ماه ذیحجة­الحرام که در آن قرار داریم، ماه بسیار عظیم­القدری است؛ بخصوص دهة اول آن که ایّام معدودات و معلومات می­باشد و بنا به فرمودة قرآن کریم، لیال عشر است «وَ الْفَجْر﴿1﴾ وَ لَيالٍ عَشْر﴿2﴾»[1]. دهة اول ماه ذیحجة­الحرام آنچنان عظمتی دارد که حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) می­فرمايند: «عمل خير و عبادت در هيچ ايّامی نزد خداوند متعال از اين دهه محبوب­تر نيست»[2].

     استاد ملکی­تبریزی(رَحمَةُ­اللهِ­عَلَيهِ) صاحب کتاب «المراقبات» می­نویسند: «هیچ روزی پربارتر و بزرگ­پاداش­تر از دهة اول ذیحجه نیست. پس متوسل شو به حضرات معصومین(عَلَيهِم­السَّلام) و از آنان بخواه حمایت و شفقت خود را از تو دریغ ندارند و تو را از یاران و دوستان خود شمارند و از خدای خود بخواهند تا تو را بپذیرد و از تو راضی گردد و از توفیق و تأیید خود بر تو فرو بارد و آنچه صلاح دین و دنیا و خانواده و برادران تو در آن است، روزی گرداند. وقتی خدای سبحان ماه­های حرام را محترم شمرده، ما هم باید در ماه­های حرام بیشتر از سایر ماهها از محارم­الله اجتناب کنیم تا در قبال آن رضایت الهی شامل حالمان گردد».

     ماه ذیحجة­الحرام، ماه حج است و این ماه شریف، اعیادی را دربر گرفته که از اعیاد رسمی مسلمانان است که عبارتند از: عید قربان و عید غدیر. همچنین عید مباهله و روز نزول آیة ولایت و مبارکة دهر نیز در این ماه قرار دارد. هفتم ذیحجة­الحرام، سالروز شهادت حضرت امام محمد باقر(عَلَيهِ­السَّلام) می­باشد و رحمت خاصّه­ای به سوی بندگان جاری است. همانطور که حضرت امام­ صادق(عَلَيهِ­السَّلام) در فضیلت دهة اول ماه ذیحجة­الحرام این ­چنین به پیشگـاه خدای سبحان عرض می­نمایند که: «اَللّهُمَّ هذِهِ الْاَيّامُ الَّتی فَضَّلْتَها عَلَی الْاَيّامِ وَ شَرَّفْتَها قَدْ بَلَّغْتَنيها بِمَنِّکَ وَ رَحْمَتِکَ»[3] خدايا، این ايّامی است که تو آن را بر سایر روزها فضیلت و شرافت بخشیدی، به تحقیق بر من منّت نهادی که مرا به آن رسانیدی به مَنّ و رحمت خودت.

     خداوند متعال این ماه­های بافضیلت را جز برای افزودن به پاداش و مقامات توحیدی بندگانش مقرّر نفرموده است. قابل توجه است این­همه فضیلتی که ماه ذیحجة­الحرام دارد، تنها اختصاص به حجاج محترم ندارد، یعنی فضیلت این ماه و دهة اول آن برای تمام بندگان خداوند است و انسان می­تواند در صورت جمع شرایط و از فاصلة دور، از این­همه فضیلت­ها بهره­مند شود، چراکه حج، ظاهر و باطنی دارد و انسان می­تواند از فاصلة دور، به باطن حج که عبارت از عبودیّت و بندگی و رسیدن به کمال توحید و صبغة الهی می­باشد، نائل شود «بُعد منزل نبُوَد در سفر روحانی»[4]. انسان می­تواند در وطن خود اقامت داشته باشد، لکن آن قابلیّتی را فراهم آورد که به باطن و حقیقت حج که رسیدن به مقام شامخ بندگی است، نائل گردد.

     تمام نشانه­های حج، باطنی دارد، احرام بستن، طواف و سعی میان صفا و مروه، رمی جمرات، مسائلی است که در باطن حج، دروناً انجام می­شود. روح و حقیقت انسان است که احرام می­بندد، لبیک می­گوید و سِیر معنوی می­کند. در مقامات باطنی که حج نیز یکی از آنها را عهده­دار است، تمام نشانه­ها از درون است و در بیرون، فقط ظـاهراً اعمـالی انجـام می­يابد، امّا دل غسل می­کند، دل لبیک می­گوید، دل اِحرام می­بندد و از گناه و هرآنچه که او را از خداوند جدا می­کند، اجتناب می­نمايد «او خانه همی جويد و من صاحب خانه»[5]. کسی که مشرّف به زيارت خانة خداوند نشده است، می­تواند آن قابلیّتی را در وجود خود ایجاد کند که قلباً صاحبخانه را زیارت کرده و ارتباط قلبی و درونی را حاصل نماید.

 

1- سوگند به سپيده دم﴿1﴾ و شبهای دهگانه﴿2﴾ (مبارکه فجر/1و2).

2- مفاتيح­الجنان، در اعمال ماه ذيحجة­الحرام

3- مفاتيح الجنان، در اعمال ماه ذيحجة­الحرام

4- حافظ(عَلَيهِ­الرَّحمَة)

5- شيخ بهايی(عَلَيهِ­الرَّحمَة)