دنیا را به خاطر آن آفریده است.
در مقابل، دنیا در صورتی مذموم و ناپسند می گردد که شیطان، دنیا و آخرت را جابجا می کند و دنیا که وسیله ای برای رسیدن به هدف است، آنچنان جلوه گری می کند و پررنگ نشان داده میشود که هدف قرار گرفته و حالت پرستش به خود می گیرد و انسان، شیفته و فریفته و دلبسته و وابستۀ آن میشود. بطور کلی شیطان آنچنان دنیا را میآراید که انسان در دنیا که محل عبور است، متوقف می شود. شیطان آخرت را کمرنگ میسازد و این چنین القا میکند که چه کسی رفته و از آخرت خبر آورده، پس نقد را به نسیه مفروش و با این منطق، هر کس را به نوعی از آخرت غافل ساخته و مشغول و گرفتار دنیا میسازد؛ بطوری که عدّه ای با روی آوردن به تشریفات و تجمّلات و افراط ها و اسراف ها و زیاده خواهی و تفاخر، صبح تا شب به دنبال دنیا میدوند و تلاش می نمایند و چندشیفته کار میکنند و از سرای ابدی خود غافلند و توشه نمیاندوزند «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ»[16]. عدّ ه ای را هم گرفتار و مشغول بدعت ها می سازد. ملاحظه میشود مسئلۀ ازدواج که در دین مبین اسلام این همه به آن توصیه شده و تمام زیبایی آن در سادگی آن است «خَیْرٌ النِّکاحِ اَیْسَرُهُ»[17]، چگونه در اثر اغوای شیطان و تشریفات و تجمّلات به صورت غامض و مشکل و پرهزینه درآمده است و ازدواجی که موجب آرامش و سکونت است «وَ مِنْ آياتِهِ اَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ اَنْفُسِكُمْ اَزْواجاً لِتَسْكُنُوا اِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً»[18] و سراسر مملوّ از زیبایی و صفاست، چگونه موجب اضطراب و استرس میشود. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) در ازدواج حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) با حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) فرمودند: «امشب يا فردا شب ... ترتيب كارها را خواهم داد»[19]. اما متأسفانه روز به روز بر تشریفات و تکلّفات اضافه می شود و هر کس چیزی اضافه می کند و بدعتی میگذارد. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) در مورد اهل بدعت فرمودند: «اَهْلُ الْبِدَعِ كِلابُ اَهْلِ النّارِ»[20] و در موردی نيز فرمودند: «اَهْلُ الْبِدَعِ شَرُّ الْخَلْقِ و الْخَليقةِ»[21]. یک نمونه از تجمّلات و تشریفاتِ مربوط به ازدواج، این است که محفل خاص و مستقلی ترتیب داده و خریدهایی را که برای عروس یا داماد انجام یافته، نشان می دهند تا دوست و بیگانه بیایند و آنها را ببینند که این امر از تلبیسات شیطانی است و این دیدنِ خریدها و...، تبعات شوم و آثار نامبارکی بر جای می گذارد که قسمتی از آنها عبارتند از:
۱- افرادی که برای دیدن چنین خریدهایی می آیند،احتمال دارد با خودشان آه و حسرت ببرند و این امر در زندگی عروس و داماد بی اثر نیست.
۲- مایۀ اختلاف در خانواده ها میشود. عروس جوانی که به زندگی خود راضی و قانع بود، با دیدن این خریدها چه بصورت حضوری و مستقیم و چه غیرمستقیم و از طریق عکس و فیلم یا تعریف های مبالغه آمیز، نسبت به زندگی و داشته های خود بیرغبت میشود و حسرت خریدهای آنچنانی را پیدا میکند. به عبارتی توسط چنین خریدها و نشان دادن آنها خفته ها بیدار میشوند و اختلاف ها ایجاد میگردد.
۳- چنین خریدهـای تشریفاتی و تجمّلاتی موجب چشم زخم میگردد که حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اَلْعَيْنُ حَقٌّ»[22] چشم زخم حق است. همانطور که عروس و دامادی یک مجلس عروسیِ کم نظیر و رؤیایی برگزار کردند و بعداً در سانحۀ اتومیبل هر دو جان خود را از دست دادند. آری، چشم زخم بالأخره جایی اثر می گذارد.
۴- مهم تر از تمام موارد مذکور این است که تمام این تشریفات و تکلّفات و بدعتها موجب نارضایتی پروردگار و مسئولیّت در پیشگاه الهی میگردد «وَ قِفُوهُمْ اِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ»[23] و آنچه که موجب نارضایتی خداوند است، خیری در آن نیست.
ازدواج های پر تجمّل و تشریفاتی موجب بی رغبت شدنِ جوانان نسبت به ازدواج می گردد. وقتی جوان می بیند که توان آن همه هزینه گذاری و تشریفات را ندارد، از ازدواج صرف نظر می کند و با آن غَلَیان غریزۀ جنسی، یا به بیماری و جنون جنسی مبتلا می شود و یا به فساد کشیده می شود، و مسئولیّت این امر بر عهدۀ کسانی است که با تشریفات و تجمّلات، ازدواج را مشکل و غامض نمودند.
انسان در دنیا به چند عمل خیری که انجام میدهد، دلخوش است ولی در روز قیامت متوجه میشود که در نامۀ عمل او به جای عمل خیر، چند عمل نامشروع، چند فرزند قربانی طلاق، فساد جوانان و... نوشته شده که هیچ کدام از آنها را مرتکب نشده بود، وقتی می گوید که هیچ کدام را مرتکب نشده ام، جواب می آید: تو آن را انجام ندادی، ولی کاری کردی که دیگران به گناه افتادند!
پس بزرگ جلوه نمودنِ دنیا و فراموشی آخرت از تلبیسات و وسـاوس شیطـانی است. حضرت مولای متّقیـان امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمایند: «من در گذشته برادرى داشتم كه براى خدا با او دوست بودم، عظمت او در اين بود كه دنيا در نظرش كوچك به حساب مى آمد»[24]. حضرت امام حسن مجتبی(عَلَيهِ السَّلام) نيز در همين مضمون بيانی نورانی دارند*.
در کتاب «سیری در نهج البلاغه» از استاد مطهّری(رَحمَةُاللهِ عَلَیه) آمده است: «هیچ کس همانند حضرت رسول اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) و آل طاهرینشان در مذمّت دنیا سخن نفرموده اند، چراکه آنـان خطرات دنیا را آشکارا دیده و مردم را نسبت به آن هشدار میدهند». البته اگر بزرگـان دین و اولیـای الهی، دنیا را مذمّت کردهاند، آن دنیایی است که شیطان آن را جا به جا کرده و پایدار به جای ناپایدار، فانی به جای باقی و وسیله به جای هدف اتّخاذ شده است.
خدای سبحان، دنیا و مافیها را خادم و مسخَّر انسان قرار داده است «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَكُمْ ما فِی الْاَرْضِ جَميعاً»[25]، «وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهار»[26]. اما شیطان آنچنان دنیا را تزئین کرده و آن را رنگ و لعاب داده و زیبا جلوه گر می سازد و انسان را از یاد آخرت و توشه برداری برای سرای بـاقی غـافل کرده و بـه دنیـای قلیل، راضی و مطمئن می سازد «وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَاَنُّوا بِها»[27] که خادم دنیا میگردد؛ درحالی که خدای سبحان می فرماید: «یَابْنَ آدَمُ خَلَقْتُ الْاَشْیاءَ کُلُّها لِاَجْلِکَ وَ خَلَقْتُکَ لِاَجْلی وَ اَنْتَ تَفِرُّ مِنّی»[28] ای بنی آدم خلق کردم همه چیز را برای تو و خلق نمودم تو را برای خودم و تو فرار میکنی از من! بنده ام در شأن توست که به خودم برسی.
البته خداوند متعال به بنده ایی که سراسر شئونش را نیاز و احتیاج فراگرفته، نیازی ندارد و این بنده است که در تمام امور و شئونش نیازمند پروردگار است «يا اَيُّهَا النّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَميد»[29]، و تا زمانی که کشتی وجود او به بی نهایت مطلق (ذات لایزال الهی) نرسد در ساحل آرامش لنگر نمی اندازد و فطرت بینهایت طلب او راضی و قانع نمیگردد.
پس وقتی انسان نمره ای بالاتر از حد و بالاتر از محل تجارت و زراعت و کار و تلاش و مسافرخانه و گذرگاه به دنیا می دهد، دنیا مذموم می شود، اما اولیای الهی و اهل معرفت همواره خود را بالاتر از آن می دانند که فریفتۀ دنیا و مافیها شوند و به خادم خودشان خدمت نمایند و از دنیا جز برای رسیدن به سود باقی و سرمایۀ جاویدان رضایت الهی بهره گیرند «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللهِ اَکْبَر»[30]، ولذا هرگز گرفتار خوف و حزن مربوط به دنیا نمی شوند «اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ»[31].
لازم به ذکر است که نعمت های دنیوی آسایش به دنبال دارند، ولی نمی توانند آرامش فراهم کنند، انسان موجودی تک بعدی نیست که تنها با پول و مادیّات و جاذبه های زودگذر زندگی آرام گیرد، بلکه انسان علاوه بر بُعد مادّی و ظاهری، بُعد معنوی و باطنی نيز دارد «وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحی»[32]. این روحِ بی نهایت طلب تا به خدای سبحان تقرّب نیابد، نمی تواند به طمأنینه و آرامش حقیقی راه پیدا کند.
دنیاطلبی و غفلت از یاد آخرت و گناه و معصیت، قبل از آخرت، در دنیا نیز غم و اندوه و اضطراب و نگرانی در پی دارد و آرامش را از انسان سلب می کند؛ بهعنوان نمونه: کسانی که در مجالس مختلط که شئونات اسلامی از لحاظ حفظ حریم زن و مرد رعایت نمیشود، شرکت میکنند، بعد از بـازگشت، گرفتـار غم و انـدوه و نگـرانی میشوند که همسرشان با چه کسانی گفتگو کرده و چشمش دنبال چه کسانی است؟ آری، چنین کسانی نه تنها آخرت ندارند، بلکه در این دنیا هم گرفتار غم و اندوه و غصه و اضطراب و ناآرامی و بی قراری هستند.
[1]- و نيست برای او در آخرت بهره ای (مبارکه بقره/200).
۲- پس نیست متاع زندگانی دنیا در برابر آخرت مگر اندک (مبارکه توبه/۳۸).
۳- و آخرت نیکوتر و پایدارتر است (مبارکه اعلی/۱۷).
۱- ديوان عالم تاج قائم مقامی (ژاله)
۲- هرچه بر آن (زمین) است فانی شونده است (مبارکه الرحمن/۲۶).
۳- اسعدی گرگانی
۴- و رزق پروردگارت بهتر است و باقیتر (مبارکه طه/۱۳۱).
۱- و قطعاً آخرت برای تو از دنیا نیکوتر خواهد بود (مبارکه ضحی/۴).
۱- مردمان معدنها هستند همانند معادن طلا و نقره (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)؛ بحارالانوار، ج58، ص65).
۲- آن خدايی که خلق فرمود مرگ و زندگی را تا بیازماید شما را که کدامیک بهتريد از لحاظ عمل (مبارکه ملک/2).
۱- نهج البلاغه، فرازی از حکمت۱۳۱
[12]- نهج البلاغه، فرازی از حکمت۱۳۱
[13]- بحارالانوار، ج75، ص67
[14]- دنيا مزرعۀ آخرت است (مجموعة ورام(تنبيه الخواطر)، ج1، ص183).
[15]- پس همـانـا خداونـد خلق فرمود آدم را بر صورت خود (بيـان نـورانی حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِهِ)؛ التوحيد للصدوق، ص152).
۱- میشناسند ظاهری از زندگی دنیا را، درحالی که ایشان از آخرت غافلند (مبارکه روم/۷).
۲- بهترین ازدواج، آسانترین آن است (بيان نورانی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)؛ نهج الفصاحه، حدیث ۱۵۰۷).
[18]- و از نشانه های او (خداوند) اینکه آفرید برای شما از خودتان زوجهایی تا آرامش یابید به وسیلۀ آن و قرار داد بين شما مودّت و رحمت را (مبارکه روم/۲۱).
[19]- فاطمه الزهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) من المهد الي اللحد، ص187
[20]- اهل بدعت، سگان اهل آتش هستند (کنز العمال).
[21]- بدعت گذاران، بدترين مردم و موجودات هستند.
[22]- نهج البلاغه، حکمت400
[23]- نگاهشان دارید (در مواقف حساب) که در حقیقت ایشان سخت مسئولند (مبارکه صافات/۲۴).
[24]- كـانَ لـی فيمـا مَضى اَخٌ فـی اللَّهِ وَ كـانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فـی عَيْنی صِغَرُ الدُّنْيـا فـی عَيْنِه (نهج البلاغه، فرازی از حکمت289).
*َ «اَيُّهَا النّاسُ اَنَا اُخْبِرُكُمْ عَنْ اَخٍ لی كانَ مِنْ اَعْظَمِ النّاسِ فی عَيْنی وَ كانَ رَاْسُ ما عَظُمَ بِهِ فی عَيْنی صِغَرَ الدُّنْيا فی عَيْنِه» اى مردم به شما خبر دهم از حال برادرى كه داشتم كه در نظرم از همۀ مردم بزرگتر بود و بالاترين چيزى كه او را در نظرم بزرگ كرده بود، پستى و حقارت دنيا در نظر او بود (الکافی، ج2، ص237).
[25]- اوست (خدائی) که آفرید برای شما آنچه در زمین است همگی (مبارکه بقره/۲۹).
[26]- و رام کرد برای شما شب و روز را (مبارکه ابراهیم(عَلَيهِ السَّلام)/۳۳).
[27]- و خشنود شدند به زندگی دنیا و دل به آن بستند (مبارکه یونس(عَلَيهِ السَّلام)/۷).
[28]- گنج حکمت، ص۲۱۶
[29]- ای مردم شمایید نیازمندان به خداوند و خداوند اوست بی نیاز ستوده (مبارکه فاطر/۱۵).
[30]- و خشنودی از (جانب) خداوند بزرگتر است (مبارکه توبه/۷۲).
[31]- آگاه باشید همانا دوستان خداوند نه ترسی است برایشان و نه ايشان محزون میشوند (مبارکه یونس(عَلَيهِ السَّلام)/۶۲).
[32]- و دمیدم در آن از روح خودم (مبارکه ص/۷۲).