آیـۀ شریفۀ مورد بحث در بیان این مطلب است که اگر تمام تلاشها و راهکارها و دخالتهای مثبت و کوتاه آمدنها و صبرها و اغماضها مفید فایده واقع نگردید و هیچ نوع امکان صلح و آشتی وجود نداشت و زندگی کاملاً به بن بست رسید، خداوند متعال طلاق و جدایی را به عنوان آخرین راهکـار برای نجـات از بن بست بیـان میفرماید. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «ما اَحَلَّ اللهُ شَيْئاً اَبْغَضُ اِلَيْهِ مِنَ الطَّلاقِ»[1] خداوند چيزی را حلال نکرده است که همچون طلاق از آن بيزار باشد. آری، با اینکه طلاق، حلال مبغوض است، لکن وقتی افق زندگی زن و شوهر تیره و تار شد و برای همدیگر غیر قابل تحمّل شدند، خدای سبحان آخرین راه چاره را طلاق قرار داده است و با وجود اینکه از طلاق بیزار است، لکن راه را نبسته است. در زندگی حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام)، طلاق به ندرت پیش آمده است. شخصی خدمت امام محمّدباقر(عَلَيهِ السَّلام) رسيد و متوجه شد که ايشان همسرشان را طلاق دادند، وقتی علّت را جويا شد، حضرت فرمودند: «سَمِعْتُها تَبَرَّاُ مِنْ عَلِیٍّ(عَلَيهِ السَّلام) فَلَمْ يَسَعْنی اَنْ اُمْسِكَها وَ هِیَ تَبَرَّاُ مِنْه»[2] شنيدم که او بيزاری می جست از علی(عَلَيهِ السَّلام) ديگر تاب نياوردم كه او را نگه دارم، درحالی که بيزاری می جست از او.
البته لازم به توضیح است: حضرات معصومین(عَلَيهِم السَّلام) بدون روشنگری و ابلاغ حقایق و اتمام حجّت کسی را رها نمیکنند و طلاق نمیدهند، ولذا پرواضح است که بعد از اینکه شخصِ مورد نظر اصلاح نشده بود، او را طلاق دادند.
پس آیۀ شریفۀ مورد بحث در بیان این مطلب است که اگر واقعاً کارد به استخوان رسید و تلاش طرفین و اطرافیان در ایجاد صلح و مودّت به جایی نرسید، زن و شوهر نباید به خاطر فقر بعد از جدایی، این زندگی ناموفّق را ادامه دهند «يُغْنِ اللهُ كُلاًّ مِنْ سَعَتِهِ». اگر عذر کسی در طلاق دادن یا طلاق گرفتن واقعاً در پیشگاه الهی موجه باشد، نباید به خاطر فقر بعد از طلاق، به این زندگی ادامه دهد، خداوند متعال زن و مرد را بعد از جدایی بـا وسعت خودش بی نیاز میفرماید «وَ اللهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَميدُ»[3]، «اِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»[4]. خداوندی که صـاحب قدرت است، خودش هر دو طرف را بی نیاز خواهد فرمود.