تا این قسمت از آیة شریفة مورد بحث، سخن از توحید و حق پروردگار بود و بعد از توحید و پرستش پروردگار که این همه دارای اهمیت است، حق والدین مطرح می­شود «وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ اِحْساناً»، اوّلين حق، حق خداوند است و بعد از آن، حق پدر و مادر می­باشد. البته امکان دارد این سوال مطرح ­شود که آیا دوّمین حق، حق رسول خدا(صَلَّی‌اللهُ‌عَلَيْهِ‌وَ‌الهِ) و حضرت امیرالمؤمنين و آل ­طاهرینشان نیست؟ پاسخ این است که تمام اینها به توحید برمی­گردد، اطاعت از مقام شامخ نبی، حق خداوند است و اطاعت از ولایت و امامت نيز، حق خداوند می­باشد. ولایت پروردگار گاهی توسط نبوّت و گاهی توسط ولایت و امامت می­رسد.

     پس، اولین حق بعد از حق خداوند، حق والدین است که در چهار سوره از قرآن کریم به آن اشاره شده است. در سوره­ های مبارکة بقره، انعام، انبیاء(عَلَيهم ­السَّلام) و اِسراء* بلافاصله بعد از حق خداوند که توحید است، حق پدر و مادر مطرح می­شود و به فرمودة مفسّران عظام میان این دو ارتباطی وجود دارد. رعایت حقوق والدین، ورودی توحید است و بدون رضایت والدین، جلب رضایت و خشنودی خداوند امکان­پذیر نیست و توحید و بندگی انسان امضاء نمی­شود. آری، خشنودی پروردگار در خشنودی والدین مندرج است، لکن یک استثنایی وجود دارد که در سورة مبارکة لقمان مطرح شده است و آن اینکه: اگر پدر و مادر شما، را به گناه دعوت کردند، آنان را اطاعت نکنید، لکن این کار نباید با تندی و بی­ادبی باشد، «وَ اِنْ جاهَداكَ عَلی‏ اَنْ تُشْرِكَ بي‏ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِي الدُّنْيا مَعْرُوفا»[1]. خداوند متعال اطاعت هیچکس را در عصیان و معصیت خود قرار نداده است «لا طاعَةَ لِمَخْلُوقٍ في مَعْصِيَةِ الْخالِق‏»[2]، ولذا در صورتی که پدر و مادر فرزند را به گناه دعوت کنند، نباید اطاعت کند، لکن اين امر نباید با بی ­احترامی و تندی باشد، بلکه با نیکی و لطیف­ ترین و مودّبانه ­ترین صورت انجام گیرد. اگر خداوند متعال نیکی به پدر و مادر را این همه سفارش فرموده، تنها به خاطر پدر و مادر نیست، بلکه راه رسیدن به پروردگار و خشنودی خداوند، رضایت والدین است. اما متأسّفانه برخی از جوانان عزیز در این معامله تقصیر می­کنند و سخنان پدر و مادر را به حساب نياورده و اطاعت و احترام والدین را به جا نمی­ آورند. عزیزان، اگر کسی حتی در چندین رشته تحصیل کرده باشد و چندین مدرک داشته باشد و به درجات علمی بالایی صعود نموده باشد، باز مؤظّف به اطاعت از والدین است و در صورت نارضایتی والدین، طَرفی نمی ­بندد و در زندگی خود با مشکلات عديده­ای مواجه خواهد شد. نارضايتی والدين، نارضایتی پروردگار را به دنبال دارد و از ضعف بندگی نشأت می­گیرد. حضرت فاطمه(سَلامُ­ الله­ عَلَيها) فرمودند: «اَلزِمْ رِجلَیها» ملازم پاهای مادرت باش و در ادامه می­فرمایند: «فَاِنَّ الجَنَّةَ تَحتَ اَقدامِها»[3] پس همانا بهشت زير قدمهای اوست. پس بالاترین عامل و وسیلة تقرب به پروردگار، در خانه قرار دارد و از نزدیکترین راه می­توان به توحید و رضایت پروردگار رسید، لکن

«آب در کوزه و ما تشنه­ لبان می­گردیم

                                                    یار در خانه و ما گرد جهان می­گردیم»[4]

     البته در صورتی که سایة پدر و مادر کوتاه شده و دوران حیات آنان با جهالت سپری گشته و چنانچه باید و شاید به آنان رسیدگی نشده، باز راه بسته نگشته و می­توان از طریق احسان و انفاق و خیرات در راه آنان جبران نمود. دعای بیست و چهارم و بیست و پنجم صحیفة سجادیّه در اين مورد است که یکی دعای پدر و مادر در مورد فرزند و ديگری دعای فرزند در مورد پدر و مادر می­باشد. «کسی خدمت اميرالمؤمنين امام علی(عَلَيهِ ­السَّلام) رسید و از فقر شکایت کرد که روزی من کم است. حضرت فرمودند: دعا برای پدر و مادر را ترک می­کنی؟ عرض کرد: آری ای اميرمؤمنان، آن بزرگوار فرمود: پدر و مادر را در دعا به ياد آور زيرا من از رسول خدا(صَلَّی­ اللهُ ­عَلَيهِ­ وَ­آلِهِ) شنيدم که می­فرمودند: «تَرْکُ الدُّعاء لِلوالِدَینِ یَقطَعِ الرِّزق»، دعا نکردن برای پدر و مادر، موجب قطع رزق و روزی می­گردد»[5]. یکی از وظایف فرزند، چه در حال حیات و چه بعد از ممات پدر و مادر، این است که آنان را دعا کند، همانطور که در مبارکه­ های نوح و ابراهیم(عَلَيهم ا­السَّلام) از لسان این دو پیامبر عظیم ­الشأن آمده است: «رَبِّ اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَي‏»[6]، «رَبَّنَـا اغْفِرْ لي‏ وَ لِوالِدَيَّ»[7]. فرزند بـاید بـه هر صورت، خیر­رسان به پدر و مادر و در خدمتشان باشد و راه تقرّب به پروردگار و ورود از باب توحید، اطاعت از والدین است.

     حال اگر پدر و مادر در سن سالمندی باشند که بهانه­ گیر و بی ­حوصله می­شوند، رسیدگی به آنان از اهمیّت بالاتری برخوردار است و به این سبب خداوند متعال بعد از تأکید اطاعت والدین، اطاعت و رسیدگی به والدین سالمند را بیان فرموده است: «اِمّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ اَحَدُهُما اَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما اُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَريما»[8]. در پشت این بهانه ­گیری­ها و ناسازگاری ­های پدر و مادرِ سالمند، لبخند رضایت پروردگار نهفته است و راه سعادت ابدی می­باشد.  محبت و اطاعت از پدر و مادری که پیوسته به فرزند رسیدگی می­کنند، چندان هنر نیست، هنر، اطاعت و رسیدگی به پدر و مادری است که در سن کهولت و سالمندی قرار دارند و ناسازگار هستند و به این وسیله می­توان دوران کهولت و سالمندی خود را بیمه کرد، چراکه چنین روزگاری در انتظار همة ما قرار دارد.

     در اهمیت رعایت حقوق والدین همین بس که در کنار رسالت و نبوّت قرار گرفته و دو پیامبر عالیقدر، حضرات عیسی و یحیی(عَلَيهِما­ السَّلام) هنگام اقرار به عبودیّت و رسالتشان، اطاعت از والدین را متذکر شدند. حضرت عیسی(عَلَيهِ­ السَّلام) فرمودند: «قالَ اِنّي عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَجَعَلَني نَبِيًّا﴿30 وَجَعَلَني مُبارَكاً اَيْنَ ما كُنتُ وَ اَوْصاني بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيّاً﴿31 وَ بَرّاً بِوالِدَتي‏ وَ لَمْ يَجْعَلْني‏ جَبّاراً شَقِيًّا﴿32»[9] و همراه با امر رسالت و نبوت، به خدمت مادرشان اقرار نمودند. حضرت یحیی(عَلَيهِ­ السَّلام) نیز فرمودند: «وَ بَرّاً بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبّـاراً عَصِيّـاً»[10]. یعنی اگر بـه پدر و مادرم رسیدگی نمی­کردم، اهل عصیان و معصیت بودم، ولذا بعد از حق خداوند، بلافاصله حق والدین مطرح می­شود، چراکه راه خشنودی و تقرّب و ایمان به خداوند است. انسان وقتی به پدر و مـادر رسیدگی می­کند، کوچک نمی­شود، بلکه بزرگ می­گردد. انسان در سایة خدمت به پدر و مادر، بزرگ و عظیم می­گردد، چراکه امر و فرمان خدای عظیم و بزرگ را به اجرا درمی­ آورد. خدمت به والدین، درواقع اطاعت امر الهی و خدمت به خداوند است.

 

*(مبارکه بقره/83)، (مبارکه انعام/151)، (مبارکه انبياء(عَلَيهم­ السَّلام)/36)، (مبارکه اِسراء/23).

1- و اگر وادار کنند تو را بر اينکه شريک قرار دهی بر من آنچه را که نيست تو را علمی بر آن، پس اطاعت مکن آن دو را و مصاحبت کن با آنان در دنيا به خوبی (مبارکه لقمان/15).

2- نيست اطاعتی برای مخلوق در معصيت خالق (نهج ­البلاغه مرحوم دشتی، حکمت165).

3- مسند احمد و کنز العمّال، ج16، ص426

4- رباعيّات خيّام

5- المخازن، ج1، ص288

6- پروردگار من، ببخش برای من و برای والدينم (مبارکه نوح(عَلَيهِ­ السَّلام)/28).

7- پروردگار ما، ببخش برای من و برای والدينم (مبارکه ابراهيم(عَلَيهِ­ السَّلام)/41).

8- زمانی که برسند نزد تو يکی از آنها يا هر دوی آنها به پيری، پس نگو به آنها اف (کمترین اهانتی به آنها نکن) و بر آنها فرياد نزن و بگو بر ايشان گفتاری کريمانه (مبارکه اِسراء/23).

9- گفت: همانا من بندة خداوند هستم، داد مرا کتاب و قرار داد مرا پيغمبر﴿30 و قرار داد مرا بابرکت هر جا که باشم و وصيّت نمود مرا به نماز و زکات مادام که زنده هستم﴿31 و نيکی به مادرم و قرار نداد مرا سرکش بدبخت﴿32 (مبارکه مريم( سلام اللهِ­ عَلَيها)/30و31و32).

10- و نيکی کننده به والدينش، و نبود سرکش نافرمان (مبارکه مريم(سَلامُ ­اللهِ­ عَلَيها)/14).