خداوند متعال در ادامه می­فرماید: آیا هدف شما از دوستی غیرمؤمنان این است که به عزّت برسید؟ «اَ يَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ»، درحالی­که آنها در قعر ذلّت قرار دارند و نمی­توانند شما را به عزّت برسانند.

«ذات نـایـافته از هستی، بخش       چون تواند که بُوَد هستی بخش»[1]

     تمام عزّت از آنِ خداوند است، ولذا عزّت را باید از منبع و سرچشمۀ عزّت گرفت. وقتی خدای سبحان در قرآن کریم خود را عزیز می­خواند، پرواضح است قرآن کریم نیز که کلمات و سخنان پروردگار عزیز است، عزیز می­باشد، رسول مکرّم او نیز عزیز و دین خدای عزیز، عزیز است و تقرّب به خدای عزیز از طریق عمل به دین عزیز و قرآن عزیز میسور است و عزّت، در رابطه با عزّت مطلق که خداوند است، حاصل می­شود. تمام عزّت از آنِ خداوند است و از طریق عمل به احکام و فرامین دینِ عزیز و پیامبر عزیز می­توان با سرچشمۀ عزّت که پروردگار متعال است، ارتباط برقرار نمود و به عزّت حقیقی نائل گردید. غیر از خدای عزیز که همۀ عزّت به دست اوست،غیر او همه، ذاتاً فقیر هستند، فقر محض و نیست محض هستند «يا اَيُّهَا النّاسُ اَنْتُمُ الْفُقَراءُ اِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَميد»[2]، و تنها از طریق بندگی و عبودیّت می­توان به خدای عزیز تقرب یافت و هرچه بندگی بالاتر باشد، عزّت بیشتر است، ولذا حضرات معصومین(عَلَيهِمُ ­السَّلام) و به دنبال ایشان مؤمنین، عزیز هستند «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين‏»[3]. البته عزّتِ خداوند بالاصاله است و عزّت دیگران، بالعَرَض می­باشد. همه در پرتو عزّت حقیقی پروردگار به عزّت نائل شده­اند.

     بنابراین کسانی که از راه باطل به عزّت رسیده­اند، عزّت دروغین و کاذب و عزّت استکباری و فرعونی و طاغوتی است و پایدار و ماندگار نیـست «اَخَذَتْـهُ الْعِزَّةُ بِالْـاِثْمِ»[4]. اگر خداونـد خود را عزیز معرفی می­فرماید «هُوَ الْعَزيزُ الرَّحيم‏»[5]، عزّت هم در دستِ خداوند است «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ»[6]. عزّت در سایۀ ارتباط با خداوند و ذلّت در اثر دوری از اوست.

     عزّت از مطالبات فطری انسانی است و انسان فطرتاً طالب عزّت و بیزار از ذلّت است. خدای سبحان عزّت را بالقوّ ه در وجود انسان قرار داده و خود به این عزّت طلبیِ انسان جهت می­دهد و می­فرماید: اگر می­خواهید به عزّت برسید و عزیز شوید، باید از خودِ خدای عزیز آن را طلب و دریافت کنید «فَاِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَميعاً»، و در موردی می­فرماید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنين‏» عزّت از آنِ خداوند و رسولش و مؤمنین است. یعنی اگر رسول و مؤمنین هم عزیز شدند، در سایۀ ارتباط با عزیز مطلق به آن عزّت رسیدند.

     استاد جوادی آملی می­فرمایند: در روز قیامت کسانی که در دنیا، بی­جا بالا رفته بودند، باجا پایین می­آیند و کسـانی که در این دنیا بی­جا پایین آمده ­بودند، باجا بالا می­روند «خافِضَةٌ رافِعَةٌ»[7]. در واقعۀ عاشورا حضرت امام حسین(عَلَيهِ ­السَّلام) و یاران باوفایشان را شهید کردند و بر پیکرهای مبارکشان، اسبها دوانیدند تا آنها را از یادها ببرند، لکن خداوند آنان را چنان بالا برد که تا قیام قیامت، نام و یادشان پایدار و جاویدان شد. در زیارت عاشورا چنین می­خوانیم: خداوند لعنت كند امّتى را كه شما را از مقام و مرتبۀ خودتان منع كردند و رتبه‏ هایى كه خداوند مخصوص به شما گردانیده بود، از شما گرفتند «وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ مَقامِكُمْ وَ اَزالَتْكُمْ عَنْ مَراتِبِكُمُ الَّتى رَتَّبَكُمُ اللهُ فیها». حضرت امام حسین(عَلَيهِ ­السَّلام) و شهدای کربلا که به عزیز مطلق وصل بودند، روز به روز بر عزّتشان افزوده شد و در مقابل، دشمنان آنان، هرچه زمان بر آنها می­گذرد، ذلّتشان آشکارتر می­گردد «اِنَّ الَّذينَ يُحـادُّونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ اُولئِكَ فِی الْـاَذَلّينَ»[8]. آری تمـام عزّت­های غیر الهی باطل است، چراکه باطن آنها ذلّت است. اگر فرعون خود را «اَنَا رَبُّكُمُ الْاَعْلى‏»[9] معرفی می­کرد، بطوری ­که ساحرانِ فرعون ابتدا به عزّت فرعون سوگند یاد می­کردند «وَ قالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ اِنّا لَنَحْنُ الْغالِبُونَ»[10]، این عزّت از باطل اخذ شده­ بود و عزّت طاغوتی بود «اَخَذَتْـهُ الْعِزَّةُ بِالْـاِثْمِ»[11]، فلذا پایدار نماند و خداوند سبحان، در اندک فاصله­ ای، جسد بی­جان او را بر روی آب آورد تا قبل از آخرت، در دنیا ذلّت او را به همگان بنمایاند و نشان دهد که هر آنچه که در رابطه با عزّت مطلق عزیز نشد، باطل و پوچ و واهی است و سرانجامش این خواهد بود که با ذلّت تمام بر روی آب آید تا مایۀ عبرت برای جهانیان شود «فَالْيَوْمَ نُنَجّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً»[12]، «فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِی الْاَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقّ‏»[13]. آری عزّتی که برگرفته از توحید نیست و غیرحق است، هرچند به ظاهر عزیز کرده شود، در باطن عزّت حقیقی نیست و عین ذلّت است. خوشا بر حال کسانی که عزیز کردۀ خداوند شدند و در پرتو ارتباط و اتّصال با عزّت مطلق به عزّت رسیدند. اینـان در دنیا و آخرت عزیزند و حقیقتاً چه کسی می­تواند کسی را که خداوند بالا برده بـه زمین بزند و عزیز کردۀ خداوند را ذلیـل کند و چه کسی می­تواند کسی را که خداوند به زمین زده، بالا ببرد و ذلیل کردۀ خداوند را عزیز کند؟ «ما يَفْتَحِ اللهُ لِلنّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها وَ ما يُمْسِكْ فَلا مُرْسِلَ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ»[14].

     وجود مقدّس حضرت امام حسن عسکری(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمایند: «ما تَرَكَ الْحَقَّ عَزيزٌ اِلّا ذَلَّ وَ لا اَخَذَ بِهِ ذَليلٌ اِلّا عَزَّ»[15]، کسانی که با خداوند و رسولش دشمنی کردند، ذلیل­ترینِ انسانها هستند و عزّت حقیقی و ماندگار را هرگز کسب نمی­کنند. خدای سبحان به هرآنچه که انسان را دعوت می­فرماید، عزّت در آن است. اگر انسان را به تقوا دعوت فرمـود «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ»[16]، اگر بـه مدارا و خوش رفتاری دعوت فرمود، اگر به انفاق و احسان دعوت فرمود، یعنی عزّت حقیقی در اینهاست. انسان همراه با ایمان و تقوایش عزیز است، با مدارا و خوش ­خلقی و با احسان و انفاقش عزیز می­شود. انسان با عمل به اوامر الهی، قبل از هر چیزی، فقر باطنی و فقر معنوی خود را درمان می­کند. حال که در روزهای پایانی سال قرار داریم، بهترین زمان  برای احسان و انفاق و حسابرسی و افزودن به حساب­های معنوی است.

 

[1]- جامی، کتاب هفت اورنگ

[2]- ای مردم، شما فقیرانید به سوی خداوند و خداوند اوست بی­نیاز ستوده (مبارکه فاطر/۱۵).

[3]- و برای خداوند است عزّت و برای رسولش و برای مؤمنان (مبارکه منافقون/۸).

[4]- اخذ کرد او را عزّت (کاذب) به وسيلۀ گناه (مبارکه بقره/206).

[5]- اوست شکست­ ناپذیرِ صاحب رحمت (مبارکه روم/۵).

[6]- عزّت می­دهی کسی را که بخواهی و خوار می کنی آن را که بخواهی (مبارکه آل عمران/۲۶).

[7]- پايين آورندۀ بالابرنده (مبارکه واقعه/۳).

[8]- همانا کسانی که دشمنی می­نمایند خداوند و رسولش را، آن گروه در زمرۀ ذلیل­ترین افرادند (مبارکه مجادله/20).

[9]- من پروردگار بزرگ شمایم (مبارکه نازعات/۲4).

[10]- و گفتند: سوگند به عزّت فرعون به درستی که ما البتّه ماييم غلبه­ کنندگان (مبارکه شعراء/۴۴).

[11]- اخذ کرد او را عزّت (کاذب) به وسيلۀ گناه (مبارکه بقره/206).

[12]- پس امروز بیرون اندازیم بدن تو را تا باشی برای کسانِ بعد از خودت نشانه و مايۀ عبرت (مبارکه یونس(عَلَيهِ ­السَّلام)/۹۲).

[13]- پس امروز جزا داده­ می­شوید عذاب خواری را به سبب آنچه بودید سرکشی می­کردید در زمين به ناحق (مبارکه احقاف/۲۰).

[14]- هر رحمتی را که خداوند برای مردم بگشايد، بازدارنده ای برای آن نيست و آنچه را که خداوند باز دارد، پس فرستادن برای آن (رحمت) نيست (مبارکه فاطر/2).

[15]- هیچ عزیزی حق را وانگذاشت، مگر اینکه ذلیل شد و هیچ ذلیلی حق را نگرفت، مگر اینکه عزیز شد (تحف العقول، ص۴۸۹).

[16]- ای کسانی که ایمان آوردید، تقوای الهی پیشه کنید آنطور که سزاوار تقوای خداوند است (مبارکه آل ­عمران/۱۰۲).