بخش دوّم آیة شریفة مورد بحث عبارت از ارجاع دادن اهل اختلاف به مرجع توحید است «فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ اِلَى اللهِ وَ الرَّسُولِ» زمانی که در مسئلهای نزاع و اختلاف پیش آمد، برای حل آن، مسئله را به خدای سبحان که خالق شماست و رسول خدا(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) ارجاع دهید. اطاعت از رهبری باید طبق فرمان خداوند باشد، چون او حاکم و مالک جهان هستی است و خداوند متعال، مراجع واقعی مسلمین را در مسائل دینی و اجتماعی مشخص میفرماید و بدیهی است که برای یک فرد باایمان، همة اطاعتها به اطاعت پروردگار منتهی میشود و همه به توحید برمیگردد.
خداوند متعال شارع قوانین است و قوانین او جامعیّت دارد و درواقع سعادت همهجانبة انسان این است که اوّلاً: قرآن کریم مصون از هرگونه تحریف و انحراف است و ثانیاً: جهانی و جاودانی و تأمین کنندة نیازهای بشریّت الی یوم القیامه است و هیچ نیازی از نیازهای اصیل انسان وجود ندارد، مگر اینکه قرآن کریم پاسخگوی آن است. حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) و حضرات معصومین(عَلَيْهِم السَّلام) نیز که قرآن ناطق میباشند، معصوم از هرگونه اشتباه و خطا و نسیان هستند و کلام و پیامشان در کنار پیامهای قرآن کریم، جهانی و جاودانی است ولذا خدای تبارک و تعالی بندگانش را در حل اختلاف، اوّلاً به قرآن مجید ارجاع داده که احکام الهی در آن مندرج است و ثانیاً به رسول الله(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) و اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيْهِم السَّلام) ارجاع داده است که علمشان، علمالله و قولشان قولالله است «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوٰى﴿3﴾ اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ يُوحٰى﴿4﴾»[1]. هر آنچه که رسول خدا(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) بیان میفرمایند متن وحی است و هر حکمی که اولواالامر بعد از رسول الله(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) صادر فرمایند، حکم رسول الله(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) میباشد که همان حکم الهی است. خداوندی که خالق انسان است، شارع قوانین هم خودِ اوست و امکان ندارد که خداوند خالق باشد، ولی انسان قانونش را از غیر مکتب توحید دریافت نماید.
پس خداوند متعال فرمود که وقتی اختلافی پیش آمد، به قرآن کریم و رسول خدا(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) و اهل بیت(عَلَيْهِم السَّلام) رجوع کنید که حکمشان، همان حکم خداست. امّا عدّهای حضرت علی(عَلَيْهِ السَّلام) را کنـار زدند و خودشان خلیفه تعیین نمودند و دست به دامان مرجعهای گوناگون غیر الهی شدند. اینهمه سرگردانی نسل حاضر و آشفتگیهای انسانها در عصر کنونی و اسلامگریزی و دينستیزی جوانان و اینهمه بیراههرویها و انحراف از توحید به این علّت است که آن مرجعی را که خدای سبحان نشان داده، از آن منحرف شدند «فَرُدُّوهُ اِلَى اللهِ».
انحراف از مسیر توحید و بیراههروی در انتخاب مرجع، فقط اختصاص به تغییر در مسئلة ولایت ندارد، بلکه در هر زمانی، انسان به مرجعهای غیرالهی رجوع کند، چنین سرنوشتی در پیش دارد که نمونهای از آنها در زمان کنونی، کلاسهای کاذب عرفان میباشد که روز به روز در حال توسعه است و حقیقت آن انحراف و گمراهی است و ریشه به تیشة اعتقادات جوانان میزند. غیر از مسیر توحید، بقیّه هوی و هوس است و تبعیّت از هوای نفس، سرانجامی جز سقوط و بدبختی ندارد. در قرآن کریم صراط همواره مفرد آمده است و این امر، نشانگر آن است که راه خداوند متعال یکی است و کسی کـه راه خداونـد را رها کند، در دام چنین مکـاتب انحرافی میافتد. «روزی حضرت پیامبر اسلام(صَلَّی الله ُعَلَيْهِ وَالِه) با دست خود خط مستقیمى کشیدند و فرمودند: راه خدا اینطور مستقیم است، و سپس خطوط کج و معوجى در طرف چپ و راست آن کشیده و فرمودند: این راههاى غیر خدا است، و هیچ یک از این راهها نیست مگر اینکه شیطانى بر سر آن قرار گرفته و مردم را به سوى آن دعوت مىکند»[2].
یکی دیگر از راههای انحرافی، رجوع به فالگیرها و رمّالها برای انواع فالها اعم از کفبینی، فال قهوه و... است که علاوه بر ایران، در کشورهای خارجی نیز مردم بسیاری به این دام گرفتار شدهاند.
از دیگر راههای انحرافی، کنار گذاشتن مطالعة کتب و آثار دانشمندان و اکتفا و بسنده کردن به اینترنت در مسائل تربیتی و... است. جوانی که مشکل اعتقادی دارد، برای رفع شبهة اعتقادی او بدون تحقیق و بحث، چگونه میتوان تنها از اینترنت بهره گرفت؟ متأسفانه در بین جوانان ما، فضاهای مجازی اینترنت جای مطالعه و کتابخوانی را گرفته و کلاسی شده است که آتش به جان ايشان میزند.
پس بخش دوّم آیة شریفه برای راهنمایی کردن انسان است، یعنی خداوند خلق فرموده و الی یوم القیامه راه و مسیر حقّ را نشان داده و در صورتی که انسانها از آن اطاعت کنند، در صراط مستقیم استوار میشوند و اگر آن را رها کنند، در مسیرهای انحرافی باقی خواهند ماند.
استاد جوادی آملی میفرمایند: حکم اوّل که میفرماید: اطاعت مطلق از خدا و رسول داشته باشید، شامل همة اطاعتهای الهی میشود. قرآن کریم به علّت اهمّیت مطلب در آیة شریفة مورد بحث ذکر خـاص را بعد از ذکر عام بیـان کرده است، همـانطور کـه میفرمايد: فرايض را بجا آوريد و نماز هم بخوانيد، درحالی که نماز داخل در فرایض است.
قسمت سوّم آیة شریفة مورد بحث، انشاءالله تعالی در جلسة آینده از محضر حضرات اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيْهِم السَّلام) و اساتید معظّم و مفسّران عظام استفاده خواهد شد.
1- و سخن نمیگويـد از روی هوای نفس﴿3﴾ نيـست آن مگر وحيی کـه وحی کرده میشود﴿4﴾ (مبارکه نجم/3و4).
2- ترجمة تفسير الميزان، ج7، ص530