آیات شریفۀ سابق پیرامون مسائل خانواده و رعایت عدالت میان همسران و زنان بود. خدای سبحان پیوسته انسان را به ایجاد صلح و آشتی و محبّت و مودّت و قسط و عدالت دعوت می­فرماید و در آیات متعدّد قرآن کریم، سخن از صلح می­باشد، بطوری که در دو آیۀ شریفۀ سابق، چهار مرتبه کلمۀ صلح بیان شده و خدای سبحان، چهار بار دعوت به صلح فرموده است. خدایی که «اَعْدَلَ الْعادِلينَ»[1] و «اَحْكَمُ الْحاكِمينَ»[2] و اهل عفو و رحمت است، صلح و آشتی و قسط و عدالت و محبّت و مودّت را دوست دارد و با اختلاف و پراکندگی و پاشیدگی و قهر و طلاق و جدایی مخالفت می­کند و برای تحقّق صلح در خانواده و جلوگیری از اختلاف، راه کـارهایی به زن و مرد ارائه می­دهد تا هر کدام از آنان، تلاش خود را در این زمینه مبذول دارند و با کنار گذاشتن خود­خواهی­ها و خود­ محوری­ها، صلح و صفا را در خانواده حاکم سازند و به استحکام و استواری خانواده بیفزایند. خدایی که طرفدار صلح و آشتی است، کسانی را که در این راه، اهل تلاش و کوشش بالاتری باشند، بیشتر دوست دارد و چنین کسانی به خداوند عادل و مهربان نزدیک­تر هستند و از عنایت­ها و رحمت­های خاص خدای سبحان در دنیا و آخرت بهره ­مند خواهند بود. به همین ترتیب زن و شوهری که با ناسازگاری­های خود باعث تشنّج در خانواده شوند یا پدر و مادر و اطرافیانی که به جای صلح دادن در خانواده، بـاعث اختلاف شوند، مورد خشم و غضب پروردگار قرار می­گیرند.

     در آیات شریفۀ مورد بحث، عدالت در مورد روابط زن و شوهر مطرح شده است. امّا از دیگر مصادیق مهّم رعایت عدالت در خانواده، عدالت در مورد فرزندان و پرهیز از تبعیض و بی­عدالتی میان آنان است که از مصادیق روشن ظلم بوده و آثار و تبعات نامساعد و نـاگواری دارد. وجـود مقـدّس حضرت پیـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) می­فرمایند: «اِعْدِلُوا بَيْنَ اَوْلادِكُمْ فِی السِّرِّ كَما تُحِبُّونَ اَنْ يَعْدِلُوا بَيْنَكُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْف‏»[3] در كار بخشش با فرزندان خود به عدالت رفتار كنيد همچنان که می خواهيد فرزندانتان در نيكى و محبت با شما به عدالت رفتار كنند. در حدیث نورانی دیگری از آن بزرگوار آمده است: «اِنَّ اللهَ تَعالى يُحِبُّ اَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ اَوْلادِكُمْ حَتّى فِی الْقُبَلِ‏»[4] همانا خداوند متعال دوست دارد اینکه به عدالت رفتار کنید بین فرزندانتان حتّی در بوسیدن. هر چند که یک همسر یا یکی از فرزندان دارای کمالات بالاتر باشند و محبّت بیشتری را به خود جلب نمایند، چراکه محبّت، کار قلب است و نمی­توان بطور مساوی تقسیم کرد، لکن عدالت ظاهری باید برقرار شود و ناتوانی انسان در تعدیل محبّت نباید بروز و ظهور داشته باشد و منجر به بی­عدالتی در رفتار شود.

     تقرّب به خدای سبحان از طریق تلبّس به اوصاف الهی امکان ­پذیر است. برای رسیدن به خدای عادل باید ملبّس به صفت عدالت گردید. برای رسیدن به خدای رحیم باید مهربان بود، ولذا ناسازگاری در خانواده از طرف هر کدام از زن و شوهر که بیشتر باشد، در نزد خداوند مبغوض­تر هستند و با توجه به قداست خانواده، هر کدام از زن و شوهر، عفو و اغماض و خوش­اخلاقیِ بالاتری در خانواده داشته باشند، با خدای صلح ­طلب معامله کرده و نزد خداوند محبوب­تر هستند. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «هر مردی بر بداخلاقیِ زنش صبر و بردباری از خود نشان دهد، خداوند پاداشی را كه به حضرت ايّوب(عَلَيهِ السَّلام) به خاطر تحمل بلاها داده است، به آن مرد می دهد و اگر زنی، بداخلاقیِ شوهرش را تحمل كند و صبور باشد، خداوند به او ثواب و پاداشی را كه به جناب آسيه داده است، عنايت می­كند»[5]. خدای متعال در قرآن کریم بانو آسیه را تجلیل فرموده و ایشان را برای مؤمنین الگو و اُسوه معرّفی می­فرماید.

     «مردى نزد رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) آمد و عرض كرد: من همسرى دارم كه چون به منزل روم، به استقبال من آيد و چون بيرون روم، مرا بدرقه كند، و هرگاه مرا اندوهگين بيند، پرسد چه چيز تو را غمگين ساخته؟ اگر براى رزق و روزى است كه آن به عهده تو نيست و ديگرى آن را به عهده گرفته (يعنى خداوند)، و اگر راجع به امور آخرتى است، پس خداوند بر اندوهت بيافزايد، رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: آرى خداوند را كارگزارانى است، و اين زن يكى از آنان است، و او نصف اجر شهيد را خواهد برد»[6]. در روایتی از امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) آمده است: «هر زنى كه همسرش را سيراب كند به جرعۀ آبى، ثواب عبادت يك سال که روزهايش را روزه گرفته و شبهايش را شب زنده دارى کرده برايش باشد و براى هر شربت آبى كه به شوهرش داده، خداوند شهرى در بهشت براى او بنا كند و شصت گناه او را بيامرزد»[7]. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «خداوند رحمت کند مردی را که مقداری از شب را از خواب برخیزد و نماز بخواند سپس خانواده اش را بیدار کند و آنها نيز نماز بخوانند، و خداوند رحمت کند زنی را که نيمه شب از خواب بیدار شود، و نماز بخواند، سپس همسرش را بیدار کند و او نيز نماز بخواند»[8]. به همين مناسبت در بيان مبارک ديگری از حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) مذکور است: «اَلشِّتاءُ رَبيعُ الْمُؤْمِنِ يَطُولُ فيهِ لَيْلُهُ فَيَسْتَعينُ بِهِ عَلى قِيامِهِ وَ يَقْصُرُ فيهِ نَهارُهُ فَيَسْتَعينُ بِهِ عَلى صِيامِه‏»[9] زمستان، بهار مؤمن است، زيرا شبهاى زمستان بلند است و از طول شب جهت بپا خواستن (در نماز و دعا) كمك مى‏گيرد و روزهاى كوتاهش او را به گرفتن روزه مدد مى‏نمايد. همچنین در روایتی از حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) آمده است: «هر كس براى آشتى ميان زنى با شوهرش روانه شود، خداوند ثواب هزار شهيد كه به حق در راه خداوند كشته شدند به او بدهد و به هر گـامى كـه بردارد و كلمه ‏اى كه بگويد در اين راه، ثواب يك سال عبادت دارد كه شبها را زنده داشته و روزها را روزه بوده‏ است»[10].

     حال معلوم می­شود آن مادرشوهری که با طرفداری از پسرش یا رفت و آمد­ها و پرس و جو­های زیاد و تماس­های مکرّر و... بخواهد در خانوادۀ پسرش اختلاف ایجاد کند، تا چه حدّ در پیشگاه الهی مسئولیّت دارد. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فرمودند: «هر كه در جدائى ميان زن و شوهرى كار كند، بر او باشد خشم خداوند و لعنش در دنيا و آخرت‏»[11]. بهترین کاری که مادرشوهر می­تواند در ایجاد صلح در خانوادۀ فرزندش انجام دهد، این است که تا حدّی خود را کنار بکشد و از تماس­های مکرّر یا رفت و آمد­های بدون دعوت بکاهد و حتّی دخالت­های مثبت در زندگی فرزند هم نداشته باشد. ملاحظه می­شود که خدای متعال در قرآن کریم نیز توصیه می­فرماید که در وهلۀ اوّل، زن و شوهر خودشان مشکلشان را حل کنند.

     در همین راستا لازم به یادآوری است که: مادرشوهران محترم شایسته است که انتظار سر زدن­های مکرّر از طرف عروس را نیز نداشته باشند، گرچه ایشان از روی محبّت طالب چنین امری هستند، لکن ای بسا عروس دوست داشته باشد که هفته­ ای یکبار به ایشان سر بزند و اصرار و گلایه و شکایت در این مورد موجب اختلاف گردد.

     با توجه به اینکه طلاق، این همه در کشور امام زمان(عجِّل ­اللهُ­ تعالی­ فَرَجَهُ­ الشَّريف) رو به افزایش است، آمار نشان می­دهد نقش دخالت­های خانواده در طلاق، حتّی بیشتر از اعتیاد است. برخی از مادران محترم، پسرشان را آنچنان وابسته به خود تربیت می­کنند که کوچکترین امر زندگیشان را بدون اجازه از مادر نمی­توانند انجام دهند و کوچکترین امورشان را به مادر گزارش می­دهند و این امر موجب اختلاف در خانواده می­گردد.

 

[1]- عادل ترينِ عادلان (مفاتيح الجنان، فرازی از دعای جوشن کبير).

[2]- حکم کننده ترينِ حکم کنندگان (مبارکه هود(عَلَيهِ السَّلام)/45).

[3]- مکارم الاخلاق، ص220

[4]- نهج الفصاحه، حديث754

[5]- مَنْ صَبَرَ عَلَى سُوءِ خُلُقِ امْرَأَتِهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ مَا أَعْطَى‏ أَيُّوبَ(عَلَيهِ السَّلام) عَلَى بَلَائِهِ وَ مَنْ صَبَرَتْ عَلَى سُوءِ خُلُقِ زَوْجِهَا أَعْطَاهَا اللَّهُ مِثْلَ ثَوَابِ آسِيَةَ بِنْتِ مُزَاحِم‏ (مکارم الاخلاق، ص213).

[6]- وَ جاءَ رَجُلٌ اِلى رَسُولِ اللَّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) فَقالَ اِنَّ لی زَوْجَةً اِذا دَخَلْتُ تَلَقَّتْنی وَ اِذا خَرَجْتُ شَيَّعَتْنی وَ اِذا رَاَتْنی مَهْمُوماً قالَتْ ما يُهِمُّكَ اِنْ كُنْتَ تَهْتَمُّ لِرِزْقِكَ فَقَدْ تَكَفَّلَ لَكَ بِهِ غَيْرُكَ وَ اِنْ كُنْتَ تَهْتَمُّ بِاَمْرِ آخِرَتِكَ فَزادَكَ اللَّهُ هَمّاً فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَ آلِه) اِنَّ لِلَّهِ عُمّالاً وَ هذِهِ مِنْ عُمّالِهِ لَها نِصْفُ اَجْرِ الشَّهيد (من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص389).

[7]- ما مِنِ امْرَاَةٍ تَسْقی زَوْجَها شَرْبَةَ ماءٍ اِلّا كانَ خَيْراً لَها مِنْ سَنَةٍ صِيامٍ نَهارُها وَ قِيامٍ لَيْلُها وَ بَنَى اللَّهُ لَها بِكُلِّ شَرْبَةٍ تَسْقی زَوْجَها مَدينَةً فِی الْجَنَّةِ وَ غُفِرَتْ لَها ستين [سِتُّونَ‏] خَطيئَة (ارشاد القلوب الى الصواب، ج‏1، ص175).

[8]- رَحِمَ اللهُ رَجُلاً قامَ مِنَ اللیلِ فصلّی ثُمَّ اَیقظَ اَهلَهُ فصَلَّوا، رَحِمَ اللهُ امرأةً قامَت مِنَ اللیلِ فصلّت ثُمَّ ایقظت زَوجَها فَصَلّی (کنز العمال، ج7، ص793، حديث 21438).

[9]- معانی الاخبار، ص228

[10]- مَنْ مَشَى فی اِصْلاحِ بَيْنِ امْرَاَةٍ وَ زَوْجِها اَعْطاهُ اللَّهُ اَجْرَ اَلْفِ شَهِيدٍ قُتِلُوا فی سَبيلِ اللَّهِ حَقّاً وَ كانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ يَخْطُوها وَ كَلِمَةٍ تَكَلَّمَ بِها فی ذلِكَ عِبادَةُ سَنَةٍ قِيامٍ لَيْلُها وَ صِيامٍ نَهارُها (بحارالانوار، ج73، ص369).

[11]- مَنْ عَمِلَ فی فُرْقَةِ بَيْنِ امْرَاَةٍ وَ زَوْجِها كانَ عَلَيْهِ غَضَبُ اللَّهِ وَ لَعْنَتُهُ فِی الدُّنْيا وَ الْآخِرَة (بحارالانوار، ج73، ص368).