در مورد ظهور حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) سئوالاتی مطرح میگردد که از جملة آنها سئوال در مورد علائم ظهور است که آيا علائم ظهور اتّفاق افتاده است؟ و ياران آن حضرت چند نفر هستند و چند دسته میباشند؟ و آيا گروه اوّل سيصد و سيزده نفر ياران خاصّ آن حضرت هستند و گروه دوّم ده هزار نفر و گروه سوّم همة مردم میباشند که لازم است هر زمان علائم قطعی ظهور ديده شد، همة مردم خود را به مکّة معظّمه برسانند و آيا صيحة آسمانی و خروج صوفيانی و يمانی اتّفاق افتاده يا نه؟ که همة اينها اطلاعاتی در مورد ظهور آن بزرگوار است، ولی ندانستن اينها، مسئوليّتی برای انسان ايجاد نمیکند، همانطور که حضرت رسول اکرم(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) فرمودند: «يُصْلِحُ اللهُ اَمْرَهُ فی لَيْلَةٍ»[1] خداوند، يکشبه کار ظهور را اصلاح میکند. خداوند متعال با ظهور آن حضرت، اين وضع نابسامان را به سامان میرساند. امّا آن سئوالی که لازم است انسان دائم از خود کند و نيز از همديگر سئوال نماييم، اين است که آيا ما منتظريم؟ آيا حقيقت انتظار در مورد ما تحقّق يافته است؟ آيا آن حضرت انتظار ما را امضاء میفرمايند؟ اگر آن انتظاری را که حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) از ما دارند، برآورده کنيم و آن بزرگوار را اجابت نماييم، منتظر خواهيم بود و مسئلة انتظار در مورد ما محقّق خواهد شد.
امام(عَلَيهِ السَّلام) از انسانها دو نوع انتظار دارند: اول: معرفت امام و يقين و باور و ايمان به اينکه حتماً ظهور تحقّق خواهد يافت و حتماً آخرين امانت رسولالله(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) ظهور خواهند نمود و امکان ندارد که کسی معتقد به قرآن باشد، لکن اعتقاد قطعی و باور حتمی و مسلّم به ظهور امام(عَلَيهِ السَّلام) نداشته باشد. با توجّه به اينکه سيصد آية شريفه و دو هزار روايت در مورد حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) وجود دارد، پس امکان ندارد که کسی اعتقاد به قرآن داشته باشد، ولی ظهور را منکر شود و اين اعتقادِ مُسَلّم شيعه است که به زودی ظهور تحقّق میيابد و هدف آن بزرگوار جدا از هدف رسول مکرّم اسلام(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه) و حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) و ساير آن بزرگواران نيست که همان حاکميّت و استقرار حکومت توحيد و عبوديّت و بندگی در جهان میباشد و ما در انتظار اين حکومت هستيم که اين انتظار، درواقع انتظارِ حکومت الله و حاکميّت تامّ توحيد، بر اساس آية شريفة «هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدٰى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون»[2] است که در مبارکة توبه وصف اين آية شريفه بيان شده است. يعنی حکومت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) که همان حکومت الله است، جهانگير خواهد شد و بر تمام اديان، سيطره و غلبه و حاکميّت خواهد يافت. آری، ما منتظرِ چنين حکومتی هستيم که همان دولت کريمه است. دولت کريمه، آن دولتی است که به رياست کريم اداره میشود. وقتی حاکم، کريم شد، حق هر کسی کريمانه به او داده میشود و حق هيچ کس ضايع نمیگردد.
همچنين اعتقاد به اينکه بر اساس آية شريفة «اِعْلَمُوا اَنَّ اللهَ يُحْیِ الْاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها...»[3]، همانطور که زمينِ سوخته و مُرده که هيچگونه آثار حيات در آن ديده نمیشود، به وسيلة آب احياء میگردد و زنده میشود، همانگونه عالمی که غرق در کفر و شرک بوده و حقيقتاً مُرده است، با وجود امام(عَلَيهِ السَّلام) احياء میگردد. معنای باطنی آيه دلالت میکند بر ظهور امام(عَلَيهِ السَّلام) و عالیترين مصداق بيان نورانی «مَثَلُ الْمُؤمِنِ الْخالِصِ كَمَثَلِ الْماء»[4]، حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) هستند که يکی از القاب ايشان، ماءِ مَعين میباشد «قُلْ اَ رَاَيْتُمْ اِنْ اَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَـنْ يَـاْتيكُمْ بِمـاءٍ مَعيـنٍ»[5]. معرفت امـام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف)، باعث حيات معنوی و طيّبة انسان است و آن بزرگوار خورشيدی هستند که به تمام هستی فيض میرسانند و آبِ حياتی میباشند که همة هستی را احياء میکنند و به اين سبب فرمودند: «مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّة»[6] و در بيان نورانی ديگری از امام باقر يا امام صادق(عَلَيهِم االسَّلام) آمده است: «لا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتّى يَعْرِفَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْاَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ اِمامَ زَمانِهِ وَ يَرُدَّ اِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَه»[7].
پس اوّل اعتقاد و يقين به وجود امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) و ظهور مبارک ايشان است و بعد، اعتقاد به اينکه امام(عَلَيهِ السَّلام)، انسان کاملِ عصر و مظهر کلّ و تامِّ اوصاف خدای سبحان و اسماء حسنای پروردگار هستند که از جملة اسماء الهی، حيّ و قيّوم و مُحيی است «اَللهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَيُّوم»[8]، و همانطور که خداوند به هر چيزی عالم است «اِنَّ اللهَ بِكُلِّ شَیْءٍ عَليم»[9]، و به هر چيزی شاهد و ناظر میباشد «اِنَّ اللهَ عَلٰى كُلِّ شَیْءٍ شَهيدٌ»[10]، امام(عَلَيهِ السَّلام) هم به تمام اوصاف و اعمال انسان حاضر و ناظر و شاهد هستند و هيچ فکری از ذهن انسان خطور نمیکند و به هيچ چيزی مشغول نيست و هيچ عمل و حرکتی از او رخ نمیدهد مگر اينکه امام(عَلَيهِ السَّلام) حاضر هستند و تمام اعمال و نيّات و کردار انسان در مشهدِ امام(عَلَيهِ السَّلام) قرار دارد. امکان ندارد که خطورات قلبی انسان از امام مستور باشد و انسان به کاری مشغول باشد که جانِ جانان از آن بیخبر باشد.
وقتی قسمت اوّل محقّق شد و انسان خود را از درون و بيرون در مشهدِ امام(عَلَيهِ السَّلام) و محضر خليفة الهی دانست، به صفت حياء متّصف میگردد و به سوی معاصی و گناهان نمیرود و ديگر جان و روحش به گرد و غبار معصيت آلوده نمیشود و عامل به فرايض الهی میباشد و از نواهی اجتناب دارد و در اينجا انتظار دوّم در مورد او مطرح میشود و آن اينکه: در مسير اعتقاد و باور به وجود مقدّس امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) به راه افتد و حرکت کند که اين امر جز با ايمان و عملصالح امکانپذير نيست، همانطور که آيات شريفة قرآن کريم دلالت بر اين امر دارند. خداوند متعال در آية شريفة صد و پنج مبارکة انبياء(عَلَيهِمالسَّلام) میفرمايد: «وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ اَنَّ الْاَرْضَ يَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحُون»[11] و نيز در سورة مبارکة قصص آمده است: «وَ نُريدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْاَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ اَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثين»[12]. همچنين در آية شريفة پنجاه و پنج مبارکة نور میفرمايد: «وَعَدَ اللهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْاَرْضِ»[13]. و از جمله روايات معتبر دلالت دارد بر اينکه سورة مبارکة «عصر»، عصرِ ولايت حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) و عصرِ ولايت حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) است. همانطور که در روايتی از امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) در مورد اين سورة مبارکه سئوال شد، حضرت فرمودند: «اَلْعَصْرُ عَصْرُ خُرُوجِ الْقائِمِ(عَلَيهِ السَّلام) اِنَّ الْاِنْسانَ لَفی خُسْرٍ يَعْنی اَعْداءَنا اِلَّا الَّذينَ آمَنُوا يَعْنی بِآياتِنا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ يَعْنی بِمُواسـاةِ الْاِخْوانِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ يَعْنی بِالْاِمامَةِ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ يَعْنی بِالْفَتْرَة»[14]. همة انسانها در خسارت هستند، مگر کسانی که تحت ولايت حضرت امام علی(عَلَيهِ السَّلام) و حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف)، اعمال شايسته انجام میدهند و به حق و صبر دعوت میکنند، يعنی هدفشان، هدايت مردم و امر به معروف و نهی از منکر است.
پس بر اساس آیة شریفة قرآن کريم، حکومت پایان جهانی از آنِ منتظران حقیقی و انسانهای صالح میباشد و صالحین کسانی هستند که ایمان و اعمال صالحات در وجود آنها ثبوت و استقرار و استمرار یافته، یعنی دارای ایمانهای معار نیستند و تحقّق ظهور در وجود انسان، زمانی است که آن دو در وجود انسان محقق شود. اگر دو موردِ باور و یقین به وجود ظهور و مهدویّت و حرکت در آن مسیر تحت ولایت حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) حاصل شود، انسان صاحب ایمان و اعمال صالحات است و معیار انتظار و ملاک منتظر بودن جز این دو نیست، همانطور که وجود مقدس حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) در یکی از بیانات نورانی خویش فرمودند: «وَ لَوْ اَنَّ اَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطاعَتِهِ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَيْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا»[15] و اگر پیروان ما که خداوند به پیروی از خود توفیقشان دهد، دچار اختلاف در قلوب و بیوفایی به امر امامت نبودند، از ملاقات و ظهور ما محروم نمیماندند. بیان نورانی مذکور، بیانگر این حقیقت است که عامل مهم تأخیرظهور، گناهان و معاصی و عمل نکردن به تعهّدات الهی است و مهمترین عامل ظهور، عمل به تعالیم الهی(اعمالصالحات) میباشد. عمل نکردن به عهد خداوند که قرآن است، موجب تأخیر ظهور شده است و اگر مردمان به عهد الهی عمل میکردند، از دیدار امام(عَلَيهِ السَّلام) و ظهور محروم نمیماندند.
عمل به تعهّدات الهی و استقامت در ایمان، انسان را به آن جایگاهی میرساند که محرم راز حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) قرار میگیرد، همانطور که آن حضرت در یکی از توقیعات شریفه به جناب شیخ مفید(رَحمَةُاللهِعَلَيه) فرمودند: «لِلْاَخِ السَّديدِ وَ الْوَلِیِّ الرَّشيدِ الشَّيْخِ الْمُفيد...»[16] سلام بر برادرِ بااستقامت و دوستِ رشيد، شیخ مفید که ایمانش ثبوت و استقرار و استحکام دارد. براستی انسان در سایة ولایتمداری و استقامت بر آن چقدر میتواند ترقّی یابد که محرم راز امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالي فَرَجَهُ الشَّريف) باشد. مطلب مذکور این پیام را میرساند که تحقّق ظهور به شرط ایمان و عمل صالح و استقامت و پایمردی در ایمان است «اِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَة...»[17]. یعنی نشیب و فراز زندگی و دنیا و نعمتها و ... انسان را متزلزل نکند. حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «اِنَّ الْمُؤْمِنَ اَشَدُّ مِنْ زُبَرِ الْحَديدِ اِنَّ زُبَرَ الْحَديدِ اِذا دَخَلَ النّارَ تَغَيَّرَ وَ اِنَّ الْمُؤْمِنَ لَوْ قُتِلَ ثُمَّ نُشِرَ ثُمَّ قُتِلَ لَمْ يَتَغَيَّرْ قَلْبُه»[18] همانا مؤمن شدیدتر از پارة آهن است، همانا پارة آهن زمانی که وارد آتش شود، تغییر میکند، و حقيقتاً مؤمن اگر کشته شود سپس زنده شود، سپس کشته شود، قلبش تغيير نمیکند. همچنين فرمودند: «اَلْمُؤْمِنُ اَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ الْجَبَلُ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ شَیْء»[19] مؤمن (در راه دينِ خود) از كوه و صخره استقامت و صلابت بيشترى دارد، كوه را مىتراشند و از جا برمىكَنند، اما از دين مؤمن كاسته نمىشود.
پس حال که معنای انتظار و اوصاف منتظر حقیقی معلوم شد، هر کسی میتواند خود را ارزیابی کند که آیا من منتظر هستم؟ و انتظارم تا چه حد قابل قبول است و تا چه حد اعتقادم راسخ شده و انتظارات امام(عَلَيهِ السَّلام) را برآورده کردهام؟ و آیا از اعوان آن بزرگوار هستم؟ اگر منتظرم، در فسطاط امام(عَلَيهِ السَّلام) قرار دارم.
مطلب بعدی اینکه اعتقاد و باور و معرفت به وجود امام(عَلَيهِ السَّلام) دریای امید بر دل انسان جاری میکند. انسانِ منتظر هرگز ناامید نیست؛ امروزه تمام تلاش شیاطین انسی و جنّی بطور مستقیم و غیرمستقیم در تهاجم فرهنگی در ایجاد دغدغه و شبهه و ناامیدی و سستی عقاید انسانها در مهمترین پایة اسلام یعنی ولایت است. وقتی شیطان نتوانست مستقیماً دخالت کند، تلاش میکند که با ایجاد شکّ و شبهه و القائات منفی و یأسآور، او را از راه به در کند که در این صورت مؤمن بـا توجه به پروردگار متعال، بینا و بیدار میگردد «اِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا اِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَاِذا هُمْ مُبْصِرُونَ»[20]. انتظار با یأس هماهنگی نداشته و منافات دارد.
1- اعلام الوری، ص386
2- اوست آن خدايی که ارسال نمود پيامبرش را با هدايت و دين حق تا غلبه دهد آن را بر تمامی اديان و اگرچه کراهت داشته باشند کافران (مبارکه توبه/33).
3- بدانيد، در حقيقت خداوند زنده میکند زمين را بعد از مرگش... (مبارکه حديد/17).
4- مثـال مؤمن خالص مانند مثـال آب است (بيان نورانی رسول خدا(صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَالِه)؛ مصباحالشّريعه، ص91).
5- بگو خبر دهيد اگر صبح کنيد (درحالی که) آب شما فرورفته باشد (در زمين) پس کيست که بياورد شما را آبی روان (مبارکه ملک/30).
6- کسی که بميرد و نشناسد امام زمانش را، مرده است به مرگ جاهلی (بيان نورانی امام حسن عسکری(عَلَيهِ السَّلام)؛ اعلام الوری، ص442).
7- نمیباشد بندهای مؤمن، تا اينکه بشناسد خداوند و رسولش را و ائمّه را همگی ايشان را و امام زمانش را و برگردد به سوی او و تسليم شود برای او (الکافی، ج1، ص180).
8- خداوند، نيست خدايی مگر او، زنده و پايدار است (مبارکه آلعمران/2).
9- همانا خداوند به هر چيزی داناست (مبارکه انفال/75).
10- همانا خداوند بر هر چيزی گواه است (مبارکه حج/17).
11- و البتّه به تحقيق نوشتيم ما در زبور بعد از ذکر، همانا زمين، به ارث میبرند آن را بندگان نيکوکارم.
12- و اراده کرديم اينکه منّت نهيم بر کسانی که مستضعف شدند در زمين، و قرار دهيم ايشان را امامان و قرار دهيم ايشان را وارثان (مبارکه قصص/5).
13- وعده داد خداوند کسانی را که ايمان آوردند از شما و انجام دادند اعمال صالحات، البتّه البتّه خليفه میکنيم ايشان را در زمين.
14- «العصر» عصرِ ظهور حضرت امام زمان است، همانا انسان البتّه در زيانکاری است، يعنی دشمنان ما، مگر کسانی که ايمان آوردند، يعنی به آيات ما، و اعمال صالحات انجام دادند، يعنی به سازگاری برادران، و توصيه کردند به حق، يعنی به امامت، و توصيه کردند به صبر، يعنی ايّام فترت (بحارالانوار، ج24، ص214).
15- بحارالانوار، ج53، ص177
16- الاحتجاج، ج2، ص497
17- همانا کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزيدند، نازل میشوند بر ايشان ملائکه ... (مبارکه فصلت/30).
18- بحارالانوار، ج64، ص304
19- بيان نورانی امام باقر(عَلَيهِ السَّلام)؛ الکافی، ج2، ص241
20- همانا کسانی که تقوا پيشه کردند، زمانی که مسّ کرد ايشان را طواف کنندهای از شيطان، متذکّر میشوند، پس آن زمان ايشان بينايان هستند (مبارکه اعراف/201).