بخش سوّم آية شريفة مورد بحث، مقصدشناسی است «اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ اَحْسَنُ تَاْويلاً». اول، مبدأشناسی میباشد، بعد مرجعشناسی و در قسمت پايانی، مقصدشناسی است که همان معادشناسی میباشد. اطاعت کنيد از خداوند و رسول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و اولواالامر، و در رفع اختلافها فقط به آنان مراجعه کنيد، اگر که به خداوند و روز قيامت اعتقاد داريد.
استاد جوادی آملی فرمودند: «ذلِكَ» به مضمون هر دو (بخش اول و دوم) برمیگردد. يعنی شکّی نيست که اطاعت از خدای سبحان و پيامبر اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و ائمّة معصومين(عَلَيهِم السَّلام) و نيز رجوع به کتاب خداوند و سنّت نبـوی در صورت نزاع برای مؤمنـان، خيـر و خوش عاقبت است و فرجامی نيکو دارد. صد و بيست و چهارهزار پيامبر ارسال شده اند و تمام آن بزرگواران که رسولان و نمايندگان پروردگار میباشند و رسالتشان تربيت انسانهاست، بعد از مبدأشناسی توجه دارند که بندگان خداوند را به مقصدشناسی و معادشناسی برسانند.
علامّه طباطبايي(رَحمَةُاللهِ عَلَيه) فرمودند: «يکششم قرآن کريم يعنی هزار و صد آية شريفة آن در مورد معادشناسی و مقصدشناسی است». همچنين روايات و احاديث از حضرات معصومين(عَلَيهِم السَّلام) بعد از مبدأشناسی به مقصدشناسی توجّه دارند. قرآن کريم که رسالتش به مقصد رسانيدن انسانها است، به مقصدشناسی اهميّت بسياری داده است و در نهج البلاغه بعد از توحيد، سخن در مورد معاد است. روايات غُررالحِکَم نيز بعد از توحيد در مورد معاد می باشند که اين امر بيانگر اهميت مسئلة معادشناسی و مقصدشناسی است. آنچه در انسان مسئوليت ايجاد میکند، مسئلة معاد است. اگر در کنار توحيد، معاد نمیبود و بعبارتی اگر سرانجامی در کار نبود، در آن صورت، عدل الهی زير سئوال میرفت و انجام اعمال صالحات و احساس مسئوليّت در برابر تکاليف الهيّه مفهومی نداشت. آنچه که باعث ايجاد مسئوليت در وجود انسان میشود، معادباوری است، يعنی ضمانت اجرايي برای اعمال صالحات و اطاعت از اوامر الهی و مهمترين عامل بازدارنده از بيراهه روی و تبهکاری، اعتقاد و يقين به معاد است و در مقابل، ريشة هر گناهی به سستی ياد مرگ و قيامت برمیگردد. حضرات انبياء عظام و اوصياء کرام(عَلَيهِم السَّلام) ارسال شده اند تا بندگان خداوند را به مقصدشناسی و معادشناسی توجّه دهند، چراکه اگر معاد نبود، مانعی برای گناه و معصيت وجود نداشت. همانطور که خداوند متعال در مورد انسان تبهکار میفرمايد: «بَلْ يُريدُ الْاِنْسانُ لِيَفْجُرَ اَمامَه»[1] انسانِ غيرموحّد دوست دارد که معادی نباشد تا راهش باز باشد و هر کاری بخواهد انجام دهد. با توجه به مطالب مذکور، علّتِ حجمِ عظيمِ آيات و رواياتِ مربوط به معاد روشن میشود.
علاوه بر آيات مختلفی که در مورد معاد ذکر شده، انسان روزانه موظّف است که حداقل ده نوبت در نمازها بگويد: «مالِكِ يَوْمِ الدِّين»[2] تا اين امر در وجود او يقينی شود که روزی، بساطِ اين جهان برچيده میشود و دنيا، ممرّ و گذرگاه است نه مقرّ و قرارگاه «اَلدُّنْيا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ»[3]. خداوند متعال در سورة مبارکة بقره، بعد از اينکه ايمان به غيب را از اوصاف متّقين بيان میفرمايد: «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب»[4]؛ آنگاه میفرمايد: «وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُون»[5]، اهل تقوا کسانی هستند که يقين به معاد و روز رستاخيز دارند.
پس خداوند متعال، توسط آيات قرآن کريم و بيانات نورانی محبوبانش، بندگانش را به معاد و مقصد متوجه ساخته و پشت سر هم يادآوری میفرمايد، چراکه مهمترين عامل ايجاد مسئوليّت، ياد معاد است و علاوه بر آن، مرگباوری يکی از مهمترين جرسهای پروردگار میباشد. هيچ چيز بمانند ياد مرگ و معاد و اينکه جهان ماندگار نيست و روزی برچيده میشود، فرعونيّتِ انسان را در هم نمیشکنـد. خدای سبحـان در مرگ قدرتی قرار داده کـه قدرتمندترين انسانها در برابر آن زانو میزنند و تسليم میشوند. از اينرو خداوند متعال میخواهد با نهادينه شدن باور و يقين به مرگ و معاد در وجود انسان از او غفلتزدايی شود، همانطور که تمام برنامه های الهی در جهت غفلت زدايی از انسان تنظيم گشته است. حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) میفرمايند: «فَكَفى واعِظاً بِمَوْتٰى عايَنْتُمُوهُمْ»[6] مردگانی را که به چشم خود ديده ايد، به عنوان پنددهنده کافی است.
در مقابل، شيطان میخواهد انسان را متوجّه دنيا و مافيها و زخارف و زرق و برق آن کُنَد و با دلبستگی که نسبت به دنيا ايجاد میکند، او را از ياد معاد غافل سازد و به غفلت وادارد و بخواباند، برای اينکه از مهمترين عوامل قساوت قلب، فراموشی معاد و غفلت از روز قيامت می باشد. وجود مقدّس حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) میفرمايند: «اِنَّ هٰذِهِ الْقُلُوبَ تَصْدَاَ كَما يَصْدَاَ الْحَديدُ» همانا اين دلها زنگ میزنند، همانطور که آهن زنگ میزند، يعنی قلب کدورت پيدا میکند و در برابر حق، نفوذناپذير میشود. از آن بزرگوار سئوال کردند: «فَما جَلاءُها» عامل جلای قلبهای زنگ زده چيست؟ فرمودند: «ذِكْرُ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةُ الْقُرْآنِ»[7] ياد مرگ و تلاوت قرآن کريم، همانند جرس است تا انسان را از خواب غفلت بيدار کند «جرس فرياد میدارد که بربنديد مَهمِلها»[8].
پس قسمت پايانی آية شريفة مورد بحث، در کنار مبدأشناسی به مقصدشناسی اشاره دارد تا بندگان خداوند را از خواب غفلت بيدار سازد.
1- بلکه میخواهد انسان که گناه کند در روزهای پيش رويش(آينده) (مبارکه قيامت/5).
2- مالک روز جزا (مبارکه حمد/4).
3- دنيا محل گذر است نه محلّ قرار (بيان نورانی امام علی(عَلَيهِ السَّلام)؛ نهج البلاغه مرحوم دشتی، حکمت133).
4- ايمان می آورند به غيب (مبارکه بقره/3).
5- و به آخرت ايشان يقين دارند (مبارکه بقره/4).
6- نهج البلاغه مرحوم دشتی، فرازی از خطبة 188
7- نهج الفصاحه، حديث 934
8- حافظ(عَلَيهِ الرَّحمَة)