آخرین درسی که در جلسۀ سابق از مکتب حضرت اباعبدالله الحسین(عَلَيهِ السَّلام) و پیامهای عاشورا استفاده شد، عبارت بود از پیام مقدّس «بَذَلَ مُهْجَتَهُ فيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلالَةِ»[1]، که از وجود مقدّس حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) در زیارت اربعین مذکور است و هدف از قیام حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) برای بندگان خداوند تا قیام قیامت مشخص شده است. قیام حضرت امام حسین(عَلَيهِ السَّلام) برای این صورت گرفت که بندگان خداوند را از جهالت و ضلالت و گمراهی برهاند و استفاده شد که حضرت در آن روز با اين پیام، رسالت حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) و در رأس آنان وجود مقدّس حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) و به دنبـالشان حضرات اوصیاء و اهل بیت(عَلَيهِم السَّلام) را روشن فرمودند که رهانیدن انسان ها از جهالت و ضلالت و گمراهی است و علاوه بر اینها، وظیفه و رسالت شیعه را مشخص فرمودند که مهم ترین نشان و علامت شیعه عبارت است از اینکه بندگان خداوند را تا قیام قیامت از ظلمات جهل و گمراهی و ضلالت و کفر و شرک برهانند و به نور توحید و ایمان برسانند. آن بزرگوار با این پیام مبارک، مشخص میفرمایند که هیچکس نمیتواند صرفاً با این ادّعا که من فقط خودم را نجات میدهم، به راهیابی و هدایت خود بسنده کند. در سورۀ مبارکۀ عصر، چهار شاخصۀ رستگاری انسان ذکر شده است که عبارتند از:
۱- ایمان به خداوند «اِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا»[2]. ۲- اعمال صالحات «وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ»[3]. ۳- گواهی به حق و تواصی به صبر «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ»[4].
پس کسی که هدایت یافته و اهل نجات است، باید برای نجات دیگران از گمراهی و ضلالت و هدایت آنان و ابلاغ حقایق و احیای نفوس و ارشـاد قلوب قیـام کند و این وظیفه از هیچ کس ساقط نمیشود و لازم است که هر کسی در حوزۀ قدرت و توانایی و اختیار خود، امر به معروف و نهی از منکر و تبیین حقایق نماید، همانطور که خداوند متعال در سورۀ مبارکۀ حج میفرماید: «اَلَّذينَ اِنْ مَكَّنّاهُمْ فِی الْاَرْضِ اَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ اَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَر»[5]. کسانی که به قدرت و تمکّن رسیدند و توانایی انجام کارها را دارند و صاحبان قدرت و امکانات و تمکّن میباشند، از رئیس حکومت گرفته تا صاحبان پستهای اجتماعی، به مانند: مدير اداره، مدير مدرسه و... تا میرسد به پدران و مادران در فضای خانوادهها و جوانان عزیز در فضای درسیِ خود و بطور کلی هر کسی که میتواند به نفع اسلام و مسلمین کاری انجام دهد، در حوزۀ قدرت و اختیار خودش، باید به شکرانۀ راهیابیِ خود، به هدایت دیگران اقدام نماید و بر همۀ افراد به میزان حقایقی که به ايشان رسیده، فرض است که آن را به دیگران برسانند و به جامعه منتقل کنند. همچنین استفاده شد که در رهانیدن از جهل و گمراهی، افراد خانواده در رأس قرار دارند و بر پدران و مادران محترم فرض است که در ارشاد و راهنمایی فرزندان و رهانیدن آنان از ظلمات ضلالت و گمراهی تلاش نمایند. خدای سبحان در قرآن کریم در این مورد نمونه هایی از حضرات انبیاء(عَلَيهِم السَّلام) را به عنوان الگو ارائه میدهد، بمانند اینکه در مورد حضرت اسماعیل(عَلَيهِ السَّلام) که از پیامبران الهی است، میفرماید: «كانَ يَاْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاةِ»[6] پیوسته خانوادهاش را به نماز امر میکرد. همچنین خطاب به رسول گرامی خود میفرماید: «وَ اْمُرْ اَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها»[7] و خانواده ات را به نماز امر کن و در این مأموریت صبر و استقامت داشته باش. امّا ملاحظه میشود که برخی از شخصیّتهای علمی و دینی، بیشتر به پرتوافشانی در بیرون مشغول هستند و در داخل خانواده آنچنان که باید و شاید، ابلاغ حقایق نمی نمایند، درحالی که اوّلین وظیفه، هدایت اعضای خانواده و رهانیدن آنان از ظلمات به نور است و درواقع این وظیفه از خانواده شروع میشود که با منطق و استدلال و محبت، به ارشاد قلوب و احیای نفوس و امر به معروف و نهی از منکرِ اهل خانه و فرزندان پرداخت.
پدر و مادری که محبوب فرزند باشند، حرفشان برای فرزند بیشتر مؤثر واقع میشود. برای اینکه فرزند، حرف شنویِ بالاتری از پدر و مادر داشته باشد، دو شرط لازم است که عبارتند از: اوّل اینکه: خودشان عامل باشند و میان رفتار و گفتارشان شکاف و اختلاف نباشد «آهِ صاحب درد آيد کارگر»[8]. دوّم اینکه: امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد حقایق با محبت صورت گیرد. استاد مطهّری(رَحمَةُ اللهِ عَلَیه) در کتاب جاذبه و دافعۀ حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) آورده اند: «محبت جاذبه دارد و خشونت، دافعه دارد». تبیین حقایق و هدایت فرزندان و رهانیدن ایشان از ظلماتِ جهل و گمراهی به نور ایمان و توحید، در صورتی که با محبت همراه باشد، تأثیرگذاری بالاتری خواهد داشت.
مطلب دیگری که در راستای هدایت فرزندان قابل توجه میباشد، تشویق ایشان به کتابخوانی و مطالعه است. برنامههای علمی و مفيد اینترنتی و فضاهای مجازی، نمیتواند جایگزين کتابخوانی و مطالعه شود. کتاب، حاصل علم و تجربیّات چندین سالۀ یک دانشمند است که به صورت مکتوب جمعآوری میشود و با بهاء و هزینۀ اندکی در اختیار ما قرار میگیرد. در تشویق فرزندان به مطالعه نیز تشویق عملی والدین تأثیر بسزایی دارد، بدین معنا که هم پدر و مادر خودشان اهل مطالعه باشند و هم هدایایی را که برای فرزندان تهیه میکنند، اکثراً کتابهای مناسب با گروه سنّی ایشان باشد و به این ترتیب، پدر و مادر با عادت دادن فرزندان به کتاب خوانی، حق بزرگی بر ذمّۀ ایشان میگذارند و نسل ایشان هم احیاء میشود.
مطلب دیگری که در راستای تشویق فرزندان به کتابخوانی لازم به یادآوری میباشد، این است که: هر کتابی که والدین تهیه کرده و در اختیار فرزندان قرار میدهند یـا فرزندان را بـه مطالعۀ آن تشویق مینمایند، شایسته است که آن را ابتدا خودشان مطالعه نمایند تا نکات انحرافی نداشته باشد و از صلاحیّت آن اطمینان حاصل نمایند.
[1]- بذل نمود خون قلبش را در راه تو تا نجات دهد بندگان تو را از نادانی و سرگردانی ظلالت و گمراهی (مفاتيح الجنان، فرازی از زيارت اربعين).
[2]- مگر کسانی که ايمان آوردند (مبارکه عصر/3).
[3]- و انجام دادند کارهای شايسته (مبارکه عصر/3).
[4]- و سفارش کردند به حق و حقيقت و سفارش کردند به صبر (مبارکه عصر/3).
[5]- کسانی که اگر متمکّن گردانی ايشان را در زمين، برپا دارند نماز را و بدهند زکات را و امر کنند به معروف و نهی نمايند از منکر (مبارکه حج/41).
۱- مبارکه مریم(سَلامُ اللهِ عَلَيها)/۵۵
۲- مبارکه طه/۱۳۲
[8]- منطق الطير عطّار