ولادت باسعادت کريمة اهل بيت، حضرت فاطمة معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) که نوری از انوار طيّبة اهل بيت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) میباشند، به پيشگاه مقدّس و منوّر حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و آل طاهرين آن بزرگوار، بالأخص خواهران محترم تبريک و تهنيت عرض میشود. همانطور که آن حضرت را شفيعة روز جزا معرفی فرمودند و حضرت امام صادق(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «تُدْخَلُ بِشَفاعَتِها شيعَتِی الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِم»[1] تمام شيعيـان ما بـا شفاعت حضرت فـاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) وارد بهشت میشوند، از خداوند متعال درخواست میکنيم همة ما را از شفاعت آن بزرگوار در دنيا و عقبی بهره مند بفرمايد.
وقتی اهلبيت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام)، زيارت حضرت فاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) را زيارت خودشان محسوب داشتند، همانطور که حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) فرمودند: «مَنْ زارَ الْمَعصومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زارَنى»[2]، درواقع خواستند اين نگرش را در ما انسانها ايجاد کنند که اگر به زيارت آن حضرت به چشم زيارت اهل بيت(عَلَيهِم السَّلام) نگاه کنيم، در آن صورت همان برکات و عوالم معنوی را کـه از حرم مطهر حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) و اهلبيت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام) درک میکنيم، از حرم مقدّس آن حضرت نيز درک خواهيم کرد و اگر اين نگاه در انسان ايجاد شود، آن برکـات را دريافت خواهد نمود. اگر شخصيّتی مانند صدرالمتألّهين شيرازی، اشکالات علمی و فلسفی خود را با رجوع به حرم مطهّر حضرت معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) رفع میکردند، روشن میشود که اگر نگاه، نگاهِ درست باشد، همان عوالم را از حرم مطهر آن بزرگوار هم دريافت خواهد نمود.
مطلب ديگر اينکه: اين همه تجليل از شخصيت حضرت فاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) که دختری بيست و چند ساله بودند از طرف اهل بيت عصمت و طهارت(عَلَيهِم السَّلام)، اين حقيقت را روشن میسازد که مسئلة حقيرپنداری زن از طرف اسلام، يک مسئلة باطل و از دسيسههای دشمن میبـاشد. اگر اسلـام، زن را تحقير کرده بود، حضرت معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) اين همه مورد تجليل اهل بيت(عَلَيهِم السَّلام) نبودند که چهار امام، آن بزرگوار را تجليل کرده باشند. شخصيّت حضرت فاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) بيانگر اين حقيقت است که هر کس از مرد يا زنی، عمل صالحی انجام دهد، اجر او در پيشگاه الهی ضايع نخواهد شد «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثی وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُون»[3]، «اَنّی لا اُضيعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ اَوْ اُنْثی»[4]. خداوند متعال هرگز زن را تحقير نکرده است، آنچه دين اسلام با آن مخالف میباشد، بی تقوايی و بيراهه روی است. ايمان و تقوا چه از طرف زن باشد يا مرد، قابل تجليل و احترام بوده و در مقابل، بی تقوايی و بيراهه روی چه از طرف مرد باشد يا زن، مورد طرد و ذمّ اسلام است.
مطلب سوّم اينکه: همانطور که حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به دليل دختر پيامبر(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) يا همسر حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) بودن، دارای عظمت شخصيّت نيستند، همانگونه رفعت مقام حضرت معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) نيز به دليل دختر امام موسی کاظم(عَلَيهِ السَّلام) يا خواهر امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) بودن نيست، بلکه حضرت فاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) نيز بمانند مادر بزرگوارشان حضرت فاطمه زهرا ( سَلامُ اللهِ عَلَيها) با اعمالی که خود انجام دادند و با تقوا و عبوديّت و بندگی، آن شخصيّت عظيم را از آنِ خود ساختند، همانطور که حضرت پيـامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) به حضرت فاطمه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) فرمودند: «يا فاطِمَةُ اعْمَلی فَاِنّی لا اَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً»[5].
مطلب چهارم اينکه: هر مقامی که خدای سبحان اعطاء فرموده، به دليل در کنار امام بودن و دست در دست امام داشتن است. قسمت اعظم مقامات جليلة حضرت فاطمه زهرا(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به دليل پشتيبانی و اطاعت از ولايت حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام) است که بالأخره جانشان را هم در همين راه فدا نمودند. اگر از حضرت زينب کبری(سَلامُ اللهِ عَلَيها) با تجليل ياد میشود، به اين سبب است که مطيع و پشتيبان حضرت امام حسين(عَلَيهِ السَّلام) و در کنار مقام ولايت بودند و هرچه داشتند، حتّی دو فرزندشان را در راه ولايت و اسلام فدا کردند. حضرت فاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) نيز مقام شامخشان را به دليل پشتيبانی و اطاعت از مقام ولايت، و ولايتمداری يافتند. آن بزرگوار به اِذن حضرت امام رضا(عَلَيهِ السَّلام) اين مسير را طی کردند و بالأخره جانشان را در راه پشتيبانی از انسان کامل و مقام شامخ امامت و ولايت قربانی نمودند. هر احترام و آبرويی که انسـان در پيشگاه الهی کسب میکند، در رابطه با انسان کامل و مقام ولايت است. اگر رسيدن به مقامات عاليه، منهای مقام ولايت و امامت و تأييد و پشتيبانی انسان کامل ميسور بود، شيطان میتوانست نائل شود. شيطان گفت: «پروردگارا قسم به عزتت اگر مرا از سجده بر آدم معاف دارى، تو را چنان عبادت كنم كه هيچ كس تاكنون تو را عبادت نكرده باشد. خداى جلّ جلاله فرمود: همانا دوست دارم همان طور كه اراده كرده ام اطاعت شوم»[6].
قرار گرفتن در قلعة مستحکم توحيد، به شرط پذيرش ولايت است «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ حِصْنی فَمَنْ قالَها دَخَلَ حِصْنی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[7]، «وَلايَةُ عَلِيِّ بْنِ اَبی طالِبٍ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»[8]، ولذا انسان بدون پذيرش ولايت حضرت علی(عَلَيهِ السَّلام)، هر قدر در مسير توحيد پيش رود، وارد قلعة حصين توحيد نخواهد شد. خداوند متعال خود بندگانش را دعوت فرموده است که: «وَ ابْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسيلَة»[9] و از خود آن بزرگواران مذکور است: «نَحْنُ الْوَسيلَةُ اِلَى اللّهِ»[10].
پس اگر حضرت فاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) به مقامی نائل شدند که زيارت آن حضرت، زيارت اهل بيت(عَلَيهِم السَّلام) میباشد، به اين دليل است که دستشان تا آخرين لحظه در دست امامشان بود و مطيع محض امام زمانشان بودند. به عبارت ديگر، دين آن حضرت مزيّن به ولايت بوده است. از اينرو به هنگام زيارت آن حضرت نيّت کنيم که از حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ) تا حضرت امام زمان(عَجَّلَ الله تَعالی فَرَجَهُ الشَّريف) را زيارت میکنيم. «بوی گل را از چه جوييم، از گلاب». از اينرو به راستی خسارت است که انسان تا شهر تهران مسافرت کند، ولی خود را از زيارت حضرت فاطمه معصومه(سَلامُ اللهِ عَلَيها) که درواقع زيارت چهارده معصوم(عَلَيهِم السَّلام) است، محروم کند.
1- بحارالانوار، ج57، ص228
2- کسی که زيـارت کند معصومه را در قم، مانند کسی است که مرا زيارت کرده است (ناسخ التواريخ، ج ٣، ص ٦٨؛ به نقل از كريمه اهل بيت، ص32).
3- هر کس انجام دهد عمل صالحی از مرد يا زنی، در حالی که او مؤمن باشد، پس البتّه البتّه زنده میکنيم او را به حياتی پاکيزه و البتّه البتّه جزا میدهيم ايشان را اجرشان را به بهترينِ آنچه انجام میدادند (مبارکه نحل/97).
4- همانا من ضايع نمی کنم عملِ عمل کننده ای از شما را از مرد يا زنی(مبارکه آل عمران/195).
5- ای فاطمه عمل کن (برای خودت)، پس همانا من مالک نمیباشم از خداوند چيزی (بحارالانوار، چاپ بيروت، ج22، ص465).
6- دررالاخبار، ترجمه فارسی، ص49
7- کلمة لا اله الا الله قلعة من است، پس کسی که گفت آن را، داخل شد در قلعة من و کسی که داخل شود در قلعة من، ايمن گردد از عذاب من (بحارالانوار، ج49، ص127).
8- ولايت علی بن ابی طالب قلعة من است، پس کسی که داخل شود در قلعة من، ايمن گردد از عذاب من (عيون اخبار الرضا(عَلَيهِ السَّلام)، ج2، ص136).
9- و بجوييد به سوی او وسيله (مبارکه مائده/35).
10- ماييم وسيله به سوی خداوند (بيان نورانی رسول خدا(صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَآلِهِ)؛ بحارالانوار، ج25، ص23).