پنجمين حقّی که در آية شريفة مورد بحث بيان شده، حقّ مساکين می­باشد. منظور از حقوقی که در آية شريفة مورد بحث مطرح می­شود، حقوقی است که خداوند متعال مقرّر فرموده است «وَ الَّذينَ في‏ اَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم﴿24‏ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُوم﴿25»[1]، «وَ آتِ ذَا الْقُرْبی‏ حَقَّهُ وَ الْمِسْكينَ»[2]. پس تصوّر نکنيم که از اموال خودمان به نيازمندان می­دهيم، بلکه خداوند متعال در اموال، حقی برای نيازمندان معيّن فرموده و آنان حق خود را می­برند.

     با توجّه به مطالب مذکور دو مسئله روشن می­شود:

     1- حقوقی که بعد از توحيد مطرح فرموده، درواقع خارج از حق خداوند نيست، چراکه خدای سبحان مکلّف و موظّف فرموده است.

     2- اگر انسـان به اين حقوق توجّه کند، خود را بـالا می­برد و رشد می­دهد و به توحيد و بندگی می­رساند و درواقع اوّلين خدمت را به خويشتن ­می­نمايد؛ به عنوان نمونه: با ادای حق مساکين، برکات ظاهری و باطنی بسياری شامل حال انسان می­گردد. خداوند متعال درواقع به بندگانش اکرام فرموده که آنان را موظف به ادای حق مساکين نموده است تا اين همه برکات و اجر کثير را شامل حال آنان فرمايد که ذِيلاً چند نمونه از برکات آن استفاده می­شود:

     1- احسان و رسيدگی به مساکين، باعث تطهير جان و تزکية روح می­شود «خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكّيهِمْ بِها»[3].

     2- احسان­ کننده، مشمول دعای رسول خدا(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) می­گردد «وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ اِنَّ صَلاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ»[4]. پُرواضح است که دعای آن حضرت، محصور و محدود در زمان حياتشان نمی­گردد و امروز هم، احسان ­کننده، از دعای خير رسول خدا(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) بهره­ مند می­شود.

     3- خداوند متعال، صدقه و احسان را رأساً دريافت می­دارد «اَلَمْ يَعْلَمُوا اَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ يَاْخُذُ الصَّدَقات‏»[5]. حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی ­اللهُ­ عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «صدقة مؤمن پيش از آنكه در دست سائل قرار گيرد، به دست خدا مى‏رسد»[6]. امام صادق(عَلَيهِ­ السَّلام) نيز فرمودند: «پدرم چون به سائل چيزى مى ‏دادند، آن را پس مى ‏گرفتند و مى ‏بوسيدند و مى ‏بوييدند و دوباره به سائل مى ‏دادند، و اين براى آن بود كه صدقه پيش از آنكه به دست سائل برسد به دست خدا مى ‏رسد، و مى ‏فرمودند: من دوست دارم كه آنچه را خدا گرفته است، برگيرم‏»[7]. حال، وقتی انسان توجّه کند که صدقه و احسان را خداوند رأساً دريافت می­فرمايد، ديگر پولهای کهنه و لباس­های مندرس و اجناس بُنجل را احسان نمی­کند «وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُون‏»[8].

     4- انسان با انفاق و احسان، وارد جرگة ابرار می­گردد «اِنَّ الْاَبْرارَ... ﴿4 وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلٰى‏ حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ اَسيراً﴿8اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللّهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُورا﴿9»[9]. انفاق به مساکين، از ارکان برّ است و چيزی به تشکيلات خداوند نمی­افزايد.

     5- خداوند متعال، انفاق فی سبيل الله را گاهی ده برابر، گاهی هفتصد برابر و در موردی هزار و چهارصد برابر يا بيشتر رشد می­دهد «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ اَمْوالَهُمْ فی‏ سَبيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ اَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی‏ كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ»[10]، مَثَل کسانی که در راه خداوند انفاق می­کنند، مانند دانه­ ای است که هفت خوشه می ­روياند و در هر خوشه صددانه باشد و خداوند هر چقدر بخواهد اضافه می­کند و رشد می­دهد. خداوند متعال، خود قادر به تأمين بندگانش می­ باشد، لکن احسان به مستمندان و نيازمندان به نفع و سود خود انسان است «اِنْ اَحْسَنْتُمْ اَحْسَنْتُمْ لِاَنْفُسِكُم‏»[11].

     6- خداوند متعال انفاق و احسان را قرض به خود محسوب می­دارد «مَنْ ذَا الَّذی يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ اَضْعافاً كَثيرَةً»[12]. ملاحظه می­شود که مال را خداوند اعطا فرموده و تمام هست و نيست انسان، از آنِ پروردگار است، لکن از باب عنايت و رحمت، انفاق و احسان را قرض به خود محسوب می­دارد و در روزی که انسان نياز شديدی به آن دارد، چندين برابر برمی­گرداند. حضرت امام­ علی(عَلَيهِ ­السَّلام) می­فرمايند: «اِسْتَنْصَرَكُمْ وَ لَهُ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ وَ اسْتَقْرَضَكُمْ وَ لَهُ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ وَ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَميد»[13]، خداوند از شما کمک می­خواهد، درحالی که جنود آسمانها و زمين از آنِ اوست و او صاحب عزّت و حکمت است و از شما طلب قرض­ می­کند، در حالی که خزائن آسمانها و زمين از آنِ اوست و او بی ­نيازِ ستوده است. خداوند متعال در سورة مبارکة مائده می­فرمايد: «وَ اَقْرَضْتُمُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً لَاُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُم‏»[14]. براستی چه رحمتی بالاتر از اين و اگر انسان برای چنين پروردگاری عبد نشود، چه کسی را عبد گردد؟ خداوند متعال می­فرمايد: «وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فی‏ سَبيلِ اللّهِ يُوَفَّ اِلَيْكُم‏»[15]، و چه کسی راستگوتر از خداوند است از لحاظ گفتار؟ «وَ مَنْ اَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قيلاً»[16].

     7- صدقه و احسان موجب نجات از سختی­ها و گرفتاری­های روز قيامت می­گردد «اَنْفِقُوا مِمّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ اَنْ يَاْتِیَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ»[17].

     8- انفاق و احسان، نه تنها باعث کاهش مال نمی­شود، بلکه بلافاصله جای آن پُر می­شود «ما اَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ‏ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُه‏»[18]. به فرمودة علّامة طباطبايی(رَحمَةُ­اللهِ ­عَلَيهِ)، با انفاق و احسان، انسان گويا از دريا، کاسه­ ای آب برمی­دارد.

     9- به واسطة انفـاق، انسان صاحب تجـارتی عظيم و نابود نشدنی می­گردد «اَنْفَقُوا مِمّا رَزَقْناهُمْ سِرّاً وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُور»[19].

     10- انفاق و احسان موجب می­شود که انسان، صاحب درجات عظيم گردد «فَالَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ اَنْفَقُوا لَهُمْ اَجْرٌ كَبير»[20]، «اَلَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبيلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللّهِ»[21].

     11- انسان با انفاق داخل در گروه مجاهدين می­گردد «جاهَدُوا بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِمْ فی سَبيلِ اللّه‏»[22]، «وَ الْمُجاهِدُونَ فی‏ سَبيلِ اللّهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ اَنْفُسِهِم‏»[23]. با توجّه به آيات مذکور، معلوم می­گردد، پرداخت حق مساکين، جهاد مالی است که در کنار جهاد جانی مطرح شده است.

     12- خداوند با مؤمنين به وسيلة اموالشان معامله می­کند و در عوض اين معامله، بهشت برين را به آنان می­دهد «اِنَّ اللّهَ اشْتَرٰى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ اَنْفُسَهُمْ وَ اَمْوالَهُمْ بِاَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة»[24]. کيست که با خداوند معامله کرد و ضرر ديد؟ در اهميّت مسئلة انفاق و دوست داشتن فقرا، حضرت پيامبر اسلام(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) می­فرمايند: «لِكُلِّ شَیْ‏ءٍ مِفْتاحٌ وَ مِفْتاحُ الْجَنَّةِ حُبُّ الْمَساكينِ وَ الْفُقَراءِ»[25]، برای هر چيز کليدی است و کليد بهشت، دوست داشتن مساکين و فقرا است. فقير کسی است که دخلش کمتر از خرج او باشد، ولی مسکين درمانده­ تر از فقير است.

«بر احوال آن مرد بـايـد گريـست

                                                        که دخلش بُود نوزده، خرج بيست»[26]

     تمام آثار انفاق و برکاتی که شامل حال انفاق کننده می­شود، به شرط خالص بودن و فی سبيل الله بودن آن است «اَلا لِلّهِ الدّينُ الْخالِص‏»[27]. مؤمنان حقيقی فقط يک هدف دارند. آنان برای دريافت رضايت پروردگار انفاق می­کنند، نه برای جلب رضايت مردم، و انفاقشان از روی ريا و سُمعه نيست «كَالَّذی يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَاَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً»[28]. همچنين انفاق و احسان مؤمنان همراه با منّت و آزار و اذيّت نمی ­باشد «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْاَذٰى‏»[29]، چراکه انفـاق با منّت و آزار و اذيّت، فی­سبيل الله نيست.

     لازم به توضيح است، فقرا و مساکين، به دو صورت هستند: برخی سؤال و مطالبه می­ کنند و برخی مطالبه نمی ­نمايند که خداوند متعال در سورة مبارکة بقره در مورد چنين کسانی می ­فرمايد: «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ اَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّف‏»[30]. يعنی با وجود فقر و نيازمندی، آنچنان آبرومند هستند که جاهلان آنان را ثروتمند می­ پندارند. از اينرو شايسته است که در اين بحران اقتصادی، کسانی را که دخلشان کافی نيست، دريابيم.

     همچنين مساکين، تنها در مساکين ظاهری خلاصه نمی ­شوند، و علاوه بر مساکين ظاهری، مساکين باطنی نيز وجود دارند، همانطور که در کنار ارحام ظاهری، ارحام باطنی و معنوی هم وجود دارند. وقتی حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) فرمودند: «اَنَا وَ عَلِیٌّ اَبَوا هذهِ الْاُمَّة»[31] من و علی دو پدر اين امّت هستيم، پس مؤمنين همگی برای هم ارحام می­باشند و همة مؤمنين در ذمّه همديگر حق خدمت ­رسانی دارند. در کتاب «معراج السّعادة»، سی حقّ برای مؤمنين نسبت به يکديگر بيان شده است.

     حضرت پيامبر اکرم(صَلَّی­ اللهُ­ عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ) فرمودند: «خَيْرُ النّاسِ اَنْفَعَهُمْ لِلنّاسِ»[32]، بهترينِ مردم، نافع­ ترين آنان نسبت به مردم است. خداوند متعال در قرآن کريم می­فرمايد: «قُولُوا لِلنّاسِ حُسْنا»[33] با مردم نيکو سخن بگوييد، کـه البتّه منظور از «قُولُوا» فقط گفتـار نيست، بلکه خوش­ اخلاقی، خوش ­رفتاری، خيررسانی، اهتمام به امور مؤمنين و کمک و احسان و عفو و گذشت و ... را نيز شامل می­شود. محبّت به ديگران و خيررسانی به آنان از آن جهت که مؤمنان ارحام يکديگر هستند، وظيفة مؤمنين است.

     مساکين باطنی و روحی و معنوی به کسانی گفته می­شود که از لحاظ دينی و ايمانی فقير و مسکين هستند و با ايمان و توحيد و اسلام، مزيّن و ملبّس نشده­اند و به مراتب بدحال­تر از مساکين ظاهری می­باشند. مساکين ظاهری، سرمايه­ باخته نيستند، لکن مساکين حقيقی، تهي دستان از توحيد و دين و ايمان و تقوا می­ باشند که سرماية حقيقی خود را از دست داده ­اند.

     علاوه بر مسکنت ظاهری و باطنی، مسکنت معرفتی هم وجود دارد که هر چقدر مراتب ايمانی انسان بالاتر می­رود، احساس مسکنت معرفتی بيشتر می­شود و انسان خود را در پيشگاه خداوند، حقير و کوچک و مسکين و فقير می­داند «اَسْاَلُهُ اَنْ يَتُوبَ عَلَیَّ تَوْبَةَ عَبْدٍ ذَليلٍ خاضِعٍ فَقيرٍ بائِسٍ مِسکينٍ مُسْتَكينٍ مُسْتَجيرٍ لا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لا ضَرّاً وَ لا مَوْتاً وَ لا حَيوةً وَ لا نُشُوراً»[34]. آری هر قدر مراتب توحيد و ايمان و معرفت و بندگی فراتر می­رود، مقام فقرباوری نيز بالاتر رفته و وقوف به فقر ذاتی بيشتر می­شود تا می­رسد به انسانهای کامل که در اوج مرتبة فقرباوری قرار دارند، همانطور که مولای متّقيان حضرت امام علی(عَلَيهِ­ السَّلام) اينچنين به پيشگاه پروردگار می ­نالند: «مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمَوْلی وَ اَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلَّا الْمَوْلی ... مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْغَنِیُّ وَ اَنَا الْفَقیرُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْفَقیرَ اِلَّا الْغَنِیُّ»[35] و حضرت امام حسين(عَلَيهِ ­السَّلام) به پيشگـاه الهی عرض می­کنند: «فَاَیُّ فَقيرٍ اَفْقَرُ مِنّی‏»[36] پس کدامين فقير نيازمندتر از من است؟ يا از وجود مبارک امام سجّاد(عَلَيهِ­ السَّلام) مذکور است که: «وَ اَنَا بَعْدُ اَقَلُّ الْاَقَلّينَ وَ اَذَلُّ الْاَذَلّين‏»[37].

     پس هرچه بندگی انسان بالاتر رود، عظمت خداوند بيشتر برای او مشهود می­گردد و انسان خود را فقيرتر احساس می­کند و در مقابل، هرچه جهل و نادانی و غفلت در انسان بيشتر باشد، او خود را صاحب مقام می­ پندارد.

     حال وقتی روشن شد که انفاق فی سبيل الله انسان را به چه مقامات عاليه­ ای می­رساند، حقيقتاً حيف است که انسان خود را از آن همه فيوضات محروم نمايد. علاوه بر آن، به نسبت مراتب توحيدی انسان، احساس مسئوليّت او در برابر فقرای جامعه بالاتر می­گردد.

     خداوند متعال توفيق عظيمی شامل حال مؤمنان نموده و حبّ مال را از آنان می­گيرد. زيرا تا زمانی که انسـان محبّت شديد به مـال دارد، نمی­تواند انفاق نمايد، ولی وقتی به آية شريفة مبارکة نور توجّه می ­نمايد که می ­فرمايد: «وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللّهِ الَّذی آتاكُم‏»[38] بدهيد از آن مالی که خداوند به شما داده است، آن وقت می­تواند از محبّت مال دل بکَند و انفاق نمايد. آية شريفة مذکور، اين حقيقت را می­رساند که شما مالک حقيقی اموالتان نيستيد، بلکه امانت­دار آن هستيد، مالک حقيقی خداوند است. اوست که در چند روزة زندگی دنيوی همه چيز را در اختيار انسان قرار داده است تا او را آزمايش و امتحان نمايد. پس حال که اختيار مال در دست شماست، سرای آخرت خود را با آن آباد کنيد و اين همه برکات را شامل حال خود کنيد. اگر انسان حقيقتاً دريابد که مالک حقيقی اموالِ خود نيست و تنها امانت­دار آن است، می­تواند راحت­تر آن را انفاق کند.

     قابل توجّه است: اگر در ماه مبارک رمضان، آن همه فيوضات و برکات شامل حال انسان می­گردد، علاوه بر برکات خاصّ ضيافت الهی، قسمتی از آن، مربوط به آثار پُربار انفاق و احسان­هايی است که به فضل و توفيق الهی در اين ماه انجام می­گيرد که خداوند متعال در حدّ اعلی و در شأن خود از همگان قبول بفرمايد. امّا معمولاً بيشتر انفاق و احسان­ها در ايّام خاصّ و بالأخصّ در شبهای مقدّس قدر انجام می­گيرد و بعد از ماه مبارک رمضان، انفاقهای نقدی و جنسی، کم­رنگ يا قطع می­شوند و به اين ترتيب نيازمندان، دستشان خالی می­گردد.

     پس يکی از موارد زنده نگه داشتن حال و هوای ماه مبارک رمضان و بهره ­مندی از آثار و برکات آن، ادامه دادن انفاقهای فی سبيل الله بعد از ماه مبارک رمضان، در کنار ساير مراقبت­ها و امور خير، بمانند اقامة نماز همراه با افراد خانواده و به صورت جماعت يا دسته جمعی غذا خوردن است. همچنين گاه گاهی روزه گرفتن موجب می­شود که حال و هوای ماه مبارک رمضان را زنده نگه دارد و برکات دنيوی و اُخروی و مادّی و معنوی را شامل حال انسان سازد.

     لازم به ذکر است، اگر انسان از فرصت­های بدست آمده، حُسن استفاده نمايد و به امور خير موفّق شود، به فيوضات و برکات خاصّه نائل می­گردد، امّا اگر فرصت­ سوزی کرده و حقّ ارحام و مساکين و فقرا و ايتام را ضايع کند و اموالی را که حقّ آنان بوده و در دست انسان امانت است، «فی‏ اَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُوم﴿24‏ لِلسّائِلِ وَ الْمَحْرُوم﴿25»[39]‏ ضميمة اموال خود نمايد، علاوه بر محروم شدن از فيوضات و برکات خاصّة انفاق، به فرمودة امام(عَلَيهِ­ السَّلام) اموالش را در راه معصيت خرج خواهد کرد. حضرت امام باقر(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: «ما مِنْ عَبْدٍ يَبْخَلُ بِنَفَقَةٍ يُنْفِقُها فيما يُرْضِی اللّهَ اِلَّا ابْتُلِیَ بِاَنْ يُنْفِقُ اَضْعافَها فيما اَسْخَطَ اللّه‏»[40]. اين سنّت خداوند است که اگر مال در راه حقيقی خود صرف نگردد، به نوعی از دست صاحبش خارج می­شود، بطوری که يا بيمار می­گردد و در راه بيماری خرج می­کند و يا گرفتار گناه و معصيت شده و در راه معصيت خرج می­نمايد. به عبارت ديگر همانطور که انفاق و احسان، از مال انسان کم نمی­کند، در مقابل بخل و خودداری از انفاق نيز بر مال انسان نمی ­افزايد و شخصی که از انفاق خودداری می­کند، علاوه بر محروميّت از آن همه خير و برکت، در دنيا هم طرفی نمی­ بندد. ساير حقوق نيز شامل اين قانون می ­باشند، به عنوان نمونه: اگر کسی از صلة ارحام که به اقسام مختلف اعم از معاشرت و خيررسانی معنوی و کارگشايی از ارحام مطرح می­باشد، خودداری کند، خداوند برکت را از وقت او می­گيرد. گاهی ملاحظه می­شود با وجود اينکه پدر و مادر گرفتار يا بيمار هستند، لکن اولاد به آنها رسيدگی نمی­کنند. وقتی سوال می­شود کـه چرا بـه والدين رسيـدگی نمی­کنيد؟ جواب می­ دهند: گرفتار زندگی خود هستيم و وقت نمی­کنيم؛ امّا حقيقت امر اين است کـه چون بـه والدين رسيـدگی نمی ­کنـند و از حق والدين می­گيرند، برکت از وقت و زندگيشان گرفته شده و گرفتار هستند. همچنين ملاحظه می­شود خواهری، از ابتدايی ­ترين مايحتاج زندگی محروم است، لکن خواهر ديگر، با وجود داشتن امکانات، نه تنها کمک مالی نمی­ کند، بلکه صلة رحم و کمک معنوی را هم از او دريغ می­دارد و يا عمّه، خاله يا ارحامی نيازمند دارند ولی به آنها رسيدگی نمی ­کنند و حتی به آنها سر نمی­ زنند و حق ايشان را ادا نمی ­کنند، ولذا خداوند هم برکت را از وقت و روزی ايشان می­گيرد و صبح تا شب به دنبال تلاش در راه معاش خويش هستند. پس انسان با خدمت به والدين و صله و رسيدگی به ارحام، اوّلين خدمت را به خود می­کند و در مقابل، با ظلم و يا عدم رسيدگی به آنان، اوّلين ظلم را به خود می ­نمايد.

 

1- و کسانی که در مالهايشان حقی معلوم است﴿24 برای تقاضاکننده و محروم﴿25 (مبارکه معارج/24و25).

2- و بدهيد حق صاحبان قرابت و مسکينان را (مبارکه اِسراء/26).

3- (پيامبرم) بگير از مالهايشان صدقه تا پاکيزه کنی ايشان را و تزکيه کنی ايشان را با آن (مبارکه توبه/103).

4- و دعا کن برايشان، همانا دعای تو ماية آرامش است برای آنها (مبارکه توبه/103).

5- آيا ندانستند اينكه خداوند اوست که توبه را از بندگانش مى‏پذيرد، و صدقات را مى‏گيرد (مبارکه توبه/104).

6- الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص667

7- ثواب الاعمال، ترجمه انصاری، ص279

8- و قصد نکنيد ناپاک و پليد را از آنچه انفاق می­کنيد (مبارکه بقره/267).

9- همانا نيکان ...﴿4و اطعام می­کنند طعام را با وجود علاقه به آن به نيازمند و يتيم و اسير﴿8 همانا ما اطعام می­کنيم شما را به خاطر خداوند و نمی­خواهيم از شما پاداشی و نه سپاسی﴿9 (مبارکه دهر/4و8و9).

10- مبارکه بقره/261

11- اگر خوبی کرديد، خوبی کرديد به خودتان (مبارکه اِسراء/7).

12- کيست کسی که قرض دهد به خداوند قرضی نيکو پس می ­افزايد آن را برای او افزودنی بسيار (مبارکه بقره/245).

13- نهج­ البلاغه مرحوم دشتی، خطبة183

14- و قرض دهيد به خداوند قرضی نيکو، البتّه می­ پوشانم برای شما گناهانتان را (مبارکه مائده/12).

15- و آنچه انفاق کنيد از چيزی در راه خداوند، بطور کامل به سوی شما برگردانده می­شود (مبارکه انفال/60).

16- مبارکه نساء/122

17- انفاق کنيد از آنچه روزی داده­ايم به شما قبل از آنکه بيايد روزی که نيست در آن نه خريد و فروشی و نه دوستی و نه شفاعتی (مبارکه بقره/254).

18- آنچه انفاق کنيد از چيزی، پس او (خداوند) عوض آن را می­دهد (مبارکه سبأ/39).

19- انفاق ­کنند از آنچه روزی­شان داديم بطور مخفی و آشکار، اميد دارند به تجارتی که هرگز تباه نشود (مبارکه فاطر29).

20- پس کسانی که ايمان آورند از شما و انفاق کنند برای ايشان است پاداشی بزرگ (مبارکه حديد/7).

21- کسانی که ايمان آوردند و هجرت نمودند و جهاد کردند در راه خدا با مالهايشان و جانهايشان، بزرگتر هستند از لحاظ درجه نزد خداوند (مبارکه توبه/20).

22- جهاد کردند با مالهايشان و جانهايشان در راه خداوند (مبارکه انفال/72).

23- و جهادکنندگان در راه خداوند با مالهايشان و جانهايشان (مبارکه نساء/95).

24- همانا خداوند خريداری نموده از مؤمنان جانهايشان و مالهايشان را به اينکه باشد برای ايشان بهشت (مبارکه توبه/111).

25- نهج الفصاحه، مجموعة کلمات قصار رسول اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ)، حديث 2262

26- سعدی(عَلَيهِ­ الرَّحمَة)

27- آگاه باشيد برای خداوند است دينِ خالص (مبارکه زمر/3).

28- مانند کسی که انفاق می­کند مالش را برای نشان دادن به مردم و ايمان نمی­آورد به خداوند و روز قيامت، پس مَثَل او مانند مَثَل سنگی است که بر روی آن خاکی باشد، پس اصابت کند به آن باران درشت دانه، پس ترک کند آن را صاف (بدون خاک) (مبارکه بقره/264).

29- ای کسانی که ايمان آورديد، باطل نکنيد صدقه ­هايتان را با منّت و اذيّت (مبارکه بقره/264).

30- حساب می­کنند آنها را جاهلان، اغنياء از شدّت خويشتن­داری (مبارکه بقره/273).

31- بحارالانوار، ج23، ص259

32- نهج الفصاحه، مجموعة کلمات قصار رسول اکرم(صَلَّی ­اللهُ ­عَلَيهِ ­وَ­آلِهِ)، حديث 1500

33- مبارکه بقره/83

34- درخواست می­کنم از او اينکه توبه پذيرد بر من، توبة بندة ذليلِ سرشکستة فقيرِ پريشانِ مسکينِ زمينگيرِ پناه­ آورنده که مالک نمی­باشد برای نفسش نفعی و نه ضرری و نه مرگی و نه حياتی و نه نشری (مفاتيح­ الجنان، تعقيب نماز عصر).

35- مولای من ای مولای من، تویی سرور و منم بنده و آیا رحم می­کند بر بنده جز سرور او؟ ... مولای من ای مولای من، تویی بی­نیاز و منم نیازمند و آیا رحم می­کند بر نیازمند جز بی­نیاز؟ (مفاتيح­ الجنان، فرازی از مناجات اميرالمؤمنين علی(عَلَيهِ­ السَّلام) در مسجد کوفه).

36- امالی صدوق، ص609

37- و من بعد از کمترينِ کمتران و ذليل­ترينِ ذليلان هستم (صحيفة سجّاديّه، دعای47).

38- مبارکه نور/33

39- در مالهايشان حقی معلوم است﴿24 برای تقاضاکننده و محروم﴿25 (مبارکه معارج/24و25).

40- نيست بنده ­ای که بخل ورزد به انفاقی که انفاق کرده می­شود در راه رضای خدا، مگر اينکه مبتلا شود به اينکه خرج کند بيشتر از آن را در آنچه که خشم خداوند در آن است (بحارالانوار، ج75، ص173).