با توجه به مطالب استفاده شده، معلوم می گردد که خداوند متعال از طریق خواب، عالم برزخ و قیـامت را برای انسـان سمعی بصری می نمايد تا او بداند که دنیا فقط همین چندروزۀ مادی و ظاهری نیست که مدتی استفاده از امیال و غرایز داشته باشد و سپس ماتَ فاتَ گردد. بلکه انسان حامل اسمای حُسنای الهی و کوثر جوشان توحید است، ولذا موجودی مسئول می باشد و در برابر آنچه که به او داده شده، بازخواست می گردد. خداوند مافوق آنچه را که به انسان داده است از او نمی خواهد، ولیکن می خواهد با سعی و تلاش در حد توان، دفاین وجودی خود را کـه حضرت پيـامبر اکرم(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) فرموده اند: «اَلنّاسُ مَعادِنُ كَمَعادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة»[1] استخراج و شکوفا کند و به منصّۀ ظهور برساند.

     انسان هر چقدر که کوثر وجودی و دفینه های طلا و نقرۀ درونی خود را استخراج و شکوفا کرد، به همان میزان انسان است و عبد و بنده محسوب می شود، همانطور که انسان های کامل، تمام ودایع وجودی و استعدادهای نهفتۀ خود را شکوفا نموده و مظهر اوصاف حق شده و به مقام مظهریّت کامل رسیده اند و در مقابل، عدّ ه ای بجای اینکه استعدادهای نهفته و درخشان وجود خود را شکوفا کنند، آن را بـا گنـاه و معصیت و بیراهه روی دفن کرده و دساها نموده اند «وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّاها»[2].

     بطور کلی خداوندِ هفتاد مرتبه مهربانتر از پدر و مادر، انسان را در دنیا با آیات مربوط به حق و باطل و خیر و شرّ و با نشان دادن راه و چاه و با تعلیم قانون اساسی قرآن، از درون و بیرون مجهّز فرموده و در تمام مخلوقاتِ خود، برای او درس معاد و رسیدن به زیبایی قرار داده است و همچنین پیشوایان معصوم را پيش روی انسان قرار داده تا از طریق آنان از ظلمات جهل و نادانی و حبّ دنيا و معصيت رهايی يافته و ره به سعادت جاوید بَرَد. حضرت امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام) می فرمایند: «بدرستى كه اين دنيا اگرچه به آب و رنگِ خود خودآرائى نموده است و به زينتِ خود فريب مى‏دهد، پس بدرستى كه آخر آن دور نيست كه مثل آخر فصل بهار باشد كه سبزى او به عجب مى‏آورد، پس نزد منتهى شدن و تمام گشتنِ ايّامِ آن خشك و پراكنده مى‏شود و بر هر كسى كه براى نفس خود پند و عبرت گيرد لازم است آنكه به سوى دنيا نگاه كند، نگاه كسى كه براى او از جانب خدا عقلى كامل باشد و از بدى بازگشت آن و آخر آن بترسد. پس بدرستى كه اين دنيا به تحقيق كه با جمعى حيله نموده است، از ايشان مفارقت مى‏كند زودتر از آنچه در آن باشند و بيشتر از آنچه در آن بهره برند. ايشان را اجل‏هاى ايشان در شب وارد مى‏شود و حال آنكه ايشان در خواب غفلت باشند يا در روز و حال آنكه ايشان به لهو و لعب مشغول باشند»[3].

     پس اگر زندگی دنیوی مانند بهار فانی شونده می باشد، شایسته است که انسان فریفتۀ این دنیای فانی نگردد و سعی کند در دنيای محدود، به زیبایی های حقیقی مزیّن و ملبّس گردد. پُرواضح است که تمام زیبايی های معنوی، اختیاری و اکتسابی و تحصیلی و ساختنی است و انسان با تأسّی از انسانهای زیبا و عمل به قرآن کريم، آنها را کسب کرده و به شکوه و عظمت می رسد. بنا به فرمودۀ اساتید معظّم، همانطور که برای رشد و نموّ گیاهان، آفتاب و آب لازم است، برای رشد انسان و رسیدن او به زیبایی حقیقی و احسن الحال و کوثر جوشان توحید، آب و خورشیدی دیگر لازم است که آن خورشید و آب، اهل بیت عصمت و طهارت(عَلَيهِم­السَّلام) می باشند. تا نور وجودی آن بزرگواران بر انسان نتابد و آب حیاتشان بر او نبارد، نه رشد و نموّی خواهد داشت و نه کوثر وجودی او استخراج خواهد شد. پس معلوم می گردد خداوند برای رشد و شکوفایی انسان و تعالی او، هیچ کم نگذاشته و پیوسته با عقل و فطرت از درون و پیغمبر(صَلَّی­اللهُ­عَلَيهِ­وَ­آلِهِ) و امام(عَلَيهِ­السَّلام) از بیرون، او را از خواب غفلت بیدار می سازد و به سعادت رهنمون می شود.

«ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند

                                         تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری»[4]

     پس عقل سلیمِ انسانی ایجاب می کند که انسان سرمایه های درونی خود را در زندگی دنیوی و فرصت عمرِ محدود بکار بگیرد تا به سرمایۀ ارزشمند رضایت الهی و سعادت جاویدان بار یابد. سابقاً استفاده شده است که انسان در دنيا معامله گر است. اینکه کلمۀ «شَرٰی» و «اِشتَرٰی» فراوان در قرآن کریم آمده است، نشـانگر معامله گر بودنِ انسان در این دنیا می باشد. یعنی انسان در هر حال، در حال معامله است، یا سود می برد یا زیان می بیند. اساتید معظّم فرموده اند: همچنـان کـه پدری بـه دو فرزند خود مقداری سرمایه می دهد و آنها را روانۀ بازار می سازد، فرزندی کار می کند و بر سرمایۀ خود می افزاید و پیش پدر روسفید می گردد و فرزند دیگر با آن سرمـایه نه تنها کـار نمی کند و آن را رشد نمی دهد، بلکه اصل و رأس المال را هم تباه و نابود می کند و از بین می برد، همانطور هم خداوند متعال سرمایۀ عمر را به انسان بخشیده و او را از درون و بیرون مجهّز نموده و بـه بازار و تجارت خانۀ دنیـا فرستـاده است، عدّ ه ای از لحظه لحظه های سرمایۀ عمر که هدیۀ خدای سبحان است، نیکو و شایسته بهره برداری کردند و ودایع باطنی را چندین برابر رشدیافته، تقدیم حق سبحان نمودند، ولذا به مقصد اعلی بار یافته و در پیشگاه الهی روسفید و سربلند محشور شدند و آنگونه که سزاوار بود، حق مطلب را ادا نمودند و امّا عدّۀ ديگری بـا سوءاختیار و بیراهه روی و کج روی، سرمایۀ عمر را تباه نموده و روسیاه به محضرحق تعالی محشور شدند.

     کسی که از عقل الهی بهره مند است، بر اساس بیان نورانی حضرت امام صادق(عَلَيهِ­السَّلام) که در توصيف عقل فرمودند: «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنان‏»[5]، در دنیای چندروزۀ محدود، کار می کند و تلاش می نماید و سرمایۀ خدادادی را چندین برابر افزایش داده و کوثر وجود را شکوفا می کند و به احسن الحال می رسد و خلیفة­ ­الله می گردد و سپس به حضور ربّ محبوب مشرّف می شود. امّا آن دیگری که عقل الهیِ خویش را بکـار نمی گيرد و از شیطان تبعیّت می کند، با روسیاهی و شرمندگی و سرمایۀ به تاراج رفته و کوله باری از گناه و معصیت و ظلمت به ملاقات پروردگار می رود. چراکه او دنیا را برای خود هدف و مأمن قرار داد و تمام همّ و غمّش در دنیا برای سرای ناپایدار و موقّت و کسب دنیا و مال دنیا بود. او فقط برای جسمی که می پوسد و زير خاک می رود تلاش نمود و تمام پل های پشت سر را خراب کرد، ولذا چیزی برای جهان ماندگار و پایدار و ابدی و جاویدان خود نیاندوخت و به شقاوت ابدی دچار گشت.

 

[1]- مردمان معدن ها هستند مانند معادن طلا و نقره (بحارالانوار، ج58، ص65).

[2]- و به تحقيق بی بهره شد آنکه تباهش کرد (مبارکه شمس/10).

[3]- اِنَّ هذِهِ الدُّنْيا وَ اِنْ اَمْتَعَتْ بِبَهْجَتِهَا وَ غَرَّتْ بِزِبْرِجِها فَاِنَّ آخِرَها لا يَعْدُو اَنْ يَكُونَ كَآخِرِ الرَّبيعِ الَّذِي يَرُوقُ بِخُضْرَتِهِ ثُمَّ يَهيجُ عِنْدَ انْتِهاءِ مُدَّتِهِ وَ عَلى مَنْ نَصَحَ لِنَفْسِهِ وَ عَرَفَ حَقَّ ما عَلَيْهِ وَ لَهُ اَنْ يَنْظُرَ اِلَيْها نَظَرَ مَنْ عَقَلَ عَنْ رَبِّهِ جَلَّ وَ عَلا وَ حَذِرَ سُوءَ مُنْقَلَبِهِ فَاِنَّ هذِهِ الدُّنْيا قَدْ خَدَعَتْ قَوْماً فَارَقُوها اَسْرَعَ مَا كانُوا اِلَيْها وَ اَكْثَرَ ما كانُوا اغْتِباطاً بِها طَرَقَتْهُمْ آجالُهُمْ بَياتاً وَ هُمْ نائِمُونَ اَوْ ضُحًى وَ هُمْ يَلْعَبُون (بحارالانوار، ج47، ص189).

[4]- سعدی(رَحمَةُ اللهِ عَلَيهِ)

[5]- (عقل) آن چيزی است که به وسيلۀ آن (خدای) رحمان عبادت کرده می شود و بهشت به وسيلۀ آن کسب کرده می شود (بحارالانوار، ج1، ص116).